ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهور در جلسه هیأت وزیران:
باید صادقالوعد باشیم
آیتالله رئیسی با گرامیداشت حماسه نهم دی: امروز بیش از همیشه نیازمند بصیرت هستیم
رئیس جمهور روز گذشته در جلسه هیأت وزیران، با تأکید بر اینکه دولت سیزدهم باید صادقالوعد باشد و وعدهای ندهیم که نتوانیم به آن عمل کنیم، تأکید کرد: بزرگترین سرمایه دولت، اعتماد مردم به این دولت است و تناقض در سخن و عمل این اعتماد را مخدوش میکند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله سید ابراهیم رئیسی همچنین با تأکید بر لزوم شایستهسالاری در هرگونه تغییر و نصب در دولت، خطاب به همه مسئولان و مدیران دستگاههای اجرایی، اظهار کرد: اگر بنا بر ابقای مدیران زیرمجموعه خود دارید، این کار را انجام دهید و اگر جابهجایی مدیری را ضروری میدانید، در این کار تسریع کنید؛ چرا که بدنه اجرایی کشور باید در اجرای برنامههای تحولی مورد نظر دولت منسجم و دارای انگیزه و دغدغه باشد.
رئیس جمهور در ادامه با تشکر از وزیر آموزش و پرورش برای اهتمام به برگزاری کلاسهای درس و آزمونهای مدارس به صورت حضوری، گفت: باید همه تلاش خود را برای ارتقای آموزشی و علمی کشور و جبران عقبماندگیهای دوران کرونا بکار گیرند.
قدردانی از شهرداری تهران
آیتالله رئیسی همچنین با قدردانی از تلاشها و اقدامات شهرداری تهران برای جمعآوری معتادان متجاهر، پاکسازی مناطق تجمع آنان و نیز ساماندهی وضعیت کودکان کار، تصریح کرد: این اقدامات در کنار رسیدگی به وضعیت معتادان و کودکان کار، باعث ارتقای امنیت خاطر شهروندان میشود و بسیار مناسب است که طرح جامعی در این راستا تهیه و در تمام شهرهای کشور اجرایی شود.
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مباحث مطرح در جامعه درباره سود تسهیلات بانکی و شبهات موجود در این باره گفت: این موضوع باید یکبار برای همیشه در دولت سیزدهم ساماندهی شود. لازم است کارگروهی متشکل از صاحبنظران حوزه و دانشگاه تشکیل شود و بر اساس بررسی دقیق و میدانی و نه صرفاً بر اساس گزارشهای بانکها، وضعیت سود تسهیلات بانکی را بررسی و شبهات موجود در این باره را رفع کنند.
همچنین در این جلسه طرح بررسی وضعیت شرکتهای دولتی زیانده در دستور کار قرار گرفت و مقرر شد در مدت یک هفته وزارتخانههای ذیربط پیشنهادهای خود را برای واگذاری یا سودآور کردن این شرکتها به دولت ارائه دهند.
جلسه شورای عالی امور ایرانیان خارج کشور
همچنین عصر دیروز آیتالله رئیسی در جلسه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور بر تلاش همه جانبه برای رفع مشکلات و استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج، تأکید کرد و گفت: نخستین گام تحول در ساختار و سازوکار تصمیمگیری شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور و دبیرخانه این شورا است.
رئیس جمهور، ایرانیان خارج از کشور را ظرفیت و فرصت بزرگ، توصیف کرد و اظهار داشت: دستیابی به نتیجه مطلوب در برنامهریزی و تصمیمگیریها برای ایرانیان خارج کشور، نیازمند تحول در فرایند است تا براساس آن، ایرانیان به این ادراک برسند که مسئولان جمهوری اسلامی ایران قصد دارند به حقوق آنان توجه کنند.
دکتر رئیسی گفت: لازم است در فرایند تصمیمگیری تا اجرا، تحول ایجاد شود و اگر این فرایند با عمل و اقدام همراه نباشد، اتفاق قابل توجهی ایجاد نخواهد شد.
رئیس جمهور دغدغهمندی درخصوص مشکلات و نگرانیهای ایرانیان خارج کشور را حائز اهمیت دانست و تصریح کرد: باید این احساس در بین دستاندرکاران و مسئولان مربوطه باشد که موفقیت ایرانیان خارج از کشور، موفقیت ایران است و هر آسیبی که آنها ببینند، به نوعی آسیب به کشور است و نیز این تلقی شکل بگیرد که آنها آبروی نظام و کشور هستند. آیتالله رئیسی آمار دقیق از شمار و وضع ایرانیان خارج از کشور را برای تصمیمگیری در این زمینه ضروری دانست و گفت: یکی از نکات مهمی که باید شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور و دبیرخانه آن با جدیت پیگیری کند، کسب آمار دقیق از شمار و وضع ایرانیان خارج از کشور است.
رئیس جمهور افزود: براساس قانون مدنی ایران که تابعیت را ریشه در خون و خاک میداند، نسلهای دوم و سوم ایرانیان خارج از کشور نیز ایرانی تلقی میشوند، هر چند تابعیت کشور دیگری را نیز داشته باشند.
هیچکس ممنوعالورود نیست
دکتر رئیسی با تأکید بر تلاش برای تقویت هویت اسلامی- ایرانی در بین ایرانیان خارج از کشور، گفت: احساس تعلق خاطر به وطن و دین در وجود همه ایرانیان موج میزند و از جمله وظایف دستگاههای مسئول این است که این هویت را در بین ایرانیان خارج از کشور تقویت کنند.
رئیس جمهور بر ضرورت تسهیل تردد ایرانیان خارج از کشور به داخل تأکید کرد و گفت: هیچکس ممنوعالورود نیست و همه ایرانیان میتوانند به داخل کشور تردد کنند و برنامهریزی و تصمیمگیری در این زمینه به نحوی باشد که ایرانیان بدون مانع و بهراحتی بتوانند به وطن خود تردد کنند.
آیتالله رئیسی گفت: شرایط انتقال پول به داخل کشور و افتتاح حساب از سوی ایرانیان خارج از کشور از دیگر اموری است که پیگیری و رفع مشکلات آن ضروری است و خبر تصمیمگیری دراین باره باید بلافاصله به اطلاع ایرانیان خارج از کشور برسد.
رئیس جمهور گفت: تدوین قانون جامع برای ایرانیان خارج از کشور که بتوانند از همه بایدها و نبایدها اطلاع یابند، کاملاً ضروری است و لازم است این قانون هر چه زودتر در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد.
دکتر رئیسی در ادامه بر ضرورت پیگیری و فعال کردن مدارس خارج از کشور تأکید کرد و گفت: وزیر آموزش و پرورش مشکلات این حوزه را با دقت پیگیری کند تا فرزندان ایرانیان خارج از کشور بتوانند در این مدارس تحصیل کنند.
رئیس جمهور با اشاره به تلاش و جوسازی بدخواهان ملت ایران در ایجاد ترس و ناامیدی در بین ایرانیان خارج از کشور برای مراجعه نکردن آنان به ایران، تصریح کرد: صدا و سیما و دستگاههای فرهنگی، با فعالیت رسانهای و تبلیغی این ادراک را ایجاد کنند که همه ایرانیان میتوانند به راحتی به داخل کشور مسافرت کنند. آیتالله رئیسی همچنین بر اهمیت تسهیل در سرمایهگذاری ایرانیان خارج از کشور تأکید کرد و گفت: این نوع سرمایهگذاریها نیازمند حمایت، تضمین سود و امنیت است و سرمایهگذاران باید در عمل مشاهده کنند که از فعالیت آنها حمایت میشود.
رئیس جمهور از سفرا و رایزنان فرهنگی نیز خواست فعال باشند و منتظر نباشند ایرانیان به آنان مراجعه کنند، بلکه خود در اجتماعات ایرانیان حضور یابند و خواستهها و مشکلات آنها را پیگیری کنند. آقای رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود با گرامیداشت روز بصیرت و میثاق با ولایت، اظهار داشت: بصیرت، هدیه الهی است که میتواند مسیر درست را به انسان بنمایاند و یکی از الگوهای این عرصه شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی است.
آیتالله رئیسی تأکید کرد: امروز بیش از همیشه نیازمند بصیرت هستیم و ضرورت دارد همه بویژه دستاندرکاران، همواره با بصیرت و دشمنشناسی حرکت کنند.
روند نزولی کاهش نقدینگی در کشور
همچنین در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت که سهشنبه شب به ریاست آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور تشکیل شد، گزارشی از وضعیت رشد نقدینگی در کشور ارائه شد. بر اساس این گزارش که مبنای آن آمار بانک مرکزی بود، رشد ماهانه نقدینگی در کشور روند نزولی داشته و در آبان نسبت به ماه قبل از آن ۲/۱ درصد کاهش یافته است.
رئیس جمهور پس از ارائه این گزارش تأکید کرد: همه دستگاهها بویژه وزارت امور اقتصادی و دارایی، سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی همچنان خود را به کاهش روند رشد نقدینگی متعهد بدانند و به تلاش در این زمینه ادامه دهند.
در ادامه این جلسه وزیر راه و شهرسازی گزارشی از میزان پیشرفت کار اجرای بزرگترین پروژههای ریلی، هوایی و جادهای و تأمین مسکن در کشور ارائه کرد. رئیس جمهور نیز پس از طرح این گزارش سرعت دادن به روند اجرای طرحهای زیربنایی در حوزه راه و مسکن را ضروری دانست.
تعیین ترکیب کارگروه ویژه اقتصاد دیجیتال در دولت
گفتنی است هیأت دولت در جلسه روز گذشته خود که به ریاست آیتالله رئیسی برگزار شد، ترکیب کارگروه ویژه اقتصاد دیجیتال و حدود اختیارات تفویضی خود در آن را تعیین کرد.
توسعه زیرساختهای اقتصاد دیجیتال، برطرف کردن موانع و شتاب بخشی به شکلگیری زیست بوم اقتصاد دیجیتال در کشور، حمایت از پلتفرمها و کسب و کارهای دیجیتال و فناوری پایه در کشور و نیز برطرف کردن موانع فعالیت پلتفرمهای ایرانی در سطح بینالمللی از جمله وظایف کارگروه یاد شده است.
گشایش سرکنسولگری چین در بندرعباس
هیأت وزیران به پیشنهاد وزارت امور خارجه و به استناد ماده واحده قانون کنوانسیون وین درباره روابط کنسولی، با صدور مجوز برای گشایش سرکنسولگری جمهوری خلق چین در شهر بندرعباس با رعایت عمل متقابل و سایر قوانین و مقررات مربوط موافقت کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله سید ابراهیم رئیسی همچنین با تأکید بر لزوم شایستهسالاری در هرگونه تغییر و نصب در دولت، خطاب به همه مسئولان و مدیران دستگاههای اجرایی، اظهار کرد: اگر بنا بر ابقای مدیران زیرمجموعه خود دارید، این کار را انجام دهید و اگر جابهجایی مدیری را ضروری میدانید، در این کار تسریع کنید؛ چرا که بدنه اجرایی کشور باید در اجرای برنامههای تحولی مورد نظر دولت منسجم و دارای انگیزه و دغدغه باشد.
رئیس جمهور در ادامه با تشکر از وزیر آموزش و پرورش برای اهتمام به برگزاری کلاسهای درس و آزمونهای مدارس به صورت حضوری، گفت: باید همه تلاش خود را برای ارتقای آموزشی و علمی کشور و جبران عقبماندگیهای دوران کرونا بکار گیرند.
قدردانی از شهرداری تهران
آیتالله رئیسی همچنین با قدردانی از تلاشها و اقدامات شهرداری تهران برای جمعآوری معتادان متجاهر، پاکسازی مناطق تجمع آنان و نیز ساماندهی وضعیت کودکان کار، تصریح کرد: این اقدامات در کنار رسیدگی به وضعیت معتادان و کودکان کار، باعث ارتقای امنیت خاطر شهروندان میشود و بسیار مناسب است که طرح جامعی در این راستا تهیه و در تمام شهرهای کشور اجرایی شود.
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مباحث مطرح در جامعه درباره سود تسهیلات بانکی و شبهات موجود در این باره گفت: این موضوع باید یکبار برای همیشه در دولت سیزدهم ساماندهی شود. لازم است کارگروهی متشکل از صاحبنظران حوزه و دانشگاه تشکیل شود و بر اساس بررسی دقیق و میدانی و نه صرفاً بر اساس گزارشهای بانکها، وضعیت سود تسهیلات بانکی را بررسی و شبهات موجود در این باره را رفع کنند.
همچنین در این جلسه طرح بررسی وضعیت شرکتهای دولتی زیانده در دستور کار قرار گرفت و مقرر شد در مدت یک هفته وزارتخانههای ذیربط پیشنهادهای خود را برای واگذاری یا سودآور کردن این شرکتها به دولت ارائه دهند.
جلسه شورای عالی امور ایرانیان خارج کشور
همچنین عصر دیروز آیتالله رئیسی در جلسه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور بر تلاش همه جانبه برای رفع مشکلات و استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج، تأکید کرد و گفت: نخستین گام تحول در ساختار و سازوکار تصمیمگیری شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور و دبیرخانه این شورا است.
رئیس جمهور، ایرانیان خارج از کشور را ظرفیت و فرصت بزرگ، توصیف کرد و اظهار داشت: دستیابی به نتیجه مطلوب در برنامهریزی و تصمیمگیریها برای ایرانیان خارج کشور، نیازمند تحول در فرایند است تا براساس آن، ایرانیان به این ادراک برسند که مسئولان جمهوری اسلامی ایران قصد دارند به حقوق آنان توجه کنند.
دکتر رئیسی گفت: لازم است در فرایند تصمیمگیری تا اجرا، تحول ایجاد شود و اگر این فرایند با عمل و اقدام همراه نباشد، اتفاق قابل توجهی ایجاد نخواهد شد.
رئیس جمهور دغدغهمندی درخصوص مشکلات و نگرانیهای ایرانیان خارج کشور را حائز اهمیت دانست و تصریح کرد: باید این احساس در بین دستاندرکاران و مسئولان مربوطه باشد که موفقیت ایرانیان خارج از کشور، موفقیت ایران است و هر آسیبی که آنها ببینند، به نوعی آسیب به کشور است و نیز این تلقی شکل بگیرد که آنها آبروی نظام و کشور هستند. آیتالله رئیسی آمار دقیق از شمار و وضع ایرانیان خارج از کشور را برای تصمیمگیری در این زمینه ضروری دانست و گفت: یکی از نکات مهمی که باید شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور و دبیرخانه آن با جدیت پیگیری کند، کسب آمار دقیق از شمار و وضع ایرانیان خارج از کشور است.
رئیس جمهور افزود: براساس قانون مدنی ایران که تابعیت را ریشه در خون و خاک میداند، نسلهای دوم و سوم ایرانیان خارج از کشور نیز ایرانی تلقی میشوند، هر چند تابعیت کشور دیگری را نیز داشته باشند.
هیچکس ممنوعالورود نیست
دکتر رئیسی با تأکید بر تلاش برای تقویت هویت اسلامی- ایرانی در بین ایرانیان خارج از کشور، گفت: احساس تعلق خاطر به وطن و دین در وجود همه ایرانیان موج میزند و از جمله وظایف دستگاههای مسئول این است که این هویت را در بین ایرانیان خارج از کشور تقویت کنند.
رئیس جمهور بر ضرورت تسهیل تردد ایرانیان خارج از کشور به داخل تأکید کرد و گفت: هیچکس ممنوعالورود نیست و همه ایرانیان میتوانند به داخل کشور تردد کنند و برنامهریزی و تصمیمگیری در این زمینه به نحوی باشد که ایرانیان بدون مانع و بهراحتی بتوانند به وطن خود تردد کنند.
آیتالله رئیسی گفت: شرایط انتقال پول به داخل کشور و افتتاح حساب از سوی ایرانیان خارج از کشور از دیگر اموری است که پیگیری و رفع مشکلات آن ضروری است و خبر تصمیمگیری دراین باره باید بلافاصله به اطلاع ایرانیان خارج از کشور برسد.
رئیس جمهور گفت: تدوین قانون جامع برای ایرانیان خارج از کشور که بتوانند از همه بایدها و نبایدها اطلاع یابند، کاملاً ضروری است و لازم است این قانون هر چه زودتر در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد.
دکتر رئیسی در ادامه بر ضرورت پیگیری و فعال کردن مدارس خارج از کشور تأکید کرد و گفت: وزیر آموزش و پرورش مشکلات این حوزه را با دقت پیگیری کند تا فرزندان ایرانیان خارج از کشور بتوانند در این مدارس تحصیل کنند.
رئیس جمهور با اشاره به تلاش و جوسازی بدخواهان ملت ایران در ایجاد ترس و ناامیدی در بین ایرانیان خارج از کشور برای مراجعه نکردن آنان به ایران، تصریح کرد: صدا و سیما و دستگاههای فرهنگی، با فعالیت رسانهای و تبلیغی این ادراک را ایجاد کنند که همه ایرانیان میتوانند به راحتی به داخل کشور مسافرت کنند. آیتالله رئیسی همچنین بر اهمیت تسهیل در سرمایهگذاری ایرانیان خارج از کشور تأکید کرد و گفت: این نوع سرمایهگذاریها نیازمند حمایت، تضمین سود و امنیت است و سرمایهگذاران باید در عمل مشاهده کنند که از فعالیت آنها حمایت میشود.
رئیس جمهور از سفرا و رایزنان فرهنگی نیز خواست فعال باشند و منتظر نباشند ایرانیان به آنان مراجعه کنند، بلکه خود در اجتماعات ایرانیان حضور یابند و خواستهها و مشکلات آنها را پیگیری کنند. آقای رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود با گرامیداشت روز بصیرت و میثاق با ولایت، اظهار داشت: بصیرت، هدیه الهی است که میتواند مسیر درست را به انسان بنمایاند و یکی از الگوهای این عرصه شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی است.
آیتالله رئیسی تأکید کرد: امروز بیش از همیشه نیازمند بصیرت هستیم و ضرورت دارد همه بویژه دستاندرکاران، همواره با بصیرت و دشمنشناسی حرکت کنند.
روند نزولی کاهش نقدینگی در کشور
همچنین در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت که سهشنبه شب به ریاست آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور تشکیل شد، گزارشی از وضعیت رشد نقدینگی در کشور ارائه شد. بر اساس این گزارش که مبنای آن آمار بانک مرکزی بود، رشد ماهانه نقدینگی در کشور روند نزولی داشته و در آبان نسبت به ماه قبل از آن ۲/۱ درصد کاهش یافته است.
رئیس جمهور پس از ارائه این گزارش تأکید کرد: همه دستگاهها بویژه وزارت امور اقتصادی و دارایی، سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی همچنان خود را به کاهش روند رشد نقدینگی متعهد بدانند و به تلاش در این زمینه ادامه دهند.
در ادامه این جلسه وزیر راه و شهرسازی گزارشی از میزان پیشرفت کار اجرای بزرگترین پروژههای ریلی، هوایی و جادهای و تأمین مسکن در کشور ارائه کرد. رئیس جمهور نیز پس از طرح این گزارش سرعت دادن به روند اجرای طرحهای زیربنایی در حوزه راه و مسکن را ضروری دانست.
تعیین ترکیب کارگروه ویژه اقتصاد دیجیتال در دولت
گفتنی است هیأت دولت در جلسه روز گذشته خود که به ریاست آیتالله رئیسی برگزار شد، ترکیب کارگروه ویژه اقتصاد دیجیتال و حدود اختیارات تفویضی خود در آن را تعیین کرد.
توسعه زیرساختهای اقتصاد دیجیتال، برطرف کردن موانع و شتاب بخشی به شکلگیری زیست بوم اقتصاد دیجیتال در کشور، حمایت از پلتفرمها و کسب و کارهای دیجیتال و فناوری پایه در کشور و نیز برطرف کردن موانع فعالیت پلتفرمهای ایرانی در سطح بینالمللی از جمله وظایف کارگروه یاد شده است.
گشایش سرکنسولگری چین در بندرعباس
هیأت وزیران به پیشنهاد وزارت امور خارجه و به استناد ماده واحده قانون کنوانسیون وین درباره روابط کنسولی، با صدور مجوز برای گشایش سرکنسولگری جمهوری خلق چین در شهر بندرعباس با رعایت عمل متقابل و سایر قوانین و مقررات مربوط موافقت کرد.
برد سرخابی ها در نخستین ماه زمستان
با یک گل بهار شد
گروه ورزشی/ هفته دوازدهم لیگ برتر فوتبال دیروز با برگزاری 8 مسابقه پشت سرگذاشته شد. در یکی از حساسترین دیدارهای این هفته، سپاهان و پرسپولیس در ورزشگاه امام خمینی (ره) اراک به مصاف هم رفتند. دیداری که با رأی کمیته انضباطی به دلیل حواشی بازی دو تیم در اصفهان، در زمین بی طرف برگزار شد. محرم نویدکیا در شرایطی تیمش را به میدان فرستاد که خبری از شهریار مغانلو و سجاد شهباززاده 2 مهاجم اصلیاش در ترکیب اصلی نبود و او ترجیح داد از محمدرضا خلعتبری و محمدرضا حسینی در خط حمله استفاده کند. در سمت مقابل، یحیی گل محمدی در غیاب محمد شریفی که آسیب دیده از کمال کامیابینیا در خط میانی استفاده کرد. دقایق ابتدایی بازی، توپ و میدان در اختیار زردپوشان اصفهانی بود و آنها سعی کردند با نفوذ از جناحین روی دروازه سرخپوشان خطرساز شوند. دقیقه 11 ارسال سروش رفیعی روی دروازه پرسپولیس با ضربه خلعتبری همراه شد اما توپ از کنار دروازه به بیرون رفت. دقیقه 16 شوت امید عالیشاه از پشت محوطه جریمه با اختلاف از بالای دروازه به بیرون رفت. دقیقه 18 با جا ماندن سیدجلال حسینی، خلعتبری صاحب موقعیت شد و مهدی شیری را هم از پیش رو برداشت اما ضربه آخرش کم جان بود و توپ از کنار دروازه به بیرون رفت. دقیقه 24 هم روی ارسال خلعتبری موقعیت خوبی برای سپاهان به وجود آمد و توپ با عبور از مدافعان پرسپولیس به رفیعی رسید ولی باز هم ثمری برای زردپوشان نداشت. در حالی که بازی بیشتر در اختیار سپاهان بود، این پرسپولیس بود که دقیقه 33 به گل رسید. وحید امیری به زیبایی توپ را از بین 3 بازیکن خارج کرد و به علی شجاعی رساند و او هم بازیکن مقابل را از پیش رو برداشت و توپ را روی دروازه سپاهان ارسال کرد و کمال کامیابینیا که نزدیک تیر دوم جایگیری کرده بود با ضربه سری شیرجهای دروازه کریستوفر کنت را باز کرد. جالب اینکه کامیابینیا فصل پیش در همین ورزشگاه دروازه آلومینیوم را باز کرد و پس از آن دیگر در لیگ موفق به گلزنی نشد تا دیروز که دوباره در اراک برای قرمزها گلزنی کرد. در ادامه، بازی از سوی بازیکنان هر دو تیم خشن دنبال شد و خطاهایی که بازیکنان روی هم انجام دادند باعث شد وحید کاظمی داور بازی 5 بار کارت زرد را از جیب خود خارج کند که سهم زردپوشان 3 کارت بود. نکته دیگر اینکه دقیقه 45 مصدومیت عالیشاه باعث شد یحیی تصمیم به تعویضی اجباری بگیرد و مهدی ترابی را به جای او به میدان فرستاد.
با شروع نیمه دوم، سپاهان 2 تعویض انجام داد و مغانلو و شهباززاده را به جای خلعتبری و حسینی به میدان فرستاد. دقیقه 51 ترابی پس از توپگیری و استارتی سریع، شوتی روانه دروازه کرد که کنت آن را دفع کرد. بلافاصله احمدزاده روی یک ضد حمله به سمت دروازه پرسپولیس شوتزنی کرد که شوت او با اختلاف زیاد به بیرون رفت. در ادامه سپاهان فشار زیادی روی دروازه پرسپولیس وارد کرد و دقیقه 62 شوت امید نورافکن از میان مدافعان پرسپولیس به تور کناری دروازه خورد. دقیقه 63 ضربه روی پای فرشاد احمدزاده خطرآفرین شد و توپ از زیر دست حامد لک رد شد و در حالی که میرفت وارد دروازه شود، سیدجلال حسینی آن را به کرنر فرستاد. دقیقه 64 هم ارسال کرنر توسط رفیعی با ضربه سر خطرناک شهباززاده همراه شد. دقیقه 66 هم شوت رفیعی را لک در دو مرحله گرفت. در این شرایط، گل محمدی دست به تعویضی دیگر زد و دقیقه 67 فرشاد فرجی را به جای شیری به میدان فرستاد. دقیقه 80 شوت خطرناک جلالالدین علی محمدی از پشت محوطه جریمه با اختلاف کمی از بالای دروازه لک به بیرون رفت. دقیقه 88 سپاهان 2 تعویض همزمان انجام داد و پرسپولیس هم دقیقه 89 رضا اسدی را به جای عیسی آل کثیر به میدان فرستاد ولی تغییری در نتیجه به وجود نیامد و پرسپولیس با همان یک گل نیمه نخست به یک برد ارزشمند دست یافت.
یحیی گلمحمدی، سرمربی پرسپولیس پس از برتری تیمش مقابل سپاهان در نشست خبری گفت:«برد خیلی ارزشمندی بود و 3 امتیاز این مسابقه برای ما در جدول و لیگ مهم است. بازی راحتی نبود اما با تلاش بچهها برنده شدیم. شروع بازی مقداری تحت تأثیر زمین ناهموار و قدرت تیمی حریف بودیم ولی در ادامه روند کارمان خیلی بهتر شد. بازیکنانم برای بردن این بازی از جان مایه گذاشتند.» محرم نویدکیا، سرمربی سپاهان نیز ضمن عذرخواهی از هواداران تیمش اظهار داشت:«گل نشدن موقعیتهایمان در 3 بازی گذشته عجیب شده اما مطمئن هستم روزی بدشانسیهای ما تمام میشود.»
مهدی پور؛ آرپی جی زن استقلال
در دیگر حساس این هفته، استقلال و فولاد در ورزشگاه آزادی برابر هم قرار گرفتند. فرهاد مجیدی آبی پوشان را بدون تغییر نسبت به ترکیب اصلی بازی با پدیده به میدان فرستاد و امیدوار بود تا دوباره تیمش به یک برد دیگر دست یابد. دقایق ابتدایی با محک زدن 2 تیم در میانه میدان سپری شد تا اینکه دقیقه 11 ارسال خوب و دقیق مهدی مهدی پور با ضربه سر خطرناک امیرحسین حسین زاده همراه شد اما توپ با اختلاف کمی از بالای دروازه به بیرون رفت. دقیقه 24 هم لوسیانو پریرا درون محوطه جریمه استقلال صاحب توپ شد که سیدحسین حسینی پیروز این مصاف تک به تک بود و اجازه نداد دروازه اش باز شود. بلافاصله پس از این اتفاق، ارسال مهدی پور روی دروازه نصیب آرمان رمضانی شد که ضربه سر این بازیکن از بالای دروازه به بیرون رفت. در ادامه هم موقعیت خاصی روی دروازه ها خلق نشد و دو تیم با تساوی بدون گل به رختکن رفتند.
بازی در نیمه دوم هم بیشتر در میانه میدان در جریان بود تا اینکه دقیقه 58 مهدی مهدی پور با شوتی سرکش و دیدنی از فاصله 35 متری دروازه احسان مرادیان را باز کرد تا استقلال از میهمانش پیش بیفتد. دقیقه 70 سانتر آیاندا پاتوسی از سمت چپ با دفع ناقص حسینی همراه شد و توپ جلوی پای حمید بوحمدان افتاد ولی ضربه بد او از داخل محوطه شش قدم، فضای بالای دروازه را شکافت. دقیقه 85 سینا شاه عباسی مدافع فولاد با کارت قرمز مستقیمی که به خاطر خطا از امیر عرببراقی دریافت کرد، اخراج شد تا فولاد 10 نفره شود. در ادامه تلاش فولاد برای به تساوی کشاندن بازی ثمری نداشت تا این بازی 1-0 به سود آبیها به پایان برسد. گفتنی است مجیدی در این نیمه 4 تعویض انجام داد و رضا آذری، روزبه چشمی، ارسلان مطهری و محمد دانشگر را به جای رمضانی، نیک نفس، حسین زاده و جعفر سلمانی به میدان فرستاد. استقلال با این برد 28 امتیازی شد و جایگاهش را در صدر جدول تثبیت کرد. پرسپولیس با 25 امتیاز به رده دوم رسید و سپاهان هم با 22 امتیاز به رده سوم سقوط کرد.
4 تساوی و پیروزی ذوب آهن و صنعت نفت
در سایر بازی های هفته دوازدهم، نساجی و نفت مسجد سلیمان به تساوی 1-1 رسیدند. هاتف نادری (82) برای شاگردان فراز کمالوند و مسعود شجاعی (84) برای شاگردان ساکت الهامی گلزنی کردند. این نتیجه در بازی پیکان و پدیده هم به دست آمد و ابراهیم صالحی (57) برای خودروسازان و صادق صادقی (88 - پنالتی) برای مشهدی ها گلزنی کردند. تراکتور در تبریز 1-0 مغلوب میهمانش ذوب آهن شد. در این دیدار، آرمان قاسمی (45 – پنالتی) برای شاگردان مهدی تارتار گلزنی کرد. بازی گل گهر سیرجان و مس با تساوی 2-2 خاتمه یافت. مجید علیاری (16 و 36) برای رفسنجانیها و مرتضی تبریزی (2+45) و فرشید باقری (72) برای سیرجانیها گلزنی کردند. دیدار فجر سپاسی و هوادار هم با تساوی بدون گل به پایان رسید. صنعت نفت هم 3-1 آلومینیوم را از پیش رو برداشت. محمد طیبی (32)،محمدرضا غبیشاوی (66) و حسن بیت سعید (93) برای نفت و اسماعیل شریفات (56) برای آلومینیوم گلزنی کردند تا برد ارزشمندی برای شاگردان علیرضا منصوریان به دست بیاید.
با شروع نیمه دوم، سپاهان 2 تعویض انجام داد و مغانلو و شهباززاده را به جای خلعتبری و حسینی به میدان فرستاد. دقیقه 51 ترابی پس از توپگیری و استارتی سریع، شوتی روانه دروازه کرد که کنت آن را دفع کرد. بلافاصله احمدزاده روی یک ضد حمله به سمت دروازه پرسپولیس شوتزنی کرد که شوت او با اختلاف زیاد به بیرون رفت. در ادامه سپاهان فشار زیادی روی دروازه پرسپولیس وارد کرد و دقیقه 62 شوت امید نورافکن از میان مدافعان پرسپولیس به تور کناری دروازه خورد. دقیقه 63 ضربه روی پای فرشاد احمدزاده خطرآفرین شد و توپ از زیر دست حامد لک رد شد و در حالی که میرفت وارد دروازه شود، سیدجلال حسینی آن را به کرنر فرستاد. دقیقه 64 هم ارسال کرنر توسط رفیعی با ضربه سر خطرناک شهباززاده همراه شد. دقیقه 66 هم شوت رفیعی را لک در دو مرحله گرفت. در این شرایط، گل محمدی دست به تعویضی دیگر زد و دقیقه 67 فرشاد فرجی را به جای شیری به میدان فرستاد. دقیقه 80 شوت خطرناک جلالالدین علی محمدی از پشت محوطه جریمه با اختلاف کمی از بالای دروازه لک به بیرون رفت. دقیقه 88 سپاهان 2 تعویض همزمان انجام داد و پرسپولیس هم دقیقه 89 رضا اسدی را به جای عیسی آل کثیر به میدان فرستاد ولی تغییری در نتیجه به وجود نیامد و پرسپولیس با همان یک گل نیمه نخست به یک برد ارزشمند دست یافت.
یحیی گلمحمدی، سرمربی پرسپولیس پس از برتری تیمش مقابل سپاهان در نشست خبری گفت:«برد خیلی ارزشمندی بود و 3 امتیاز این مسابقه برای ما در جدول و لیگ مهم است. بازی راحتی نبود اما با تلاش بچهها برنده شدیم. شروع بازی مقداری تحت تأثیر زمین ناهموار و قدرت تیمی حریف بودیم ولی در ادامه روند کارمان خیلی بهتر شد. بازیکنانم برای بردن این بازی از جان مایه گذاشتند.» محرم نویدکیا، سرمربی سپاهان نیز ضمن عذرخواهی از هواداران تیمش اظهار داشت:«گل نشدن موقعیتهایمان در 3 بازی گذشته عجیب شده اما مطمئن هستم روزی بدشانسیهای ما تمام میشود.»
مهدی پور؛ آرپی جی زن استقلال
در دیگر حساس این هفته، استقلال و فولاد در ورزشگاه آزادی برابر هم قرار گرفتند. فرهاد مجیدی آبی پوشان را بدون تغییر نسبت به ترکیب اصلی بازی با پدیده به میدان فرستاد و امیدوار بود تا دوباره تیمش به یک برد دیگر دست یابد. دقایق ابتدایی با محک زدن 2 تیم در میانه میدان سپری شد تا اینکه دقیقه 11 ارسال خوب و دقیق مهدی مهدی پور با ضربه سر خطرناک امیرحسین حسین زاده همراه شد اما توپ با اختلاف کمی از بالای دروازه به بیرون رفت. دقیقه 24 هم لوسیانو پریرا درون محوطه جریمه استقلال صاحب توپ شد که سیدحسین حسینی پیروز این مصاف تک به تک بود و اجازه نداد دروازه اش باز شود. بلافاصله پس از این اتفاق، ارسال مهدی پور روی دروازه نصیب آرمان رمضانی شد که ضربه سر این بازیکن از بالای دروازه به بیرون رفت. در ادامه هم موقعیت خاصی روی دروازه ها خلق نشد و دو تیم با تساوی بدون گل به رختکن رفتند.
بازی در نیمه دوم هم بیشتر در میانه میدان در جریان بود تا اینکه دقیقه 58 مهدی مهدی پور با شوتی سرکش و دیدنی از فاصله 35 متری دروازه احسان مرادیان را باز کرد تا استقلال از میهمانش پیش بیفتد. دقیقه 70 سانتر آیاندا پاتوسی از سمت چپ با دفع ناقص حسینی همراه شد و توپ جلوی پای حمید بوحمدان افتاد ولی ضربه بد او از داخل محوطه شش قدم، فضای بالای دروازه را شکافت. دقیقه 85 سینا شاه عباسی مدافع فولاد با کارت قرمز مستقیمی که به خاطر خطا از امیر عرببراقی دریافت کرد، اخراج شد تا فولاد 10 نفره شود. در ادامه تلاش فولاد برای به تساوی کشاندن بازی ثمری نداشت تا این بازی 1-0 به سود آبیها به پایان برسد. گفتنی است مجیدی در این نیمه 4 تعویض انجام داد و رضا آذری، روزبه چشمی، ارسلان مطهری و محمد دانشگر را به جای رمضانی، نیک نفس، حسین زاده و جعفر سلمانی به میدان فرستاد. استقلال با این برد 28 امتیازی شد و جایگاهش را در صدر جدول تثبیت کرد. پرسپولیس با 25 امتیاز به رده دوم رسید و سپاهان هم با 22 امتیاز به رده سوم سقوط کرد.
4 تساوی و پیروزی ذوب آهن و صنعت نفت
در سایر بازی های هفته دوازدهم، نساجی و نفت مسجد سلیمان به تساوی 1-1 رسیدند. هاتف نادری (82) برای شاگردان فراز کمالوند و مسعود شجاعی (84) برای شاگردان ساکت الهامی گلزنی کردند. این نتیجه در بازی پیکان و پدیده هم به دست آمد و ابراهیم صالحی (57) برای خودروسازان و صادق صادقی (88 - پنالتی) برای مشهدی ها گلزنی کردند. تراکتور در تبریز 1-0 مغلوب میهمانش ذوب آهن شد. در این دیدار، آرمان قاسمی (45 – پنالتی) برای شاگردان مهدی تارتار گلزنی کرد. بازی گل گهر سیرجان و مس با تساوی 2-2 خاتمه یافت. مجید علیاری (16 و 36) برای رفسنجانیها و مرتضی تبریزی (2+45) و فرشید باقری (72) برای سیرجانیها گلزنی کردند. دیدار فجر سپاسی و هوادار هم با تساوی بدون گل به پایان رسید. صنعت نفت هم 3-1 آلومینیوم را از پیش رو برداشت. محمد طیبی (32)،محمدرضا غبیشاوی (66) و حسن بیت سعید (93) برای نفت و اسماعیل شریفات (56) برای آلومینیوم گلزنی کردند تا برد ارزشمندی برای شاگردان علیرضا منصوریان به دست بیاید.
«ایران» منتشر کرد
فهرست ترک فعل در صنعت نفت
گروه اقتصادی/ دولت در دو دوره یازدهم و دوازدهم چه سهمی در ارتقای صنعت نفت کشور داشت؟ برای پاسخ به این سؤال، اگر مقایسه بین برنامه ارائه شده از سوی وزیر نفت پیشنهادی دولت یازدهم و دوازدهم به مجلس شورای اسلامی و اتفاقاتی که در این دوران رقم خورد، باشد، فاصله میان برنامه و عمل اختلاف قابل توجهی دارد. از برنامه صادرات گاز کشور گرفته تا برنامه بهینهسازی مصرف انرژی. برای مثال دولت دوازدهم اعلام کرده بود که در سال 1399 صادرات گاز کشور به 195 میلیون مترمکعب در روز میرسد و علاوه بر عراق و ترکیه مقاصد جدیدی مانند عمان و پاکستان نیز به لیست اضافه خواهد شد؛ اما در عمل نه تنها صادرات گاز از 70 میلیون متر مکعب در روز فراتر نرفت، بلکه صادرات گاز به همین کشورها نیز با مسائلی همراه بود. یا درمورد تولید گاز عدد یک میلیارد و 250 میلیون مترمکعب بهعنوان ظرفیت تولید در سال 1399 اعلام شده بود اما ظرفیت تولید از یک میلیارد متر مکعب در روز فراتر نرفت. در همین راستا، ظرفیت تولید نفت خام کشور به 4 میلیون بشکه در روز هم نرسید، درحالی که هدفگذاری 4 میلیون و 630 هزار بشکه در روز بود. در مورد بهینهسازی مصرف انرژی هم که در برنامه بارها بر آن تأکید شده بود، تنها با نگاهی به وضعیت مصارف گاز در کشور میتوان به میزان عقب ماندگی اجرا از برنامهها پی برد.
بررسی میان برنامه و عمل، اگرچه بخوبی نشان میدهد که اغلب وعدههای دولت یازدهم و دوازدهم برای صنعت نفت کشور عملی نشد، اما در یک بررسی ساده تر، مشخص میشود که حتی شرایط در برخی از زمینهها نسبت به سال 1392 نیز افت کرده است. از جمله میزان سرمایهگذاری و پروژههای آماده بهرهبرداری صنعت نفت که اکنون کشور حتی شرایط سال 1392 را هم ندارد. کارشناسان انرژی بر این باورند که دولت قبل اگر به درستی برنامهریزی میکرد حتی در شرایط تحریم نیز میتوانست سرنوشت قابل قبول تری را برای صنعت نفت رقم بزند. در این خصوص، بررسی 15 مورد آمده در گزارش بخشی از مسائل را شفافتر میکند.
اشتباه حذف کارت سوخت
یک بررسی تاریخی نشان میدهد که با سهمیهبندی بنزین و استفاده از کارت سوخت، مصرف روزانه بنزین از حدود 74 میلیون لیتر در تیرماه 1386 به حدود 60 میلیون لیتر در سال 1389 کاهش یافت. روند افزایش مصرف پس از این تاریخ به گونهای بود که در سال 1394 روزانه 71 میلیون لیتر بنزین در کشور مصرف میشد. بهعبارتی، افزایش 11 میلیون لیتر در روز طی 5 سال.اما در خردادماه 1394، وزارت نفت سیاست سهمیهبندی را حذف و عملاً زمینه حذف کارت سوخت را فراهم کرد. با بیاستفاده شدن کارت سوخت، در نهایت مصرف بنزین در این دوره از حدود 71 میلیون لیتر در روز در سال 1394 به حدود 92 میلیون لیتر در سال 1397 رسید. بهعبارتی دیگر، افزایش بیش از 20 میلیون لیتر در روز فقط طی 3 سال.
ایران این دوره واردکننده بنزین شد و در برخی از سالها 11 میلیون لیتر در روز واردات بنزین رقم خورد که بواسطه آن میلیاردها دلار منابع ارزی از کشور خارج شد. واردات بنزین اگرچه با افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس و پیش از اوجگیری تحریمهای امریکا متوقف شد ولی با وجود این پالایشگاه شرایط بهگونهای بود که ادامه مسیر میتوانست ایران را تبدیل به واردکننده بنزین کند. تا اینکه مجلس شورای اسلامی رأی به احیای کارت سوخت داد.
در پی تصویب این قانون و ترس از واردکننده بنزین شدن ایران در اوج تحریمها، با تصمیم هیأت دولت و تأیید سران سه قوه سهمیهبندی در سال 1398 دوباره از سر گرفته شد که البته به بدترین شکل ممکن اجرا شد. با تکذیبهای مکرر وزارت نفت و بخصوص اظهارات شخص وزیر نفت وقت درباره اینکه برنامه افزایش قیمت بنزین در دستور کار نیست، زمینه عصبانی شدن مردم و لطمه خوردن به سرمایه اجتماعی شکل گرفت.اما این تمام مشکلات بنزینی طی این دولت نبود. دولت یازدهم در یک برهه از زمان با یک افزایش 400 تومانی قیمت بنزین میتوانست اقدام به آزادسازی نرخ بنزین کند که با بیبرنامگی دولت این فرصت استثنایی از دست رفت. بنزین در نرخ یک هزار تومان برای هر لیتر بود و قیمت فوب خلیج فارس در رقمی در حدود 1400 تومان. شرایط اجتماعی کشور نیز برای این اصلاح آماده بود. یک جهش کوچک قیمتی و با همراهی یک برنامه حمایتی میتوانست کشور را به اهداف طرح هدفمندی یارانهها برساند؛ اما این اتفاق نیفتاد و میلیاردها دلار یارانه انرژی به جای سرمایهگذاری برای نسلهای آتی تبدیل به دود شد.
افت شدید سرمایهگذاری در صنعت نفت
سرمایهگذاری در صنعت نفت بهعنوان مهمترین مسأله داخلی این صنعت، طی سالهای اخیر به میزان قابل توجهی کاهش یافت. بهطوری که در 8 سال اخیر نه تنها تعداد پروژههای جدید کلیدخورده انگشت شمار بود، بلکه صرفاً پروژههایی تکمیل شد که از دولت نهم و دهم آغاز شده بود.حتی آنقدر سرمایهگذاری کم شد که برخی از پروژههای شروع شده از دولت نهم و دهم هم همچنان نیمه کاره مانده است. مانند فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی، پروژه ایران الانجی، توسعه کمی و کیفی پالایشگاهی و پتروپالایشگاهی و بسیاری از مجتمعهای پتروشیمی تعریف شده در مسیر خط لوله اتیلن غرب. این پروژهها بهخاطر ترک فعل دولت قبل به مرکز هزینه بیبازده تبدیل شدند.
مسأله اینجاست که در دولت یازدهم و دوازدهم برخی از پروژهها هم که توسط همین دولت طراحی شده بود، رها شدند و هیچ پیشرفتی نداشتند؛ مانند پالایشگاههای هشتگانه سیراف.
شرایط پروژههای نفتی و گازی کشور اکنون به شکلی است که وزارت نفت دولت سیزدهم باید تمام اقدامات را از نقطه صفر آغاز کند و با توجه به زمان بر بودن توسعه، نمیتوان انتظار افتتاحهای متعدد و عظیم را از دولت سیزدهم در زمینه افزایش تولید گاز و فرآوردههای نفتی داشت.بهگفته کارشناسان انتظار دولت قبل برای برجام و بخصوص غربیها عامل اصلی این افت سرمایهگذاری در صنعت نفت بود و این صنعت را در بنبست قرار داد. در صورتی که اگر امکان استفاده از سرمایه خارجی فراهم باشد، باید جذب کرد؛ اما در غیر این صورت هم نباید منتظر ماند.
حمیدرضا صالحی، عضو اتاق بازرگانی تهران به «ایران» میگوید: «وقتی به خاطر تحریم نرخ سرمایهگذاری خارجی در کشور صفر و حتی نسبت به سال پایه منفی است، امید به استفاده از سرمایه خارجی برای توسعه صنعت نفت، اتلاف فرصت است. چند سالی است که گفته میشود صنعت نفت به بیش از 250 میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. اما در نبود سرمایهگذار خارجی، وزارت نفت با بیاعتمادی به بخش خصوصی داخلی، بستری برای حضور این بخش نیز فراهم نکرد. حتی میتوان گفت که اجازه نفس کشیدن به بخش خصوصی هم نداد.»
بهگفته صالحی، در تمام این سالها امکان توسعه پروژههایی مانند بهینهسازی مصرف انرژی، کاهش فلرسوزی، تقویت چاههای نفتی، ساخت پالایشگاه و پتروپالایشگاه و مواردی از این دست با استفاده از ظرفیتهای بخش خصوصی و مردمی وجود داشت. اما دولت بهگونهای رفتار کرد که انگار مالک اصلی است و در برنامههای توسعهای کشور، مردم جایگاهی ندارند. درحالی که دولت باید تنها نقش رگولاتوری داشته باشد.
غفلت از ادبیات و زبان جهان و شکست در دادگاه
گذشته از محکومیت ایران در پرونده کرسنت و ضرر چند میلیاردی، ایران در 8 سال گذشته در 2 دادگاه گازی دیگر محکوم شد که این محکومیت نتیجه ناتوانی دولت قبل در تعاملات بینالمللی و ناآشنایی با زبان دنیا بود. یکی در مورد واردات گاز از ترکمنستان و دیگری در خصوص صادرات گاز به ترکیه.
سال 1391 شرکت بوتاش ترکیه در خصوص «گران بودن گاز صادراتی ایران» با استناد به بند Price revision شکایتی به دیوان داوری بین المللی سوئیس ارسال و اعلام ثبت کرد. همزمان در همان سال هم شرکت ملی گاز ایران نیز با استناد به همین بند از «ارزان بودن گاز» صادراتی خود به ترکیه به داوری سوئیس شکایت کرد. موضوع شکایت ترکیه و ایران نسبت به قیمت گاز در داوری سوئیس تا آبان ماه سال 1394 در دولت یازدهم پیگیری شد، ولی بهلحاظ برخورد ضعیف با موضوع و فقدان دیپلماسی انرژی قوی در وزارت نفت دولت یازدهم و از آن مهمتر «استناد طرف ترک به قیمت گاز ایران در قرارداد کرسنت»، شرکت بوتاش در آبان 1395 موفق به اخذ رأی داوری به نفع خود شد و شرکت ملی گاز ایران را به 13.3 درصد کاهش قیمت گاز تا پایان قرارداد و نیز جریمهای معادل یک میلیارد و هشتصد و هفتاد و پنج میلیون دلار محکوم کرد. بههمین منظور ایران برابر توافق وزارت نفت اقدام به صدور گاز مجانی به مدت 14 الی 15 ماه و به حجم روزانه 20 تا 30 میلیون مترمکعب به ترکیه کرد.
مورد دوم، صدور رأی داوری ICC سوئیس در پرونده گازی ترکمنستان بود. به این ترتیب که سال 1399 دیوان داوری بینالمللی، مستقر در سوئیس، حکم به پرداخت ۲ میلیارد دلار بدهی انباشتهشده ایران به ترکمنستان از بابت واردات گاز داد. ترکمنستان از ابتدای سال ۲۰۱۷ در پی مناقشه با ایران بر سر بدهی گاز صادراتی، تحویل گاز به ایران را متوقف کرد و بعد از چند دور مذاکره بینتیجه، سرانجام علیه ایران به دیوان داوری بینالمللی شکایت کرد. عدم پرداخت طلب یک میلیارد و 800 میلیون دلاری ترکمنها موضوع شکایت بود که روزانه حدود 240 هزار دلار سود بدهی فوق میشد.در حالی که مسئولان وزارت نفت مدعی گران بودن قیمت گاز ترکمنستان بودند اما عدم شکایت این گرانی به داوری بینالمللی عملاً منافع ملی را قربانی بیمسئولیتی آنها کرد، زیرا بنا بر قواعد داوری، در صورت محق بودن شکایت ثبت شده برای کشور صاحب شکایت از زمان رجوع به داوری، میزان جریمه لحاظ میشد.
مسأله دوم اینکه ترکمنستان در شکایت خود روی بدهی گازی ایران و الحاقیهای دست گذاشت که توسط دولت یازدهم امضا شده بود. در نهایت آخرین جلسه داوری میان دو کشور، در زمستان سال 1398 در ژنو برگزار شد و وکلای امریکایی ترکمن گاز، در قبال انفعال، دفاع ضعیف و عدم ارائه مستندات قوی شرکت ملی گاز ایران، توانستند پیروز داوری شوند و ایران محکوم به پرداخت جریمه شود.
ضعف دیپلماسی نفتی و فرصتهای از دست رفته
در 8 سال گذشته فرصتهای متعددی برای تقویت دیپلماسی با استفاده از ظرفیتهای نفتی و گازی از دست رفت که بسیاری از این فرصت ها دیگر قابل بازیابی نیست. نماینده پیشین ایران در اوپک در این باره میگوید: «یکی از کارهایی که لازم است وزارت نفت دولت سیزدهم انجام دهد، فعال کردن دیپلماسی نفتی است که از این ظرفیت در سالهای اخیر بخوبی استفاده نشد. فرصتهای زیادی از دست رفت. لازم است به بحث تعاملات بینالمللی از دریچه همکاریهای نفتی و گازی توجه بیشتری شود.»
محمدعلی خطیبی با اشاره به اینکه وزیر نفت در سطح بینالمللی در قامت یک دیپلمات است، در گفتوگو با «ایران» اذعان میکند: «متأسفانه در 8 سال گذشته به این نقش چندان توجه نشده است؛ کارهایی انجام شد، اما فعال و پویا نبود. حداقل باید در قالب سازمانهایی که ایران در آن عضو است، مانند اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز روابط دوجانبه و چندجانبه فعال میشد اما این اتفاق نیفتاد.»
رئیس اسبق امور بینالملل شرکت ملی نفت با اشاره به دیپلماسی منفعل ایران در موضوع تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه اظهار میکند: «سطح روابط تجاری و انرژی ایران حتی با همسایگان قابل قبول نیست. درحالی که بخشی از اقدامات را در این زمینه وزارت نفت میتوانست انجام دهد.»
افتتاح ابرپروژههایی که دولت نهم و دهم توسعه داد
در راستای مسأله کاهش سرمایهگذاری در صنعت نفت، برخی از افتتاحهای بزرگ و افتخارات نیز جای سؤال دارد، برای مثال میزان سرمایهگذاری در میدان مشترک پارس جنوبی در 8 سال دولت یازدهم و دوازدهم تقریباً نصف میزان سرمایهگذاری در دولت قبل آن بود. فازهایی مانند فاز 12 با پیشرفتی بالاتر از 92 درصد به دولت یازدهم واگذار شده بود.وزارت نفت دولت گذشته درحالی از جهش تولید گاز در این دوره بهعنوان یکی از دستاوردهای خود یاد میکرد که در پایان برنامه ششم توسعه رقم تولید به 1200 میلیون متر مکعب میرسید ،اما بهدلیل عدم سرمایهگذاری جدید در این بخش امروز 970 میلیون متر مکعب گاز ترش در کشور تولید میشود که پس از تصفیه، 840 متر مکعب در روز میشود.از سوی دیگر بزرگترین پالایشگاه افتتاح شده در دولت گذشته پالایشگاه ستاره خلیج فارس بود که در ابتدای دولت یازدهم پیشرفتی فراتر از 70 درصد داشت. از نظر سرمایهگذاری و تأمین مالی نیز از مجموع 3.8 میلیارد یورو سرمایهگذاری مورد نیاز این پروژه، 2.35 میلیارد یورو تا سال 92 انجام شده بود. از نظر کارشناسان، پالایشگاهسازی یکی از حلقههای مفقوده در دولت یازدهم و دوازدهم بهشمار میرود، به طوری که به سرمایهگذاری و ارتقای ظرفیتهای پالایشی و پتروپالایشی بهعنوان ابزاری برای کم اثر کردن تحریمها، ایجاد ارزش افزوده و اشتغال توجه نشد.در نهایت، در 8 سال اخیر ظرفیت تولید نفت خام تقریباً بدون تغییر ماند، اما ظرفیت پالایشی نفت و میعانات گازی کشور از حدود 1.9 میلیون بشکه به 2.2 میلیون بشکه در روز رسید که در این افزایش ظرفیت پالایشگاه ستاره خلیج فارس نقش کلیدی داشته است.
ناامیدی نیروی انسانی صنعت نفت
وزیر نفت دولت یازدهم و دوازدهم که مدیران قبلی را گروهبان میخواند و میخواست زمینه حضور ژنرالها را فراهم کند، نه تنها سراغ رفقای قدیمی و سالخورده، افراد ناآشنا با صنعت نفت و نیروهای جوان تازه کار و ناوارد رفت، بلکه با تداوم گامهای نادرست خود، نیروی انسانی فعال در صنعت نفت را دچار یأس و ناامیدی کرد؛ در میانه راه، حتی برخی از معاونان که اتفاقاً از دوستان وی بودند، قطع همکاری کردند و از وزارت نفت جدا شدند. مرتضی بهروزی فر، عضو مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی به «ایران» توضیح میدهد: «بدنه صنعت نفت تصور میکرد که با ورود بیژن زنگنه به وزارتخانه وضعیت بهتر میشود، اما نه تنها مشکلات کم نشد بلکه شکاف بدنه و رأس هرم با انتصابات سیاسی و غیرحرفهای، افزایش یافت و بیاعتمادی بیشتر شد. تصور وزیر نفت سابق این بود که مدیران ارشد رهبر ارکستر هستند و توجه به نیروی میانی، عملیاتی و کارگران ضرورت ندارد. درنهایت، این روحیه که فعالان صنعت نفت خود را عضوی از یک خانواده میدانستند و ایثارگری میکردند، تقلیل و با وقوع حوادثی در صنعت نفت نمود یافت.»
بهگفته این کارشناس انرژی، وقتی یک سکوی حفاری که اجاره آن چندین هزار دلار است، نیم ساعت تعطیل شود، معادل حقوق پرسنل هزینه برمی دارد، اما دولت قبل بدون توجه به این مسأله برای حقوق و مزایای کارکنان تصمیم میگرفت.
بهروزی فر همچنین میگوید: «کاهش اعتبار دانشگاه صنعت نفت و مدرک آن نیز مسأله دیگری است که در این دوره رخ داد. بیانگیزگی دانشجویان و استادان این دانشگاه در کنار نیروی کار فعال، یکی از زیان های سیاستهای نادرست 8 سال گذشته است.»
نادیده گرفتن ظرفیت شرکتهای داخلی
نشستهای زیادی در دولت گذشته با پیشنهاد استفاده از ظرفیت خالی شرکتهای ایرانی، بخش خصوصی و بهطور کلی ظرفیتهای مردمی برگزار شد که به نتیجهای نرسید.رضا پدیدار، رئیس کمیسیون انرژی اتاق تهران در این باره به «ایران» میگوید: «بر اساس آخرین مطالعات ما در حوزه انرژی حدود 3 هزار شرکت در بخش خصوصی - سازنده، پیمانکار، مهندسین ساخت، مشاوران- و بیش از 32 تشکل فعال هستند، اما آنچه استفاده میشود حدود 25 درصد از ظرفیت موجود است و 75 درصد ظرفیت خالی مانده است.» او ادامه میدهد: «پیشنهادهای زیادی به دولت قبل برای بهرهگیری از این ظرفیتها دادیم اما پاسخی دریافت نکردیم. دولت تمایلی به استفاده از این راهکارها نداشت.»
پدیدار تصریح میکند: «اگر از این ظرفیت استفاده شود اقتصاد ایران متحول میشود. در تمام بخشهای بالا دستی، میان دستی و پایین دستی صنعت نفت امکان استفاده از بخش خصوصی واقعی وجود دارد. حتی بخش خصوصی قادر است که با مدلهای خط اعتباری یا تهاتری یا مشابه آن نیازهای صنعت را تأمین کند. این قابلیت را دولت ندارد.»بهگفته پدیدار حتی در شرایط تحریم بخش خصوصی توانایی سرمایهگذاری 20 میلیارد دلار را هم دارد. این سرمایه قابل توجهی برای روشن شدن موتور توسعه صنعت نفت است که اگر تعاملات بینالمللی بیشتر شود، حتی تا دو برابر میتواند افزایش یابد. تنها کاری که دولت لازم است انجام دهد فراهمسازی مدل خط اعتباری و دادن اعتبار به بخش خصوصی است.
فلرسوزی و هدررفتن گاز
جمعآوری گازهای همراه نفت در سطح مناطق نفت خیز جنوب و خاموش کردن مشعلهای فراوانی که در پارس جنوبی میسوزند و مواد ارزشمندی را تبدیل به آلایندههای محیط زیستی میکند، موضوع دیگری است که از آن در دولت یازدهم و دوازدهم غفلت شد.
ایران سومین کشور دنیا از نظر بیشترین فلرسوزی است. قرار بود که وزارت نفت طبق برنامه ششم هرساله، سوختن گازهای فلر را 20 درصد کاهش دهد و بر اساس ماده 48 این قانون تا پایان برنامه ششم توسعه حداقل درصد گازهای مشعل کنترل شود؛ اما نه تنها کنترل نشد بلکه حتی در پایان برنامه ششم توسعه میزان فلرسوزی و هدررفت گاز ایران بیشتر شد، به طوری که روزانه معادل تولید گاز فاز2 پارس جنوبی (حدود 20 میلیارد مترمکعب در سال) تحت عنوان سوزاندن گازهای همراه به مواد آلاینده تبدیل میشود. رقم قابل توجهی که میتوانست صرف تأمین نیاز داخل از جمله در پتروشیمی و حتی صادرات شود.
در این مدت حتی طرحهایی مانند ان.جی.ال خارگ که قرار بود گاز همراه میادین دورود، فروزان و ابوذر از منطقه خارگ و همچنین گاز میادین سروش و نوروز، هندیجان و بهرگانسر از منطقه بهرگان را جمعآوری و از سوختن روزانه 600 میلیون فوت مکعب گاز جلوگیری کند، رها شد و با وجود سخنرانیهای متعدد وزیر نفت وقت درباره جمعآوری گازهای همراه تا سال 1400 عملاً اقدام جدی در این باره صورت نگرفت.
از اخراج تا خروج چینیها
گذشته از اینکه در 8 سال اخیر، دولت، حاضر به ریسکپذیری و اعتماد به شرکتهای ایرانی برای توسعه صنعت نفت نشد، یک اشتباه دیگر نیز در زمینه جذب سرمایه مرتکب شد.بهمن ماه 1392 وزیر نفت وقت از صدور آخرین اخطار و احتمال اخراج چینیها با ادامه وقت کشی در توسعه میدان مشترک آزادگان جنوبی خبر داد. مدتی بعد در سال 1393 وزارت نفت دستور اخراج پیمانکار چینی را صادر کرد. قرارداد توسعه میدان آزادگان جنوبی، به ارزش ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار، حدود پنج سال پیش از اخراج، در قالب بیع متقابل بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی نفت چین امضا شده بود.دولت به اجرای برجام و بازگشت غولهای سرمایهگذاری جهان بسیار امیدوار بود و نه حاضر به استفاده از توان داخل بود و نه علاقهای به همکاری با چین داشت.اما در قرارداد فاز 11، مجدداً پای چینیها به صنعت نفت ایران باز شد. این بار بهعنوان دومین عضو کنسرسیوم و در کنار توتال فرانسه، ولی کار آنها نیز با خروج توتال متوقف شد و به نوعی از طرح توسعه خارج شدند. این دفعه چینیها خودشان عقب نشینی کردند.روابط با چین به شکلی جلو رفت که این بار دیگر چینیها حاضر نبودند برای ایران ریسک کنند و به بهانه تحریم امریکا، هم از طرح توسعه خارج شدند، هم واردات نفت از ایران را کاهش دادند،اگرچه این واردات متوقف نشد اما کارشناسان میگویند که ضعف تعامل با چین موجب شد صادرات نفت ایران به چین بیشترین کاهش را تجربه کند.
فاز 11 و بلاتکلیفی با خروج توتال
تیر ماه 1396، بیژن زنگنه وزیر نفت سابق، در صحن علنی مجلس عنوان کرد: «خسارت یک سال تأخیر در اجرای هر طرح پارس جنوبی 5 میلیارد دلار است.»
با علم به این موضوع، اما بازهم در 8 سال گذشته تنها حلقه مفقوده فازهای میدان مشترک پارس جنوبی، یعنی فاز 11، توسعه نیافت. درحالی که این فاز مرزیترین فاز از این میدان بزرگ گازی مشترک با قطر است. دولت قبل، توسعه این فاز را از شرکتهای داخلی گرفت، پس از 4 سال تعلل، قراردادی با کنسرسیوم توتال بست که آن هم اجرا نشد. دوباره آن را به یک شرکت داخلی سپرد که هنوز هم تولید از این فاز آغاز نشده است. به این ترتیب فاز 11 قربانی قمار دولت قبل روی شرکت توتال شد. این درحالی است که سال 1379 نیز یک بار دیگر شرکت توتال برای توسعه فاز 11 قراردادی با ایران امضا کرد و چند سال طرح توسعه آن را معطل کرد.
بعد از بد عهدی شرکت توتال فرانسه، اگرچه این فاز از میدان مشترک پارسجنوبی به شرکت پتروپارس - نماینده ایران در کنسرسیوم- سپرده شد اما به نوعی طرح توسعه بلاتکلیف ماند. ضمن آنکه شاید میشد قرارداد بهتری بست که حداقل شرکا با خروج از قرارداد جریمه شوند. در همین حال کم اعتنایی دولت به شریک چینی یعنی «سیانپیسیآی» در این قرارداد نیز فرصت استفاده از ظرفیتهای این شرکت را از ایران گرفت. بر اساس رقمی که وزیر نفت وقت میگوید، از عدم توسعه فاز 11 طی 8 سال اخیر ایران 45 میلیارد دلار ضرر کرده است.
صیانت از مخازن
برخی از کارشناسان انرژی بر این باورند تولید صیانتی و حفاظت از مخازن نفت و گاز مسأله دیگری است که در 8 سال گذشته رعایت نشد. منظور اجرای تعهدات قانونی از جمله تعهدات قوانین برنامههای پنج ساله در مورد تزریق گاز کافی به منظور بهرهبرداری بهینه از میادین نفتی و تضمین تولید صیانتی است.به اعتقاد کارشناسان ضریب بازیافت 25 درصدی نفت خام در ایران و افت فشار مخازن نفتی و گازی بویژه در مخزن مشترک پارس جنوبی موضوع مهمی است که آینده تولید نفت و گاز ایران را تهدید میکند و ادامه این شرایط بخش قابل توجهی از ذخایر هیدروکربوری ایران را از دسترس خارج میکند. برای ایران هر یک درصد افزایش ضریب بازیافت از مخازن نفت به معنی ظرفیت تولید 8 میلیارد بشکه نفت بیشتر است.
بی تکلیفی شرکت ملی صنایع پتروشیمی
عدم تعیین تکلیف شرکت ملی صنایع پتروشیمی طی 8 سال گذشته موضوع دیگری است که از نگاه کارشناسان مورد بحث است. به عبارتی، با توجه به اینکه طبق سیاستهای ابلاغی اصل 44 قانون اساسی دولت و وزارت نفت دیگر نمیتوانند در توسعه پتروشیمی سرمایه گذاری کنند، این شرکت باید به یک ستاد یا دستگاه حکمرانی تغییر وضعیت پیدا میکرد که بتواند برای آینده صنعت پتروشیمی کشور و تکمیل زنجیره ارزش آن سیاستگذاری و برنامهریزی و وضعیت صنعت را هدایت و نظارت کند، اما این اتفاق نیفتاد.مسأله دیگری که کارشناسان به آن انتقاد دارند موضوع جهش دوم صنعت پتروشیمی است که محصولات پتروشیمی ایران را بیش از پیش خوراک محور کرد تا بازارمحور. مقایسههای جهانی نشان میدهد که تاکنون توسعه صنعت پتروشیمی در ایران چندان بازارسنجی دقیقی نداشته است؛ بهطوری که میان حجم تولید هر محصول پایهای در ایران و میانگین جهانی فاصله است. فاصلهای ۴ برابری در برخی از محصولات مهم و مازاد تولید و عرضهای به میزان ۳ برابر در برخی از محصولات کم خریدار.
در دولت یازدهم و دوازدهم ۳۲ طرح پتروشیمی با ظرفیت ۳۴ میلیون تن به بهرهبرداری رسید که البته اکثر این طرحها از دولت نهم و دهم شروع شده بودند و در نهایت با اجرای آنها تولید محصولات پتروشیمی ایران بیش از گذشته خوراک محور شدند تا بازارمحور. به طوری که ظرفیت تولید متانول کشور به بیش از ۱۴ میلیون تن در سال رسیده است. اکنون برای ایران جایگاه نخست در میان محصولات پتروشیمی متعلق به «متانول» با وزن ۳۷ درصدی از محصولات پایهای است؛ درحالی که در مقیاس جهانی حجم تولید این محصول یک سوم ایران و ۱۲ درصد است. البته دولت قبل برای حرکت به سمت میان دست و پایین دست پتروشیمی طی جهش سوم برنامهریزیهایی انجام داد که در سالهای آتی اجرایی خواهد شد، اما در وضعیت فعلی نه تنها بازاریابی محصولات دشوار است بلکه هر تن محصول پتروشیمی ایران به خاطر آنکه زنجیره ارزش افزوده را طی نکردهاند، درآمد ارزی حدود یک سوم مقیاس جهانی برای کشور ایجاد میکنند.
توسعه کند میادین مشترک و تنظیم قراردادی فرصتسوز
در میان میادین مشترک، فازهای 12 الی 24 میدان مشترک پارس جنوبی، میادین مشترک غرب کارون، لایههای نفتی پارس جنوبی و میدان آذر در دولت یازدهم و دوازدهم به بهرهبرداری رسیدند که اکثر این پروژهها با درصد بالایی از پیشرفت به دولت قبل ارث رسیده بودند و در میانه راه نیز افت تولید داشتند.از نظر کارشناسان، کم توجهی به مخازن مشترک خشکی و دریایی و خصوصاً لایه نفتی پارس جنوبی مسأله مهمی است که به ضرر منافع ملی تمام شد. قطریها تاکنون نزدیک 1.5 میلیارد بشکه از این لایهها استخراج کردهاند اما ایران تولیدی از این لایهها ندارد.در همین حال فرصتهای زیادی در دولت یازدهم برای جذب سرمایه خارجی و وارد کردن تکنولوژی از دست رفت و در فاصله روی کار آمدن دولت در سال 92 تا خروج ترامپ از برجام، فرصت ارزشمندی برای این کار بهوجود آمده بود که در جهت تنظیم قرارداد آی پی سی از دست رفت.
روند سرمایهگذاری در صنعت نفت، طی 4 سال دولت یازدهم و 2 سال نخست دولت دوازدهم به دو بخش قابل تقسیم است. بخش اول، انتظار برای اجرای برجام و بازگشت شرکتهای خارجی. بخش دوم، تنظیم مدل جدید قراردادهای نفتی و اجرای آن که بهدنبال ناکامی بخش دوم، فقط یک قرارداد با شرکت توتال فرانسه برای فاز 11 پارس جنوبی امضا شد و آن هم با خروج امریکا از برجام، بار دیگر بدعهدی کرد و از ایران رفت.در میادین مشترک غرب کارون نیز اگرچه تولید افزایش داشت اما متخصصان و مهندسان میگویند که در 8 سال گذشته تنها اقدامات دولت دهم تکمیل شد و چاه جدیدی در این مدت حفر نشد. حتی برای افزایش ضریب بازیافت نفت خام از چاههای موجود هم اقدامی صورت نگرفت. به طوری که ضریب بازیافت نفت از میادین غرب کارون رقمی در حدود 5-6 درصد است. درحالی که متوسط ضریب بازیافت در میادین نفتی جهان حدود 34 درصد است.
غفلت از ابزارهای صادرات نفت
پس از خروج امریکا از برجام صادرات نفت (نفت خام و میعانات گازی) ایران صفر نشد، اما به میزان قابل توجهی کاهش یافت. براساس گزارش سازمان برنامه و بودجه، در سال 98، مقدار صادرات نفت خام ایران 420 هزار بشکه در روز و مقدار صادرات میعانات گازی 81 هزار بشکه در روز بوده است. از این رو، در مجموع صادرات نفت خام و میعانات گازی کشورمان در این سال، 501 هزار بشکه در روز بوده است.سقوط صادرات روزانه نفت ایران از رقمی در حدود 2.6 میلیون بشکه به 500 هزار بشکه، اگرچه با فشارهای امریکا برای صفر کردن صادرات نفت ایران و همینطور کاهش تقاضا برای نفت در نتیجه همهگیری کرونا مرتبط بود؛ ولی اغلب کارشناسان معتقدند که ایران از ظرفیتهای خنثیسازی تحریمها در این دوره بهره کامل نبرد.به گفته کارشناسان، تعامل نامطلوب ایران با چین درباره برخی پروژههای نفتی در سالهای ابتدایی دولت یازدهم، یکی از عواملی بود که صرافت این کشور را برای خرید نفت ایران کم کرد. چین اگرچه از خرید نفت ایران دست نکشید و همواره بزرگترین خریدار نفت ایران پیش از تحریم و در دوره تحریم بوده اما در 3سال گذشته تمایل چندانی برای خرید بیشتر نفت از ایران نداشت. جواد اوجی وزیر نفت در شهریور ماه اعلام کرد که «تحریمهای امریکا سبب شد ایران از آوریل ۲۰۱۸ تا آوریل ۲۰۲۱ از تولید یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون بشکه نفت و بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی محروم شود». حالا گفته میشود که اگر ایران تعاملات بهتری با خریداران نفتی بویژه چین برقرار میکرد، احتمالاً ارقام ضرر ایران کمتر میشد.در این باره ممدوح سلامه، اقتصاددان بینالمللی نفت و استاد اقتصاد انرژی دانشگاه تجارت ESCP اروپا در لندن با اشاره به بهبود وضع صادرات نفت ایران به خبرنگار ما میگوید: «مدتی است که ایران هنر کاهش اثرات نامطلوب تحریمها و خنثیسازی آنها را به کمال رسانده است. گزارشهای مختلفی از میزان صادرات نفت ایران در شرایط کنونی وجود دارد مبنی بر اینکه ایران ممکن است در واقع 1.5 میلیون بشکه در روز نفت صادر کند که دو سوم آن بر خلاف تحریمهای امریکا به کشور چین میرود.»
برش
بی توجهی به اصلاح مصرف گاز
در مسابقه ماراتن تولید و مصرف انرژی طی 8 سال اخیر، برنده مسابقه مصرف بود. بویژه در خصوص گاز که اگرچه همزمان با ورود فازهای جدید میدان گازی پارس جنوبی، تولید افزایش داشت؛ اما به خاطر بیتوجهی به اصلاح و بهینهسازی مصرف، بازهم تراز تولید و مصرف گاز کشور منفی شد.
دولت گذشته در خصوص گاز با تعریف مصارف جدید، دوبرابر شدن تولید در میدان مشترک پارس جنوبی را خنثی کرد و هرچه تولید شد، کاملاً توسط مصرف بلعیده شد و به همین خاطر اکنون ایران بهعنوان سومین تولیدکننده گاز در جهان، در لب مرز بحران کمبود گاز در حرکت است و نه تنها نام آن در میان 3 صادرکننده بزرگ گاز در جهان نیست بلکه در لیست 10 صادرکننده نخست هم دیده نمیشود.
شرایط به گونهای است که بیش از 800 میلیون مترمکعب در روز گاز شیرین در ایران تولید میشود اما با وجود این وزیر نفت میگوید که احتمالاً امسال در برخی از روزهای سرد سال 200 میلیون مترمکعب کسری گاز خواهیم داشت و اگر مصرف اصلاح نشود، باید با سوخت گران و آلاینده مایع این کسری جبران شود.
در دولت یازدهم و دوازدهم در حوزه بهینهسازی مصرف انرژی بویژه گاز تقریباً هیچ اقدام مهمی انجام نشد و حرکت در این مسیر لاکپشتی بود. پروژه بهینهسازی موتورخانهها آبان 1393 و پروژه تعویض بخاریهای فرسوده اواخر 1396 تصویب شد، اما آنقدر اقدامات ناچیز بود که تقریباً میتوان گفت مصوبات اجرایی نشد. همچنین اصلاح تعرفههای گاز بخش خانگی از سال 1394 متوقف شد تا عملاً به مصرف کنندگان این پیام داده شود که گاز، سوخت ارزشمندی نیست و هر اندازه که بخواهند میتوانند مصرف کنند. نهادهایی مانند شرکت بهینهسازی مصرف سوخت هم اگرچه در زیرمجموعه وزارت نفت وجود داشت اما تقریباً یکی از کم کارترین زیرمجموعههای وزارت نفت بود.
یکی از کارشناسان حوزه انرژی که تمایلی به ذکر نام خود در این گزارش ندارد، میگوید: «اجرای ماده 12 «قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور» مصوب اردیبهشت 1394 که عمدتاً معطوف به ارتقای بهرهوری و بهینهسازی تولید و مصرف انرژی بود، نادیده گرفته شد. خصوصاً که این قانون از قبل هم به دولت یازدهم و دوازدهم به ارث نرسیده بود و یا تحمیل نشده بود و ابتکار خود این دولت بود و قبلاً هم در مصوبات دیگری در ابتدای دولت آمده بود که در این قانون تجمیع شد. اما میزان تحقق احکام این ماده نزدیک به صفر است. به نظر من اجرای این قانون یکی از مهمترین فوریتهای کشور است.»
ماده 12 «قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور» مصوب اردیبهشت 1394 در ادامه مبحث بند «ق» تبصره 2 قانون بودجه 1393 به قانونی دائمی تبدیل شد. در قالب بند «ق»، قانون به وزارت نفت اجازه داد تا سقف 100 میلیارد دلار برای اجرای طرحهای نفت وگاز، بهینهسازی، کاهش مصرف انرژی در بخشهای مختلف صنعت با اولویت صنایع انرژی بر، حمل ونقل عمومی، استفاده از سی ان جی و تولید خودروهای کم مصرف با رعایت سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی با متقاضیان و سرمایهگذاران بخش خصوصی و عمومی با اولویت استفاده از تجهیزات ساخت داخل قرارداد منعقد کند.همه پروژههای بهینهسازی در دولت یازدهم و دوازدهم در قالب این قوانین تعریف شد ولی از این ظرفیت قانونی برای اصلاح مصرف استفادهای نشد و به اعتقاد کارشناسان، در اصل با سوءاستفاده از این قانون تنها مصارف جدید برای گاز تعریف شد و دولت با اجرای پروژههای گازرسانی، افزایش مصرف گاز در کشور را سرعت بخشید.
بررسی میان برنامه و عمل، اگرچه بخوبی نشان میدهد که اغلب وعدههای دولت یازدهم و دوازدهم برای صنعت نفت کشور عملی نشد، اما در یک بررسی ساده تر، مشخص میشود که حتی شرایط در برخی از زمینهها نسبت به سال 1392 نیز افت کرده است. از جمله میزان سرمایهگذاری و پروژههای آماده بهرهبرداری صنعت نفت که اکنون کشور حتی شرایط سال 1392 را هم ندارد. کارشناسان انرژی بر این باورند که دولت قبل اگر به درستی برنامهریزی میکرد حتی در شرایط تحریم نیز میتوانست سرنوشت قابل قبول تری را برای صنعت نفت رقم بزند. در این خصوص، بررسی 15 مورد آمده در گزارش بخشی از مسائل را شفافتر میکند.
اشتباه حذف کارت سوخت
یک بررسی تاریخی نشان میدهد که با سهمیهبندی بنزین و استفاده از کارت سوخت، مصرف روزانه بنزین از حدود 74 میلیون لیتر در تیرماه 1386 به حدود 60 میلیون لیتر در سال 1389 کاهش یافت. روند افزایش مصرف پس از این تاریخ به گونهای بود که در سال 1394 روزانه 71 میلیون لیتر بنزین در کشور مصرف میشد. بهعبارتی، افزایش 11 میلیون لیتر در روز طی 5 سال.اما در خردادماه 1394، وزارت نفت سیاست سهمیهبندی را حذف و عملاً زمینه حذف کارت سوخت را فراهم کرد. با بیاستفاده شدن کارت سوخت، در نهایت مصرف بنزین در این دوره از حدود 71 میلیون لیتر در روز در سال 1394 به حدود 92 میلیون لیتر در سال 1397 رسید. بهعبارتی دیگر، افزایش بیش از 20 میلیون لیتر در روز فقط طی 3 سال.
ایران این دوره واردکننده بنزین شد و در برخی از سالها 11 میلیون لیتر در روز واردات بنزین رقم خورد که بواسطه آن میلیاردها دلار منابع ارزی از کشور خارج شد. واردات بنزین اگرچه با افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس و پیش از اوجگیری تحریمهای امریکا متوقف شد ولی با وجود این پالایشگاه شرایط بهگونهای بود که ادامه مسیر میتوانست ایران را تبدیل به واردکننده بنزین کند. تا اینکه مجلس شورای اسلامی رأی به احیای کارت سوخت داد.
در پی تصویب این قانون و ترس از واردکننده بنزین شدن ایران در اوج تحریمها، با تصمیم هیأت دولت و تأیید سران سه قوه سهمیهبندی در سال 1398 دوباره از سر گرفته شد که البته به بدترین شکل ممکن اجرا شد. با تکذیبهای مکرر وزارت نفت و بخصوص اظهارات شخص وزیر نفت وقت درباره اینکه برنامه افزایش قیمت بنزین در دستور کار نیست، زمینه عصبانی شدن مردم و لطمه خوردن به سرمایه اجتماعی شکل گرفت.اما این تمام مشکلات بنزینی طی این دولت نبود. دولت یازدهم در یک برهه از زمان با یک افزایش 400 تومانی قیمت بنزین میتوانست اقدام به آزادسازی نرخ بنزین کند که با بیبرنامگی دولت این فرصت استثنایی از دست رفت. بنزین در نرخ یک هزار تومان برای هر لیتر بود و قیمت فوب خلیج فارس در رقمی در حدود 1400 تومان. شرایط اجتماعی کشور نیز برای این اصلاح آماده بود. یک جهش کوچک قیمتی و با همراهی یک برنامه حمایتی میتوانست کشور را به اهداف طرح هدفمندی یارانهها برساند؛ اما این اتفاق نیفتاد و میلیاردها دلار یارانه انرژی به جای سرمایهگذاری برای نسلهای آتی تبدیل به دود شد.
افت شدید سرمایهگذاری در صنعت نفت
سرمایهگذاری در صنعت نفت بهعنوان مهمترین مسأله داخلی این صنعت، طی سالهای اخیر به میزان قابل توجهی کاهش یافت. بهطوری که در 8 سال اخیر نه تنها تعداد پروژههای جدید کلیدخورده انگشت شمار بود، بلکه صرفاً پروژههایی تکمیل شد که از دولت نهم و دهم آغاز شده بود.حتی آنقدر سرمایهگذاری کم شد که برخی از پروژههای شروع شده از دولت نهم و دهم هم همچنان نیمه کاره مانده است. مانند فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی، پروژه ایران الانجی، توسعه کمی و کیفی پالایشگاهی و پتروپالایشگاهی و بسیاری از مجتمعهای پتروشیمی تعریف شده در مسیر خط لوله اتیلن غرب. این پروژهها بهخاطر ترک فعل دولت قبل به مرکز هزینه بیبازده تبدیل شدند.
مسأله اینجاست که در دولت یازدهم و دوازدهم برخی از پروژهها هم که توسط همین دولت طراحی شده بود، رها شدند و هیچ پیشرفتی نداشتند؛ مانند پالایشگاههای هشتگانه سیراف.
شرایط پروژههای نفتی و گازی کشور اکنون به شکلی است که وزارت نفت دولت سیزدهم باید تمام اقدامات را از نقطه صفر آغاز کند و با توجه به زمان بر بودن توسعه، نمیتوان انتظار افتتاحهای متعدد و عظیم را از دولت سیزدهم در زمینه افزایش تولید گاز و فرآوردههای نفتی داشت.بهگفته کارشناسان انتظار دولت قبل برای برجام و بخصوص غربیها عامل اصلی این افت سرمایهگذاری در صنعت نفت بود و این صنعت را در بنبست قرار داد. در صورتی که اگر امکان استفاده از سرمایه خارجی فراهم باشد، باید جذب کرد؛ اما در غیر این صورت هم نباید منتظر ماند.
حمیدرضا صالحی، عضو اتاق بازرگانی تهران به «ایران» میگوید: «وقتی به خاطر تحریم نرخ سرمایهگذاری خارجی در کشور صفر و حتی نسبت به سال پایه منفی است، امید به استفاده از سرمایه خارجی برای توسعه صنعت نفت، اتلاف فرصت است. چند سالی است که گفته میشود صنعت نفت به بیش از 250 میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. اما در نبود سرمایهگذار خارجی، وزارت نفت با بیاعتمادی به بخش خصوصی داخلی، بستری برای حضور این بخش نیز فراهم نکرد. حتی میتوان گفت که اجازه نفس کشیدن به بخش خصوصی هم نداد.»
بهگفته صالحی، در تمام این سالها امکان توسعه پروژههایی مانند بهینهسازی مصرف انرژی، کاهش فلرسوزی، تقویت چاههای نفتی، ساخت پالایشگاه و پتروپالایشگاه و مواردی از این دست با استفاده از ظرفیتهای بخش خصوصی و مردمی وجود داشت. اما دولت بهگونهای رفتار کرد که انگار مالک اصلی است و در برنامههای توسعهای کشور، مردم جایگاهی ندارند. درحالی که دولت باید تنها نقش رگولاتوری داشته باشد.
غفلت از ادبیات و زبان جهان و شکست در دادگاه
گذشته از محکومیت ایران در پرونده کرسنت و ضرر چند میلیاردی، ایران در 8 سال گذشته در 2 دادگاه گازی دیگر محکوم شد که این محکومیت نتیجه ناتوانی دولت قبل در تعاملات بینالمللی و ناآشنایی با زبان دنیا بود. یکی در مورد واردات گاز از ترکمنستان و دیگری در خصوص صادرات گاز به ترکیه.
سال 1391 شرکت بوتاش ترکیه در خصوص «گران بودن گاز صادراتی ایران» با استناد به بند Price revision شکایتی به دیوان داوری بین المللی سوئیس ارسال و اعلام ثبت کرد. همزمان در همان سال هم شرکت ملی گاز ایران نیز با استناد به همین بند از «ارزان بودن گاز» صادراتی خود به ترکیه به داوری سوئیس شکایت کرد. موضوع شکایت ترکیه و ایران نسبت به قیمت گاز در داوری سوئیس تا آبان ماه سال 1394 در دولت یازدهم پیگیری شد، ولی بهلحاظ برخورد ضعیف با موضوع و فقدان دیپلماسی انرژی قوی در وزارت نفت دولت یازدهم و از آن مهمتر «استناد طرف ترک به قیمت گاز ایران در قرارداد کرسنت»، شرکت بوتاش در آبان 1395 موفق به اخذ رأی داوری به نفع خود شد و شرکت ملی گاز ایران را به 13.3 درصد کاهش قیمت گاز تا پایان قرارداد و نیز جریمهای معادل یک میلیارد و هشتصد و هفتاد و پنج میلیون دلار محکوم کرد. بههمین منظور ایران برابر توافق وزارت نفت اقدام به صدور گاز مجانی به مدت 14 الی 15 ماه و به حجم روزانه 20 تا 30 میلیون مترمکعب به ترکیه کرد.
مورد دوم، صدور رأی داوری ICC سوئیس در پرونده گازی ترکمنستان بود. به این ترتیب که سال 1399 دیوان داوری بینالمللی، مستقر در سوئیس، حکم به پرداخت ۲ میلیارد دلار بدهی انباشتهشده ایران به ترکمنستان از بابت واردات گاز داد. ترکمنستان از ابتدای سال ۲۰۱۷ در پی مناقشه با ایران بر سر بدهی گاز صادراتی، تحویل گاز به ایران را متوقف کرد و بعد از چند دور مذاکره بینتیجه، سرانجام علیه ایران به دیوان داوری بینالمللی شکایت کرد. عدم پرداخت طلب یک میلیارد و 800 میلیون دلاری ترکمنها موضوع شکایت بود که روزانه حدود 240 هزار دلار سود بدهی فوق میشد.در حالی که مسئولان وزارت نفت مدعی گران بودن قیمت گاز ترکمنستان بودند اما عدم شکایت این گرانی به داوری بینالمللی عملاً منافع ملی را قربانی بیمسئولیتی آنها کرد، زیرا بنا بر قواعد داوری، در صورت محق بودن شکایت ثبت شده برای کشور صاحب شکایت از زمان رجوع به داوری، میزان جریمه لحاظ میشد.
مسأله دوم اینکه ترکمنستان در شکایت خود روی بدهی گازی ایران و الحاقیهای دست گذاشت که توسط دولت یازدهم امضا شده بود. در نهایت آخرین جلسه داوری میان دو کشور، در زمستان سال 1398 در ژنو برگزار شد و وکلای امریکایی ترکمن گاز، در قبال انفعال، دفاع ضعیف و عدم ارائه مستندات قوی شرکت ملی گاز ایران، توانستند پیروز داوری شوند و ایران محکوم به پرداخت جریمه شود.
ضعف دیپلماسی نفتی و فرصتهای از دست رفته
در 8 سال گذشته فرصتهای متعددی برای تقویت دیپلماسی با استفاده از ظرفیتهای نفتی و گازی از دست رفت که بسیاری از این فرصت ها دیگر قابل بازیابی نیست. نماینده پیشین ایران در اوپک در این باره میگوید: «یکی از کارهایی که لازم است وزارت نفت دولت سیزدهم انجام دهد، فعال کردن دیپلماسی نفتی است که از این ظرفیت در سالهای اخیر بخوبی استفاده نشد. فرصتهای زیادی از دست رفت. لازم است به بحث تعاملات بینالمللی از دریچه همکاریهای نفتی و گازی توجه بیشتری شود.»
محمدعلی خطیبی با اشاره به اینکه وزیر نفت در سطح بینالمللی در قامت یک دیپلمات است، در گفتوگو با «ایران» اذعان میکند: «متأسفانه در 8 سال گذشته به این نقش چندان توجه نشده است؛ کارهایی انجام شد، اما فعال و پویا نبود. حداقل باید در قالب سازمانهایی که ایران در آن عضو است، مانند اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز روابط دوجانبه و چندجانبه فعال میشد اما این اتفاق نیفتاد.»
رئیس اسبق امور بینالملل شرکت ملی نفت با اشاره به دیپلماسی منفعل ایران در موضوع تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه اظهار میکند: «سطح روابط تجاری و انرژی ایران حتی با همسایگان قابل قبول نیست. درحالی که بخشی از اقدامات را در این زمینه وزارت نفت میتوانست انجام دهد.»
افتتاح ابرپروژههایی که دولت نهم و دهم توسعه داد
در راستای مسأله کاهش سرمایهگذاری در صنعت نفت، برخی از افتتاحهای بزرگ و افتخارات نیز جای سؤال دارد، برای مثال میزان سرمایهگذاری در میدان مشترک پارس جنوبی در 8 سال دولت یازدهم و دوازدهم تقریباً نصف میزان سرمایهگذاری در دولت قبل آن بود. فازهایی مانند فاز 12 با پیشرفتی بالاتر از 92 درصد به دولت یازدهم واگذار شده بود.وزارت نفت دولت گذشته درحالی از جهش تولید گاز در این دوره بهعنوان یکی از دستاوردهای خود یاد میکرد که در پایان برنامه ششم توسعه رقم تولید به 1200 میلیون متر مکعب میرسید ،اما بهدلیل عدم سرمایهگذاری جدید در این بخش امروز 970 میلیون متر مکعب گاز ترش در کشور تولید میشود که پس از تصفیه، 840 متر مکعب در روز میشود.از سوی دیگر بزرگترین پالایشگاه افتتاح شده در دولت گذشته پالایشگاه ستاره خلیج فارس بود که در ابتدای دولت یازدهم پیشرفتی فراتر از 70 درصد داشت. از نظر سرمایهگذاری و تأمین مالی نیز از مجموع 3.8 میلیارد یورو سرمایهگذاری مورد نیاز این پروژه، 2.35 میلیارد یورو تا سال 92 انجام شده بود. از نظر کارشناسان، پالایشگاهسازی یکی از حلقههای مفقوده در دولت یازدهم و دوازدهم بهشمار میرود، به طوری که به سرمایهگذاری و ارتقای ظرفیتهای پالایشی و پتروپالایشی بهعنوان ابزاری برای کم اثر کردن تحریمها، ایجاد ارزش افزوده و اشتغال توجه نشد.در نهایت، در 8 سال اخیر ظرفیت تولید نفت خام تقریباً بدون تغییر ماند، اما ظرفیت پالایشی نفت و میعانات گازی کشور از حدود 1.9 میلیون بشکه به 2.2 میلیون بشکه در روز رسید که در این افزایش ظرفیت پالایشگاه ستاره خلیج فارس نقش کلیدی داشته است.
ناامیدی نیروی انسانی صنعت نفت
وزیر نفت دولت یازدهم و دوازدهم که مدیران قبلی را گروهبان میخواند و میخواست زمینه حضور ژنرالها را فراهم کند، نه تنها سراغ رفقای قدیمی و سالخورده، افراد ناآشنا با صنعت نفت و نیروهای جوان تازه کار و ناوارد رفت، بلکه با تداوم گامهای نادرست خود، نیروی انسانی فعال در صنعت نفت را دچار یأس و ناامیدی کرد؛ در میانه راه، حتی برخی از معاونان که اتفاقاً از دوستان وی بودند، قطع همکاری کردند و از وزارت نفت جدا شدند. مرتضی بهروزی فر، عضو مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی به «ایران» توضیح میدهد: «بدنه صنعت نفت تصور میکرد که با ورود بیژن زنگنه به وزارتخانه وضعیت بهتر میشود، اما نه تنها مشکلات کم نشد بلکه شکاف بدنه و رأس هرم با انتصابات سیاسی و غیرحرفهای، افزایش یافت و بیاعتمادی بیشتر شد. تصور وزیر نفت سابق این بود که مدیران ارشد رهبر ارکستر هستند و توجه به نیروی میانی، عملیاتی و کارگران ضرورت ندارد. درنهایت، این روحیه که فعالان صنعت نفت خود را عضوی از یک خانواده میدانستند و ایثارگری میکردند، تقلیل و با وقوع حوادثی در صنعت نفت نمود یافت.»
بهگفته این کارشناس انرژی، وقتی یک سکوی حفاری که اجاره آن چندین هزار دلار است، نیم ساعت تعطیل شود، معادل حقوق پرسنل هزینه برمی دارد، اما دولت قبل بدون توجه به این مسأله برای حقوق و مزایای کارکنان تصمیم میگرفت.
بهروزی فر همچنین میگوید: «کاهش اعتبار دانشگاه صنعت نفت و مدرک آن نیز مسأله دیگری است که در این دوره رخ داد. بیانگیزگی دانشجویان و استادان این دانشگاه در کنار نیروی کار فعال، یکی از زیان های سیاستهای نادرست 8 سال گذشته است.»
نادیده گرفتن ظرفیت شرکتهای داخلی
نشستهای زیادی در دولت گذشته با پیشنهاد استفاده از ظرفیت خالی شرکتهای ایرانی، بخش خصوصی و بهطور کلی ظرفیتهای مردمی برگزار شد که به نتیجهای نرسید.رضا پدیدار، رئیس کمیسیون انرژی اتاق تهران در این باره به «ایران» میگوید: «بر اساس آخرین مطالعات ما در حوزه انرژی حدود 3 هزار شرکت در بخش خصوصی - سازنده، پیمانکار، مهندسین ساخت، مشاوران- و بیش از 32 تشکل فعال هستند، اما آنچه استفاده میشود حدود 25 درصد از ظرفیت موجود است و 75 درصد ظرفیت خالی مانده است.» او ادامه میدهد: «پیشنهادهای زیادی به دولت قبل برای بهرهگیری از این ظرفیتها دادیم اما پاسخی دریافت نکردیم. دولت تمایلی به استفاده از این راهکارها نداشت.»
پدیدار تصریح میکند: «اگر از این ظرفیت استفاده شود اقتصاد ایران متحول میشود. در تمام بخشهای بالا دستی، میان دستی و پایین دستی صنعت نفت امکان استفاده از بخش خصوصی واقعی وجود دارد. حتی بخش خصوصی قادر است که با مدلهای خط اعتباری یا تهاتری یا مشابه آن نیازهای صنعت را تأمین کند. این قابلیت را دولت ندارد.»بهگفته پدیدار حتی در شرایط تحریم بخش خصوصی توانایی سرمایهگذاری 20 میلیارد دلار را هم دارد. این سرمایه قابل توجهی برای روشن شدن موتور توسعه صنعت نفت است که اگر تعاملات بینالمللی بیشتر شود، حتی تا دو برابر میتواند افزایش یابد. تنها کاری که دولت لازم است انجام دهد فراهمسازی مدل خط اعتباری و دادن اعتبار به بخش خصوصی است.
فلرسوزی و هدررفتن گاز
جمعآوری گازهای همراه نفت در سطح مناطق نفت خیز جنوب و خاموش کردن مشعلهای فراوانی که در پارس جنوبی میسوزند و مواد ارزشمندی را تبدیل به آلایندههای محیط زیستی میکند، موضوع دیگری است که از آن در دولت یازدهم و دوازدهم غفلت شد.
ایران سومین کشور دنیا از نظر بیشترین فلرسوزی است. قرار بود که وزارت نفت طبق برنامه ششم هرساله، سوختن گازهای فلر را 20 درصد کاهش دهد و بر اساس ماده 48 این قانون تا پایان برنامه ششم توسعه حداقل درصد گازهای مشعل کنترل شود؛ اما نه تنها کنترل نشد بلکه حتی در پایان برنامه ششم توسعه میزان فلرسوزی و هدررفت گاز ایران بیشتر شد، به طوری که روزانه معادل تولید گاز فاز2 پارس جنوبی (حدود 20 میلیارد مترمکعب در سال) تحت عنوان سوزاندن گازهای همراه به مواد آلاینده تبدیل میشود. رقم قابل توجهی که میتوانست صرف تأمین نیاز داخل از جمله در پتروشیمی و حتی صادرات شود.
در این مدت حتی طرحهایی مانند ان.جی.ال خارگ که قرار بود گاز همراه میادین دورود، فروزان و ابوذر از منطقه خارگ و همچنین گاز میادین سروش و نوروز، هندیجان و بهرگانسر از منطقه بهرگان را جمعآوری و از سوختن روزانه 600 میلیون فوت مکعب گاز جلوگیری کند، رها شد و با وجود سخنرانیهای متعدد وزیر نفت وقت درباره جمعآوری گازهای همراه تا سال 1400 عملاً اقدام جدی در این باره صورت نگرفت.
از اخراج تا خروج چینیها
گذشته از اینکه در 8 سال اخیر، دولت، حاضر به ریسکپذیری و اعتماد به شرکتهای ایرانی برای توسعه صنعت نفت نشد، یک اشتباه دیگر نیز در زمینه جذب سرمایه مرتکب شد.بهمن ماه 1392 وزیر نفت وقت از صدور آخرین اخطار و احتمال اخراج چینیها با ادامه وقت کشی در توسعه میدان مشترک آزادگان جنوبی خبر داد. مدتی بعد در سال 1393 وزارت نفت دستور اخراج پیمانکار چینی را صادر کرد. قرارداد توسعه میدان آزادگان جنوبی، به ارزش ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار، حدود پنج سال پیش از اخراج، در قالب بیع متقابل بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی نفت چین امضا شده بود.دولت به اجرای برجام و بازگشت غولهای سرمایهگذاری جهان بسیار امیدوار بود و نه حاضر به استفاده از توان داخل بود و نه علاقهای به همکاری با چین داشت.اما در قرارداد فاز 11، مجدداً پای چینیها به صنعت نفت ایران باز شد. این بار بهعنوان دومین عضو کنسرسیوم و در کنار توتال فرانسه، ولی کار آنها نیز با خروج توتال متوقف شد و به نوعی از طرح توسعه خارج شدند. این دفعه چینیها خودشان عقب نشینی کردند.روابط با چین به شکلی جلو رفت که این بار دیگر چینیها حاضر نبودند برای ایران ریسک کنند و به بهانه تحریم امریکا، هم از طرح توسعه خارج شدند، هم واردات نفت از ایران را کاهش دادند،اگرچه این واردات متوقف نشد اما کارشناسان میگویند که ضعف تعامل با چین موجب شد صادرات نفت ایران به چین بیشترین کاهش را تجربه کند.
فاز 11 و بلاتکلیفی با خروج توتال
تیر ماه 1396، بیژن زنگنه وزیر نفت سابق، در صحن علنی مجلس عنوان کرد: «خسارت یک سال تأخیر در اجرای هر طرح پارس جنوبی 5 میلیارد دلار است.»
با علم به این موضوع، اما بازهم در 8 سال گذشته تنها حلقه مفقوده فازهای میدان مشترک پارس جنوبی، یعنی فاز 11، توسعه نیافت. درحالی که این فاز مرزیترین فاز از این میدان بزرگ گازی مشترک با قطر است. دولت قبل، توسعه این فاز را از شرکتهای داخلی گرفت، پس از 4 سال تعلل، قراردادی با کنسرسیوم توتال بست که آن هم اجرا نشد. دوباره آن را به یک شرکت داخلی سپرد که هنوز هم تولید از این فاز آغاز نشده است. به این ترتیب فاز 11 قربانی قمار دولت قبل روی شرکت توتال شد. این درحالی است که سال 1379 نیز یک بار دیگر شرکت توتال برای توسعه فاز 11 قراردادی با ایران امضا کرد و چند سال طرح توسعه آن را معطل کرد.
بعد از بد عهدی شرکت توتال فرانسه، اگرچه این فاز از میدان مشترک پارسجنوبی به شرکت پتروپارس - نماینده ایران در کنسرسیوم- سپرده شد اما به نوعی طرح توسعه بلاتکلیف ماند. ضمن آنکه شاید میشد قرارداد بهتری بست که حداقل شرکا با خروج از قرارداد جریمه شوند. در همین حال کم اعتنایی دولت به شریک چینی یعنی «سیانپیسیآی» در این قرارداد نیز فرصت استفاده از ظرفیتهای این شرکت را از ایران گرفت. بر اساس رقمی که وزیر نفت وقت میگوید، از عدم توسعه فاز 11 طی 8 سال اخیر ایران 45 میلیارد دلار ضرر کرده است.
صیانت از مخازن
برخی از کارشناسان انرژی بر این باورند تولید صیانتی و حفاظت از مخازن نفت و گاز مسأله دیگری است که در 8 سال گذشته رعایت نشد. منظور اجرای تعهدات قانونی از جمله تعهدات قوانین برنامههای پنج ساله در مورد تزریق گاز کافی به منظور بهرهبرداری بهینه از میادین نفتی و تضمین تولید صیانتی است.به اعتقاد کارشناسان ضریب بازیافت 25 درصدی نفت خام در ایران و افت فشار مخازن نفتی و گازی بویژه در مخزن مشترک پارس جنوبی موضوع مهمی است که آینده تولید نفت و گاز ایران را تهدید میکند و ادامه این شرایط بخش قابل توجهی از ذخایر هیدروکربوری ایران را از دسترس خارج میکند. برای ایران هر یک درصد افزایش ضریب بازیافت از مخازن نفت به معنی ظرفیت تولید 8 میلیارد بشکه نفت بیشتر است.
بی تکلیفی شرکت ملی صنایع پتروشیمی
عدم تعیین تکلیف شرکت ملی صنایع پتروشیمی طی 8 سال گذشته موضوع دیگری است که از نگاه کارشناسان مورد بحث است. به عبارتی، با توجه به اینکه طبق سیاستهای ابلاغی اصل 44 قانون اساسی دولت و وزارت نفت دیگر نمیتوانند در توسعه پتروشیمی سرمایه گذاری کنند، این شرکت باید به یک ستاد یا دستگاه حکمرانی تغییر وضعیت پیدا میکرد که بتواند برای آینده صنعت پتروشیمی کشور و تکمیل زنجیره ارزش آن سیاستگذاری و برنامهریزی و وضعیت صنعت را هدایت و نظارت کند، اما این اتفاق نیفتاد.مسأله دیگری که کارشناسان به آن انتقاد دارند موضوع جهش دوم صنعت پتروشیمی است که محصولات پتروشیمی ایران را بیش از پیش خوراک محور کرد تا بازارمحور. مقایسههای جهانی نشان میدهد که تاکنون توسعه صنعت پتروشیمی در ایران چندان بازارسنجی دقیقی نداشته است؛ بهطوری که میان حجم تولید هر محصول پایهای در ایران و میانگین جهانی فاصله است. فاصلهای ۴ برابری در برخی از محصولات مهم و مازاد تولید و عرضهای به میزان ۳ برابر در برخی از محصولات کم خریدار.
در دولت یازدهم و دوازدهم ۳۲ طرح پتروشیمی با ظرفیت ۳۴ میلیون تن به بهرهبرداری رسید که البته اکثر این طرحها از دولت نهم و دهم شروع شده بودند و در نهایت با اجرای آنها تولید محصولات پتروشیمی ایران بیش از گذشته خوراک محور شدند تا بازارمحور. به طوری که ظرفیت تولید متانول کشور به بیش از ۱۴ میلیون تن در سال رسیده است. اکنون برای ایران جایگاه نخست در میان محصولات پتروشیمی متعلق به «متانول» با وزن ۳۷ درصدی از محصولات پایهای است؛ درحالی که در مقیاس جهانی حجم تولید این محصول یک سوم ایران و ۱۲ درصد است. البته دولت قبل برای حرکت به سمت میان دست و پایین دست پتروشیمی طی جهش سوم برنامهریزیهایی انجام داد که در سالهای آتی اجرایی خواهد شد، اما در وضعیت فعلی نه تنها بازاریابی محصولات دشوار است بلکه هر تن محصول پتروشیمی ایران به خاطر آنکه زنجیره ارزش افزوده را طی نکردهاند، درآمد ارزی حدود یک سوم مقیاس جهانی برای کشور ایجاد میکنند.
توسعه کند میادین مشترک و تنظیم قراردادی فرصتسوز
در میان میادین مشترک، فازهای 12 الی 24 میدان مشترک پارس جنوبی، میادین مشترک غرب کارون، لایههای نفتی پارس جنوبی و میدان آذر در دولت یازدهم و دوازدهم به بهرهبرداری رسیدند که اکثر این پروژهها با درصد بالایی از پیشرفت به دولت قبل ارث رسیده بودند و در میانه راه نیز افت تولید داشتند.از نظر کارشناسان، کم توجهی به مخازن مشترک خشکی و دریایی و خصوصاً لایه نفتی پارس جنوبی مسأله مهمی است که به ضرر منافع ملی تمام شد. قطریها تاکنون نزدیک 1.5 میلیارد بشکه از این لایهها استخراج کردهاند اما ایران تولیدی از این لایهها ندارد.در همین حال فرصتهای زیادی در دولت یازدهم برای جذب سرمایه خارجی و وارد کردن تکنولوژی از دست رفت و در فاصله روی کار آمدن دولت در سال 92 تا خروج ترامپ از برجام، فرصت ارزشمندی برای این کار بهوجود آمده بود که در جهت تنظیم قرارداد آی پی سی از دست رفت.
روند سرمایهگذاری در صنعت نفت، طی 4 سال دولت یازدهم و 2 سال نخست دولت دوازدهم به دو بخش قابل تقسیم است. بخش اول، انتظار برای اجرای برجام و بازگشت شرکتهای خارجی. بخش دوم، تنظیم مدل جدید قراردادهای نفتی و اجرای آن که بهدنبال ناکامی بخش دوم، فقط یک قرارداد با شرکت توتال فرانسه برای فاز 11 پارس جنوبی امضا شد و آن هم با خروج امریکا از برجام، بار دیگر بدعهدی کرد و از ایران رفت.در میادین مشترک غرب کارون نیز اگرچه تولید افزایش داشت اما متخصصان و مهندسان میگویند که در 8 سال گذشته تنها اقدامات دولت دهم تکمیل شد و چاه جدیدی در این مدت حفر نشد. حتی برای افزایش ضریب بازیافت نفت خام از چاههای موجود هم اقدامی صورت نگرفت. به طوری که ضریب بازیافت نفت از میادین غرب کارون رقمی در حدود 5-6 درصد است. درحالی که متوسط ضریب بازیافت در میادین نفتی جهان حدود 34 درصد است.
غفلت از ابزارهای صادرات نفت
پس از خروج امریکا از برجام صادرات نفت (نفت خام و میعانات گازی) ایران صفر نشد، اما به میزان قابل توجهی کاهش یافت. براساس گزارش سازمان برنامه و بودجه، در سال 98، مقدار صادرات نفت خام ایران 420 هزار بشکه در روز و مقدار صادرات میعانات گازی 81 هزار بشکه در روز بوده است. از این رو، در مجموع صادرات نفت خام و میعانات گازی کشورمان در این سال، 501 هزار بشکه در روز بوده است.سقوط صادرات روزانه نفت ایران از رقمی در حدود 2.6 میلیون بشکه به 500 هزار بشکه، اگرچه با فشارهای امریکا برای صفر کردن صادرات نفت ایران و همینطور کاهش تقاضا برای نفت در نتیجه همهگیری کرونا مرتبط بود؛ ولی اغلب کارشناسان معتقدند که ایران از ظرفیتهای خنثیسازی تحریمها در این دوره بهره کامل نبرد.به گفته کارشناسان، تعامل نامطلوب ایران با چین درباره برخی پروژههای نفتی در سالهای ابتدایی دولت یازدهم، یکی از عواملی بود که صرافت این کشور را برای خرید نفت ایران کم کرد. چین اگرچه از خرید نفت ایران دست نکشید و همواره بزرگترین خریدار نفت ایران پیش از تحریم و در دوره تحریم بوده اما در 3سال گذشته تمایل چندانی برای خرید بیشتر نفت از ایران نداشت. جواد اوجی وزیر نفت در شهریور ماه اعلام کرد که «تحریمهای امریکا سبب شد ایران از آوریل ۲۰۱۸ تا آوریل ۲۰۲۱ از تولید یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون بشکه نفت و بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی محروم شود». حالا گفته میشود که اگر ایران تعاملات بهتری با خریداران نفتی بویژه چین برقرار میکرد، احتمالاً ارقام ضرر ایران کمتر میشد.در این باره ممدوح سلامه، اقتصاددان بینالمللی نفت و استاد اقتصاد انرژی دانشگاه تجارت ESCP اروپا در لندن با اشاره به بهبود وضع صادرات نفت ایران به خبرنگار ما میگوید: «مدتی است که ایران هنر کاهش اثرات نامطلوب تحریمها و خنثیسازی آنها را به کمال رسانده است. گزارشهای مختلفی از میزان صادرات نفت ایران در شرایط کنونی وجود دارد مبنی بر اینکه ایران ممکن است در واقع 1.5 میلیون بشکه در روز نفت صادر کند که دو سوم آن بر خلاف تحریمهای امریکا به کشور چین میرود.»
برش
بی توجهی به اصلاح مصرف گاز
در مسابقه ماراتن تولید و مصرف انرژی طی 8 سال اخیر، برنده مسابقه مصرف بود. بویژه در خصوص گاز که اگرچه همزمان با ورود فازهای جدید میدان گازی پارس جنوبی، تولید افزایش داشت؛ اما به خاطر بیتوجهی به اصلاح و بهینهسازی مصرف، بازهم تراز تولید و مصرف گاز کشور منفی شد.
دولت گذشته در خصوص گاز با تعریف مصارف جدید، دوبرابر شدن تولید در میدان مشترک پارس جنوبی را خنثی کرد و هرچه تولید شد، کاملاً توسط مصرف بلعیده شد و به همین خاطر اکنون ایران بهعنوان سومین تولیدکننده گاز در جهان، در لب مرز بحران کمبود گاز در حرکت است و نه تنها نام آن در میان 3 صادرکننده بزرگ گاز در جهان نیست بلکه در لیست 10 صادرکننده نخست هم دیده نمیشود.
شرایط به گونهای است که بیش از 800 میلیون مترمکعب در روز گاز شیرین در ایران تولید میشود اما با وجود این وزیر نفت میگوید که احتمالاً امسال در برخی از روزهای سرد سال 200 میلیون مترمکعب کسری گاز خواهیم داشت و اگر مصرف اصلاح نشود، باید با سوخت گران و آلاینده مایع این کسری جبران شود.
در دولت یازدهم و دوازدهم در حوزه بهینهسازی مصرف انرژی بویژه گاز تقریباً هیچ اقدام مهمی انجام نشد و حرکت در این مسیر لاکپشتی بود. پروژه بهینهسازی موتورخانهها آبان 1393 و پروژه تعویض بخاریهای فرسوده اواخر 1396 تصویب شد، اما آنقدر اقدامات ناچیز بود که تقریباً میتوان گفت مصوبات اجرایی نشد. همچنین اصلاح تعرفههای گاز بخش خانگی از سال 1394 متوقف شد تا عملاً به مصرف کنندگان این پیام داده شود که گاز، سوخت ارزشمندی نیست و هر اندازه که بخواهند میتوانند مصرف کنند. نهادهایی مانند شرکت بهینهسازی مصرف سوخت هم اگرچه در زیرمجموعه وزارت نفت وجود داشت اما تقریباً یکی از کم کارترین زیرمجموعههای وزارت نفت بود.
یکی از کارشناسان حوزه انرژی که تمایلی به ذکر نام خود در این گزارش ندارد، میگوید: «اجرای ماده 12 «قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور» مصوب اردیبهشت 1394 که عمدتاً معطوف به ارتقای بهرهوری و بهینهسازی تولید و مصرف انرژی بود، نادیده گرفته شد. خصوصاً که این قانون از قبل هم به دولت یازدهم و دوازدهم به ارث نرسیده بود و یا تحمیل نشده بود و ابتکار خود این دولت بود و قبلاً هم در مصوبات دیگری در ابتدای دولت آمده بود که در این قانون تجمیع شد. اما میزان تحقق احکام این ماده نزدیک به صفر است. به نظر من اجرای این قانون یکی از مهمترین فوریتهای کشور است.»
ماده 12 «قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور» مصوب اردیبهشت 1394 در ادامه مبحث بند «ق» تبصره 2 قانون بودجه 1393 به قانونی دائمی تبدیل شد. در قالب بند «ق»، قانون به وزارت نفت اجازه داد تا سقف 100 میلیارد دلار برای اجرای طرحهای نفت وگاز، بهینهسازی، کاهش مصرف انرژی در بخشهای مختلف صنعت با اولویت صنایع انرژی بر، حمل ونقل عمومی، استفاده از سی ان جی و تولید خودروهای کم مصرف با رعایت سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی با متقاضیان و سرمایهگذاران بخش خصوصی و عمومی با اولویت استفاده از تجهیزات ساخت داخل قرارداد منعقد کند.همه پروژههای بهینهسازی در دولت یازدهم و دوازدهم در قالب این قوانین تعریف شد ولی از این ظرفیت قانونی برای اصلاح مصرف استفادهای نشد و به اعتقاد کارشناسان، در اصل با سوءاستفاده از این قانون تنها مصارف جدید برای گاز تعریف شد و دولت با اجرای پروژههای گازرسانی، افزایش مصرف گاز در کشور را سرعت بخشید.
گفتوگوی خودمانی «ایران» با لوریس چکناواریان:
ریشه در ایران دارم
سهیلا نوری
خبرنگار
کرونا بسیاری از مناسبات را در جهان تغییر داد. حوزههایی را از رونق انداخت و در مقابل به حوزههای دیگری رونق داد، حتی به عقیده برخی کارشناسان بر سلیقه موسیقی مردم هم تأثیر گذاشت اما همین ویروس عالمگیر برای لوریس چکناواریان آهنگساز، رهبر ارکستر، نویسنده و نقاش ایرانی و ارمنیتبار کشورمان فرصتی بیتکرار را ساخت تا در این نزدیک به 2سال کرونایی، در خانه بماند و در سن 84سالگی از انجام کارهایی خبر دهد که سالها منتظر فرصتی برای آنها بود. چکناواریان در آستانه سال 2022 میلادی و در گفتوگو با «ایران» از این آثار مهم، قرنطینه خانگیاش، برپایی جشن کریسمس در ایران و نگاه متفاوتش به موسیقی گفت.
خانهنشینی نزدیک به 2 سال در شرایط کرونایی چطور گذشت؟
فوقالعاده. سال اول را که مدام در خانه بودم، اما سال دوم گاهی از خانه بیرون آمدم ولی از آنجا که در این سن و سال ساعات زیادی از شبانهروز را کار میکنم، از طرفی با بیرون از خانه کار خاصی ندارم و خوشبختانه دوستان خوبی دارم که مانند خانواده من هستند و برای انجام کارهای بیرون به من کمک میکنند از ماندن در خانه هم خسته نشدم؛ آدم که از خلاقیت خسته نمیشود. از طرفی همه کارهایی که انجام میدهم مثل فرزندانم هستند و همانطور که یک مادر از 9 ماه بارداری خسته نمیشود، من هم از پرورش فرزندانم خسته نمیشوم.
یک نکته جالب هم برایتان بگویم؛ تلفظ درست فامیلی من جِکنوووریان است؛ پدر پدربزرگم ایرانی بود و در زمان عقد قرارداد ترکمانچای وقتی روسها ارمنستان شرقی را گرفته بودند در ایران ماند و تارک دنیا شد. در زبان ارمنی به تارک دنیا میگویند «جکنوور» و من هم که از نسل تارک دنیا هستم در این دوره کرونایی به معنای فامیلیام برگشتم. برای من دوره فوقالعادهای بود و مرتب کار میکردم و گاهی تا 8 صبح مینوشتم. در 24 ساعت شبانهروز بیشتر از اینکه بخوابم کار میکردم و خلاصه که از این 2 سال استفاده کردم برای نوشتن کارهایی که همیشه دوست داشتم و دنبال فرصتی برای نوشتن آنها بودم.
پرداختن به هنر موسیقی در دهه نهم زندگی چه حال و هوایی دارد؟
من معتقدم آدمی از کودکی هنر را یاد میگیرد، اما کار اصلی هنرمند بعد از 60 سالگی شروع میشود. خوشحالم که در این سن و سال با تکیه بر تجربه بسیار در حوزه موسیقی، این موقعیت را داشتم که آثار زیادی را بنویسم. به نظر من هنرمندان انتخاب خداوند هستند و سالهای سال از جانب او حمایت میشوند، من هم خوشبختم که زنده ماندم و از خداوند تشکر میکنم که به 84 سالگی رسیدم و در این 2 سال توانستم کارهایی را بنویسم که دوست داشتم.
در این دوره چه قطعاتی را تکمیل کردید؟
قطعات و کارهایی که سالها آرزوی تکمیل آنها را داشتم سیاوش، داستان مولانا، ضحاک، عاشورا، کمدی الهه دانته و داستانهای برگرفته از ادبیات و هنرمندانی چون کافکا، کامو، هدایت، شکسپیر (رومئو و ژولیت، هملت) است که در این 2 سال به آن رسیدم و اگر با باز شدن کنسرتها، دعوت بشوم و ارکستر آمادگی داشته باشد حتماً یکی دوتا از این کارها را اجرا میکنم. امیدوارم اسپانسرهایی را پیدا کنم تا بتوانم با ارکسترهای معتبر دنیا ضبط کنم.
آینده موسیقی ایران را چطور میبینید؟
بهنظر من آینده هنر و موسیقی کشور به وزارت فرهنگ و ارشاد بستگی دارد. به غیر از هنر چیزی در دنیا ماندگار نیست، اما متأسفانه در این سالها از آهنگسازی حمایت زیادی نشده، اسپانسر هم به سختی پیدا میشود و از آنجا که باید مالیات پرداخت کنند باید قانونی لحاظ شود تا صاحبان سرمایه براحتی از هنرمندان کشور حمایت کنند.
امیدوارم مسئولین، هنرستانها را تقویت کنند و استادانی را از خارج کشور بیاورند تا هنرآموزهای علاقهمند به موسیقی کلاسیک را در سطح جهانی تربیت کنند چراکه هرچند موسیقی کلاسیک در غرب پرورش پیدا کرده، اما یک موسیقی غربی نیست، بلکه بر پایه علم است و با گذراندن دورههای تخصصی چند ساله میتوان با الفبای این موسیقی آشنا شد.
ما در کشور، هنرمندان و هنرپیشههای فوقالعادهای داریم که باید حمایت شوند و در ازای کارهایی که بسختی انجام میدهند حقوق بگیرند تا بتوانند زندگی روزمره خود را بگذرانند، استعدادشان را بروز دهند و به جای ارائه کارهای درجه 2 و 3 کارهای شایستهای را انجام دهند.
نقش مردم در کنار مسئولان چیست؟
واقعیت این است که بزرگی یک مملکت به قدرت آن نه، بلکه به فرهنگ آن است. قدرت قرنها نمیماند همانطور که بعضی کشورهای قدرتمند بعد از 50 سال شکست میخورند، اما فردوسی، حافظ، بتهوون، گوته، سعدی و امثال این هنرمندان سالهای سال میمانند، به همین خاطر اگر هر کسی از هنرمند پشتیبانی و حمایت کند کشور خود را ثروتمند میکند. نکته مهم دیگر هم این است که فرهنگ و هنر از خانواده شکل میگیرد. به همین خاطر باید پدران و مادران فرزندان را از کودکی با هنر و موسیقی آشنا کنند تا سالهای بعد همین فرزندان وکیلها، وزیرها و رئیسجمهورهای حامی فرهنگ و هنر شوند.
این حمایت و تشویق در خانواده شما وجود داشت؟
وقتی من کودک بودم پدرم اصرار داشت وکالت بخوانم و وکیل بشوم، اما مادرم که متوجه استعداد من در موسیقی شده بود، در آن دوران که حتی فرستادن پول به خارج از ایران کار سختی بود پافشاری کرد تا من موسیقی را خارج از کشور بیاموزم و من با حمایت خانوادهام سراغ هنری رفتم که از همان کودکی به آن علاقه داشتم.
آیا میتوانید جهان بدون موسیقی را تصور کنید؟
من خداوند را بزرگترین هنرمند میدانم که طبیعتی تا به این حد چشمنواز و گوشنواز آفریده است. ما هنرمندان هم از هنر خداوند تقلید میکنیم برای همین فکر میکنم زبان احساس، روح، فکر و زندگی ما موسیقی است و هیچ کسی بدون موسیقی نمیتواند زندگی کند. حتی میخواهم به آن دسته از کسانی که نسبت به هنر موسیقی احساس خوبی ندارند بگویم خداوند جذابترین صحنههای طبیعت را با موسیقی همراه کرده است، تمام ادیان دنیا برای ارتباط با خدا از موسیقی استفاده میکنند، مسلمانان در طول روز چندین مرتبه آوای اذان را میشنوند، در تمام دنیا جنگ، جشن تولد و عروسی و خواندن لالایی مادر برای فرزندش با موسیقی همراه است، بنابراین اگر موسیقی خوب نبود باید سخن گفتن هم قدغن میشد چراکه میتوان از طریق همین زبان، الفاظ رکیکی را به کار برد.
من معتقدم خداوند شعرای بزرگی مثل فردوسی، حافظ، خیام، سعدی، گوته و شکسپیر را خلق کرد تا زبان را بدرستی ارائه دهند و بتهوون، شوپن و سایر موسیقیدانهای بزرگ را خلق کرد تا موسیقی را آن طور که باید و شایسته است نشان دهند، برای همین است که من معتقدم خداوند در برابر هر بدی خوبی را خلق کرده است.
چرا با وجود امکان رفتن در ایران ماندید؟
من ایرانی هستم و ریشه و فرهنگم در ایران است. کار من هم فرهنگی است و در خارج از ایران سعدی و حافظ و مولانا ندارم. بیزینسمن هم نبودم که بخواهم از ایران بروم.
شما بهعنوان یکی از چهرههای شاخص هنری از رسانهها چه انتظاری دارید؟
امیدوارم روزنامه ایران به فرهنگ و هنر و موسیقی توجه ویژهای داشته باشد، مردم را به سمت فرهنگ تشویق کند و در حمایت از هنرمندان، هنرپیشههای جدید، مجسمهسازها، نویسندهها و شعرای جوان که اشعارشان در مملکت 80 میلیونی، نهایت 800 نسخه چاپ میشود پیشقدم باشد.
از تجربه 2 سنت نوروز و کریسمس در ایران چه احساسی دارید؟
افتخار میکنم که با 2 سنت نوروز و کریسمس بزرگ شدم. در ایران واقعاً اختلاف بین ادیان نیست ما دوست و برادر هستیم و برای یک مملکت کار میکنیم.
کریسمس برای ارامنه یک مراسم مذهبی است و ارامنهای که در ایران زندگی میکنند عید ملیشان نوروز است و خوش شانسی آنها این است که برای 2 عید جشن میگیرند و بابا نوئل و حاجی فیروز را در عیدشان دارند که هر دوتای آنها فوقالعاده هستند.
جشن کریسمس برای ارامنه ایران چه آدابی دارد؟
جشن کریسمس ارامنه ایران بهصورت خانوادگی برگزار میشود. بعد برگشتن از کلیسا برای شام ماهی دودی و برنج میخورند، هدیه سال نو هم برای بچهها زیر درخت کاج گذاشته میشود و زود میخوابند تا با سر و صدای آمدن بابانوئل و آوردن کادو در ساعت 4 صبح، به سراغ هدیههایشان در زیر درخت کاج بروند.
از سنت رفتن به کلیسا و مراسم مذهبی در این روز بگویید.
5 دی، روز تولد میترا است و مذهب میترا از ایران و ارمنستان به روم نفوذ کرد و سنتهای میترا وارد کلیسای کاتولیک هم شد. خیلی چیزها تغییر کرد مثل وارد شدن موسیقی و نقاشی به کلیسا. ارامنه ایران مردمی شاد هستند که شادی اولویت دوم زندگی آنها نیست؛ حتی در مراسم تشییع، درگذشتگان را با موسیقی بدرقه میکنند. ایرانیهای قدیم هم تأکید ویژه بر شادی دارند؛ در شاهنامه و شعرهای شاعران قدیم درباره شاد بودن و جشن گرفتن داستان و شعر زیاد است.
درباره کریسمس و حضرت مسیح چه آثاری ساختهاید؟
ملودیهای قدیمی را از کلیسای ارامنه جمع کردم و براساس زندگی حضرت مسیح یک اورارتو نوشتم که برای اولین بار در لندن اجرا کردم، این ملودیها اصلاً غمگین نیست و با شادی تمام میشود.
کسی نمیداند حضرت مسیح در چه ماهی متولد شده است، فقط خواندیم زمانی که حضرت مسیح متولد شد چوپانان در دشتها بودند، بنابراین فصل بهار محتملتر است، ولی براساس سنتها ژانویه برای ارامنه و مسیحیان مصادف با سال نو میلادی و میلاد حضرت عیسی(ع) است.
خبرنگار
کرونا بسیاری از مناسبات را در جهان تغییر داد. حوزههایی را از رونق انداخت و در مقابل به حوزههای دیگری رونق داد، حتی به عقیده برخی کارشناسان بر سلیقه موسیقی مردم هم تأثیر گذاشت اما همین ویروس عالمگیر برای لوریس چکناواریان آهنگساز، رهبر ارکستر، نویسنده و نقاش ایرانی و ارمنیتبار کشورمان فرصتی بیتکرار را ساخت تا در این نزدیک به 2سال کرونایی، در خانه بماند و در سن 84سالگی از انجام کارهایی خبر دهد که سالها منتظر فرصتی برای آنها بود. چکناواریان در آستانه سال 2022 میلادی و در گفتوگو با «ایران» از این آثار مهم، قرنطینه خانگیاش، برپایی جشن کریسمس در ایران و نگاه متفاوتش به موسیقی گفت.
خانهنشینی نزدیک به 2 سال در شرایط کرونایی چطور گذشت؟
فوقالعاده. سال اول را که مدام در خانه بودم، اما سال دوم گاهی از خانه بیرون آمدم ولی از آنجا که در این سن و سال ساعات زیادی از شبانهروز را کار میکنم، از طرفی با بیرون از خانه کار خاصی ندارم و خوشبختانه دوستان خوبی دارم که مانند خانواده من هستند و برای انجام کارهای بیرون به من کمک میکنند از ماندن در خانه هم خسته نشدم؛ آدم که از خلاقیت خسته نمیشود. از طرفی همه کارهایی که انجام میدهم مثل فرزندانم هستند و همانطور که یک مادر از 9 ماه بارداری خسته نمیشود، من هم از پرورش فرزندانم خسته نمیشوم.
یک نکته جالب هم برایتان بگویم؛ تلفظ درست فامیلی من جِکنوووریان است؛ پدر پدربزرگم ایرانی بود و در زمان عقد قرارداد ترکمانچای وقتی روسها ارمنستان شرقی را گرفته بودند در ایران ماند و تارک دنیا شد. در زبان ارمنی به تارک دنیا میگویند «جکنوور» و من هم که از نسل تارک دنیا هستم در این دوره کرونایی به معنای فامیلیام برگشتم. برای من دوره فوقالعادهای بود و مرتب کار میکردم و گاهی تا 8 صبح مینوشتم. در 24 ساعت شبانهروز بیشتر از اینکه بخوابم کار میکردم و خلاصه که از این 2 سال استفاده کردم برای نوشتن کارهایی که همیشه دوست داشتم و دنبال فرصتی برای نوشتن آنها بودم.
پرداختن به هنر موسیقی در دهه نهم زندگی چه حال و هوایی دارد؟
من معتقدم آدمی از کودکی هنر را یاد میگیرد، اما کار اصلی هنرمند بعد از 60 سالگی شروع میشود. خوشحالم که در این سن و سال با تکیه بر تجربه بسیار در حوزه موسیقی، این موقعیت را داشتم که آثار زیادی را بنویسم. به نظر من هنرمندان انتخاب خداوند هستند و سالهای سال از جانب او حمایت میشوند، من هم خوشبختم که زنده ماندم و از خداوند تشکر میکنم که به 84 سالگی رسیدم و در این 2 سال توانستم کارهایی را بنویسم که دوست داشتم.
در این دوره چه قطعاتی را تکمیل کردید؟
قطعات و کارهایی که سالها آرزوی تکمیل آنها را داشتم سیاوش، داستان مولانا، ضحاک، عاشورا، کمدی الهه دانته و داستانهای برگرفته از ادبیات و هنرمندانی چون کافکا، کامو، هدایت، شکسپیر (رومئو و ژولیت، هملت) است که در این 2 سال به آن رسیدم و اگر با باز شدن کنسرتها، دعوت بشوم و ارکستر آمادگی داشته باشد حتماً یکی دوتا از این کارها را اجرا میکنم. امیدوارم اسپانسرهایی را پیدا کنم تا بتوانم با ارکسترهای معتبر دنیا ضبط کنم.
آینده موسیقی ایران را چطور میبینید؟
بهنظر من آینده هنر و موسیقی کشور به وزارت فرهنگ و ارشاد بستگی دارد. به غیر از هنر چیزی در دنیا ماندگار نیست، اما متأسفانه در این سالها از آهنگسازی حمایت زیادی نشده، اسپانسر هم به سختی پیدا میشود و از آنجا که باید مالیات پرداخت کنند باید قانونی لحاظ شود تا صاحبان سرمایه براحتی از هنرمندان کشور حمایت کنند.
امیدوارم مسئولین، هنرستانها را تقویت کنند و استادانی را از خارج کشور بیاورند تا هنرآموزهای علاقهمند به موسیقی کلاسیک را در سطح جهانی تربیت کنند چراکه هرچند موسیقی کلاسیک در غرب پرورش پیدا کرده، اما یک موسیقی غربی نیست، بلکه بر پایه علم است و با گذراندن دورههای تخصصی چند ساله میتوان با الفبای این موسیقی آشنا شد.
ما در کشور، هنرمندان و هنرپیشههای فوقالعادهای داریم که باید حمایت شوند و در ازای کارهایی که بسختی انجام میدهند حقوق بگیرند تا بتوانند زندگی روزمره خود را بگذرانند، استعدادشان را بروز دهند و به جای ارائه کارهای درجه 2 و 3 کارهای شایستهای را انجام دهند.
نقش مردم در کنار مسئولان چیست؟
واقعیت این است که بزرگی یک مملکت به قدرت آن نه، بلکه به فرهنگ آن است. قدرت قرنها نمیماند همانطور که بعضی کشورهای قدرتمند بعد از 50 سال شکست میخورند، اما فردوسی، حافظ، بتهوون، گوته، سعدی و امثال این هنرمندان سالهای سال میمانند، به همین خاطر اگر هر کسی از هنرمند پشتیبانی و حمایت کند کشور خود را ثروتمند میکند. نکته مهم دیگر هم این است که فرهنگ و هنر از خانواده شکل میگیرد. به همین خاطر باید پدران و مادران فرزندان را از کودکی با هنر و موسیقی آشنا کنند تا سالهای بعد همین فرزندان وکیلها، وزیرها و رئیسجمهورهای حامی فرهنگ و هنر شوند.
این حمایت و تشویق در خانواده شما وجود داشت؟
وقتی من کودک بودم پدرم اصرار داشت وکالت بخوانم و وکیل بشوم، اما مادرم که متوجه استعداد من در موسیقی شده بود، در آن دوران که حتی فرستادن پول به خارج از ایران کار سختی بود پافشاری کرد تا من موسیقی را خارج از کشور بیاموزم و من با حمایت خانوادهام سراغ هنری رفتم که از همان کودکی به آن علاقه داشتم.
آیا میتوانید جهان بدون موسیقی را تصور کنید؟
من خداوند را بزرگترین هنرمند میدانم که طبیعتی تا به این حد چشمنواز و گوشنواز آفریده است. ما هنرمندان هم از هنر خداوند تقلید میکنیم برای همین فکر میکنم زبان احساس، روح، فکر و زندگی ما موسیقی است و هیچ کسی بدون موسیقی نمیتواند زندگی کند. حتی میخواهم به آن دسته از کسانی که نسبت به هنر موسیقی احساس خوبی ندارند بگویم خداوند جذابترین صحنههای طبیعت را با موسیقی همراه کرده است، تمام ادیان دنیا برای ارتباط با خدا از موسیقی استفاده میکنند، مسلمانان در طول روز چندین مرتبه آوای اذان را میشنوند، در تمام دنیا جنگ، جشن تولد و عروسی و خواندن لالایی مادر برای فرزندش با موسیقی همراه است، بنابراین اگر موسیقی خوب نبود باید سخن گفتن هم قدغن میشد چراکه میتوان از طریق همین زبان، الفاظ رکیکی را به کار برد.
من معتقدم خداوند شعرای بزرگی مثل فردوسی، حافظ، خیام، سعدی، گوته و شکسپیر را خلق کرد تا زبان را بدرستی ارائه دهند و بتهوون، شوپن و سایر موسیقیدانهای بزرگ را خلق کرد تا موسیقی را آن طور که باید و شایسته است نشان دهند، برای همین است که من معتقدم خداوند در برابر هر بدی خوبی را خلق کرده است.
چرا با وجود امکان رفتن در ایران ماندید؟
من ایرانی هستم و ریشه و فرهنگم در ایران است. کار من هم فرهنگی است و در خارج از ایران سعدی و حافظ و مولانا ندارم. بیزینسمن هم نبودم که بخواهم از ایران بروم.
شما بهعنوان یکی از چهرههای شاخص هنری از رسانهها چه انتظاری دارید؟
امیدوارم روزنامه ایران به فرهنگ و هنر و موسیقی توجه ویژهای داشته باشد، مردم را به سمت فرهنگ تشویق کند و در حمایت از هنرمندان، هنرپیشههای جدید، مجسمهسازها، نویسندهها و شعرای جوان که اشعارشان در مملکت 80 میلیونی، نهایت 800 نسخه چاپ میشود پیشقدم باشد.
از تجربه 2 سنت نوروز و کریسمس در ایران چه احساسی دارید؟
افتخار میکنم که با 2 سنت نوروز و کریسمس بزرگ شدم. در ایران واقعاً اختلاف بین ادیان نیست ما دوست و برادر هستیم و برای یک مملکت کار میکنیم.
کریسمس برای ارامنه یک مراسم مذهبی است و ارامنهای که در ایران زندگی میکنند عید ملیشان نوروز است و خوش شانسی آنها این است که برای 2 عید جشن میگیرند و بابا نوئل و حاجی فیروز را در عیدشان دارند که هر دوتای آنها فوقالعاده هستند.
جشن کریسمس برای ارامنه ایران چه آدابی دارد؟
جشن کریسمس ارامنه ایران بهصورت خانوادگی برگزار میشود. بعد برگشتن از کلیسا برای شام ماهی دودی و برنج میخورند، هدیه سال نو هم برای بچهها زیر درخت کاج گذاشته میشود و زود میخوابند تا با سر و صدای آمدن بابانوئل و آوردن کادو در ساعت 4 صبح، به سراغ هدیههایشان در زیر درخت کاج بروند.
از سنت رفتن به کلیسا و مراسم مذهبی در این روز بگویید.
5 دی، روز تولد میترا است و مذهب میترا از ایران و ارمنستان به روم نفوذ کرد و سنتهای میترا وارد کلیسای کاتولیک هم شد. خیلی چیزها تغییر کرد مثل وارد شدن موسیقی و نقاشی به کلیسا. ارامنه ایران مردمی شاد هستند که شادی اولویت دوم زندگی آنها نیست؛ حتی در مراسم تشییع، درگذشتگان را با موسیقی بدرقه میکنند. ایرانیهای قدیم هم تأکید ویژه بر شادی دارند؛ در شاهنامه و شعرهای شاعران قدیم درباره شاد بودن و جشن گرفتن داستان و شعر زیاد است.
درباره کریسمس و حضرت مسیح چه آثاری ساختهاید؟
ملودیهای قدیمی را از کلیسای ارامنه جمع کردم و براساس زندگی حضرت مسیح یک اورارتو نوشتم که برای اولین بار در لندن اجرا کردم، این ملودیها اصلاً غمگین نیست و با شادی تمام میشود.
کسی نمیداند حضرت مسیح در چه ماهی متولد شده است، فقط خواندیم زمانی که حضرت مسیح متولد شد چوپانان در دشتها بودند، بنابراین فصل بهار محتملتر است، ولی براساس سنتها ژانویه برای ارامنه و مسیحیان مصادف با سال نو میلادی و میلاد حضرت عیسی(ع) است.
«ایران» بررسی میکند: فتنه سال 88 چه نقشی در افزایش تحریمها علیه ایران داشت؟
پیامدهای اقتصادی شورش علیه جمهور
فتنه 88 باعث شد رشد اقتصادی کشور از سال بعد آن به شدت نزولی شود. دلیل عمده این موضوع ایجاد ناامنی اقتصادی و همچنین آغاز موج جدید تحریمهای گسترده علیه ایران بوده است
گروه سیاسی/ نهم دیماه گرچه تعیین تکلیف مردم ایران با چندین ماه آشوبگری و بیحرمتی به مقدسات مذهبی و انقلابی مردم بود و به خاتمه اردوکشیهای غیرقانونی ختم شد اما نقطه پایانی بر تبعات سیاسی و اقتصادی این فتنه انگیزی نشد. در حالیکه ایران در موقعیتها و ابعاد مختلف با سرعت قابل توجهی در حال پیشرفت بود، فتنه 88 به مثابه ترمزی در مقابل حرکت رو به جلوی دولت و مردم قرار گرفت. همچنین آشوب، بیثباتی و تنش توانست روند عقبنشینی امریکا در مقابل قدرت سیاسی، اقتصادی و هستهای کشورمان را متوقف کند و آنها را امیدوار کند تا در مقابل این وضعیت دست به اقدامات متعدد علیه کشورمان بزند. در این گزارش به حمایتهای سیاسی امریکا از فتنهگران و نقش آن در وضع تحریمهای بیسابقه علیه کشورمان پرداخته میشود.
ایستادگی در مسیر زیادهخواهی امریکا
در ادامه رویه ضدایرانی امریکا، این کشور تلاش داشت با پروندهسازی و بهانهجویی علیه برنامه صلحآمیز هستهای کشورمان ایران را تحت فشار قرار دهد. این موضوع منجر به آن شد تا دولتمردان کشور در سال 82 تا 84 رویه امتیازدهی را در پی بگیرند. اما در نهایت حسن روحانی دبیر شورایعالی امنیت ملی وقت پس از چند سال مذاکره و عقبنشینی خواستههای غرب از ایران را همچون «دستور استعماری کاپیتولاسیون» معرفی کرد. شکست مذاکرات در اواخر دولت اصلاحات منجر به شکستن تعلیق و شروع فعالیتهای هستهای کشورمان شد.
امریکاییها همزمان با مذاکرات و تعلیق فعالیتها در دولت اصلاحات چندین قطعنامه در شورای حکام علیه کشورمان به تصویب رساندند و پرونده ایران را به شورای امنیت ارسال کردند. ایران در واکنش به قطعنامه 1669 شورای امنیت مجتمع آب سنگین اراک را افتتاح و در مقابل قطعنامه 1737 در دیماه 1385 سه هزار سانتریفیوژ را در نظنز فعال کرد.
همزمان با این اقدامات امریکا پیششرط خود برای حضور در مذاکره با ایران را تعلیق فعالیتهای هستهای کشورمان تعیین کرد تا ایران را وادار به عقبنشینی مجدد کند. اما ایران در سایه ثبات اقتصادی و سیاسی خود از موضع اقتدار گفتوگوها با آژانس را پیگیری میکرد.
این گفتوگوها باعث شد محمد البرادعی در اسفندماه سال 86 رسماً اعلام کند که همه نگرانیها درباره برنامه هستهای ایران مورد بررسی قرار گرفته و آژانس دیگر نگرانیای از بابت فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران ندارد. اما مسیر صدور قطعنامه توسط شورای امنیت مسدود نشد تا امریکا این پیام را صراحتاً مخابره کند که این پرونده نه یک پرونده فنی که زیاده خواهی سیاسی است.
ایران نیز با توسعه فعالیت هستهای خود و نصب و راهاندازی شش هزار سانتریفیوژ جدید یک بسته پیشنهادی مذاکراتی در سه حوزه سیاسی، امنیتی و اقتصادی به دبیرکل سازمان ملل، رئیس شورای امنیت، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خاویر سولانا، چین، روسیه و سفیر سوییس در تهران تحویل داد. 1+5 نیز یک ماه پس از این اقدام دیپلماتیک و فعالانه ایران، اقدام به تقویت بسته 6 ژوئن و ارائه آن به مقامات کشورمان کرد.
بوش عقبنشینی کرد
این اتفاقات درحالی بود که جمهوریخواهان به رهبری دولت بوش در امریکا قدرت را در دست داشتند و پیششرط تعلیق فعالیتهای هستهای ایران را برای حضور در مذاکرات مطرح کرده بودند. اما حرکت قدرتمند و رو به جلوی ایران در سایه اتحاد داخلی باعث شد تا دولت تندروی امریکا مجبور به عقبنشینی از شرط و شروط خود شده و معاون کاندولیزا رایس یعنی ویلیام برنز در مقابل مسئول وقت مذاکرات یعنی سعید جلیلی در مذاکرات ژنو(1) بنشیند.
خبرگزاری آلمانی دویچهوله پس از حضور برنز در مذاکرات نوشت: «سیاست دولت بوش در قبال ایران با یک چرخش حیرتآور مواجه شده است.» دویچهوله در ادامه تحلیل قابل تأملی از این ماجرا ارائه داده بود:«آگاهان میگویند شرکت ویلیام برنز در نشست ژنو به مفهوم «چرخشی حیرتآور در سیاست تاکنون دولت بوش در برابر ایران» است؛ سیاستی که بر امتناع از هرگونه تماس مستقیم با ایران استوار بود.
نامه «فدایت شوم» اوباما به رهبرانقلاب
افزایش قدرت هستهای ایران، نصب هزاران سانتریفیوژ و اراده مستحکم در مقابله با دشمنیها باعث شد امید دشمن از تغییر رفتار ایران ناامید شود. علاوه بر اینها پیشبینی برگزاری انتخاباتی پرشور در سال 88 و رأی مردم به ادامه جریان انقلابی باعث شد باراک اوباما دو روز مانده به انتخابات در نامهای به رهبر معظم انقلاب اعتراف کند که خواهان همکاری با ایران برای حل مسائل منطقهای و جهانی است. اما زمزمههای فتنهانگیزی و بیثباتی در ایران این وضعیت را دگرگون کرد و عقبنشینی امریکا در برابر ایران را تا سالها به تأخیر انداخت.
اولینبار رهبرانقلاب در خطبههای معروف 29خرداد1388 خبر از نامه رئیسجمهور امریکا دادند. ایشان در این خصوص فرمودند: «وقتی اعتراض بعضی از نامزدها را دیدند، ناگهان احساس کردند فرصتی برایشان پیش آمد. این فرصت را مغتنم شمردند تا بتوانند موجسواری کنند. لحنشان از روز شنبه و یکشنبه(روزهای بعد از انتخابات) عوض شد و وقتی یواشیواش چشمشان افتاد به بعضی از اجتماعات مردمی که به دعوت نامزدها مثلاً در خیابانها پیدا شدند، امیدوار شدند، یواشیواش نقابهایشان کنار رفت و حقیقت خودشان را بنا کردند نشان دادن. چند تا از وزرای خارجه و رؤسای دولتهای چند تا کشور اروپایی و امریکا حرفهایی زدند که باطن آنها را به انسان نشان میداد. از قول رئیسجمهور امریکا نقل شد که گفته ما منتظر چنین روزی بودیم که مردم به خیابانها بریزند. از آن طرف نامه بنویسند، اظهار علاقه به روابط کنند، ابراز احترام به جمهوری اسلامی بکنند، از این طرف این حرفها را بزنند. کدام را ما باور کنیم؟»
10 سال بعد رهبرانقلاب در 24 اردیبهشت 98 و در دیدار مسئولان نظام به یادآوری این مسأله پرداخته و فرمودند: «اوباما که ظاهرش خیلی اتو کشیدهتر از اینها بود یک نامه فدایت شوم برای ما نوشت و بنده بعد از مدتی جوابی به او دادم، بلافاصله نامه دوم را نوشت، میخواستم جواب بدهم که فتنه ۸۸ پیش آمد و او با فراموش کردن همه آن حرفها و ابراز ارادتها، با خوشحالی به حمایت و دفاع از فتنه و فتنهگرها شتافت.»
تحریم امریکا برای روشن ماندن آتش فتنه در تهران
روزنامه نیویورک تایمز نیز بعدها خبر داد عامل اصلی که ساکنان کاخ سفید را به سمت افزایش شدت تحریمها و ایجاد اجماع و صدور قطعنامه 1929 برد فتنه سال 88 بود.
این روزنامه امریکایی با اشاره به تاریخچه اعمال تحریمهای امریکا علیه ایران به مرور سفر هیلاری کلینتون و مشاوران وی به عمان و تلاشهای آنها برای پیدا کردن کانالهایی برای مذاکره با ایران پرداخت و نوشت کلینتون، دنیس راس مشاور ویژه خود را در سال 2009 مکلف کرد با مقامات عمانی درباره چگونگی مذاکره با ایران دیدار و گفتوگو کند. اما چند هفته بعد اعتراضات ضددولتی در ایران، کاخ سفید را واداشت تا به جای تعامل با ایران، راهبرد فشار را پیگیری کند.
هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت امریکا چند سال بعد در کتاب خاطرات خود نوشت که پس از اعتراضها به نتیجه انتخابات در سال ۸۸، امریکا توانست کشورهای دیگر را برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران همراه سازد.
باید به این نکته توجه داشت که قطعنامه 1929 در سال 89 و همزمان با یکسالگی فتنه برای حمایت از فتنهگران به تصویب رسید. در همان مقطع «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه وقت امریکا در پاسخ به سؤال خبرنگار واشنگتن پست که پرسیده بود قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران چه اثر قابل توجهی دارد؟ گفته بود:«این قطعنامه در حمایت از جنبش سبز صادر شده است.»
«جان مک کین» سناتور معروف امریکایی نیز-خرداد 89- پس از تصویب قطعنامه 1929 در «بنیاد ملی دموکراسی» گفت:«بالاخره قطعنامه تحریمهای بیشتر علیه ایران به تصویب رسید...ما باید در کنار جنبش سبز بایستیم، لازم است که اهداف آنان را اهداف خود بدانیم. منافع آنان منافع ماست و تلاشهایشان، تلاشهای ما.»
افت شاخصهای اقتصادی پس از فتنه88
بی ثباتی و به طمع افتادن دشمنان برای ماهیگیری از آب گلآلود منجر به تزلزل در اقتصاد کشور شد. به این صورت که رشد اقتصادی شش و نیم درصدی سال 87 در سال 88 بشدت نزولی شد، همچنین ارزش کل صادرات ایران در سال 88 نسبت به سال قبل از آن نزدیک به 14 درصد کاهش یافت. علاوه بر تحریم نفت ایران توسط واشنگتن و اروپا، امریکا برای اولین بار تحریمهای ثانویه بانکی علیه ایران وضع کرد و نزدیک به 600 فرد و نهاد و بانک ایرانی از جمله بانک مرکزی را در لیست تحریمها قرار داد.
فتنه 88 همچنین باعث شد بهانه جدیدی به دست دشمنان مردم ایران بیفتد و تحریمهایی تحت عنوان نقض حقوق بشر توسط امریکا و اتحادیه اروپا وضع شود.
همه این موضوعات باعث شد غرب به پشتوانه بیثباتی داخلی و گروههای مورد اعتماد در ایران جنگ اقتصادی علیه کشورمان را رقم بزند و سالها مردم ایران با آن دست و پنجه نرم کنند.
ایستادگی در مسیر زیادهخواهی امریکا
در ادامه رویه ضدایرانی امریکا، این کشور تلاش داشت با پروندهسازی و بهانهجویی علیه برنامه صلحآمیز هستهای کشورمان ایران را تحت فشار قرار دهد. این موضوع منجر به آن شد تا دولتمردان کشور در سال 82 تا 84 رویه امتیازدهی را در پی بگیرند. اما در نهایت حسن روحانی دبیر شورایعالی امنیت ملی وقت پس از چند سال مذاکره و عقبنشینی خواستههای غرب از ایران را همچون «دستور استعماری کاپیتولاسیون» معرفی کرد. شکست مذاکرات در اواخر دولت اصلاحات منجر به شکستن تعلیق و شروع فعالیتهای هستهای کشورمان شد.
امریکاییها همزمان با مذاکرات و تعلیق فعالیتها در دولت اصلاحات چندین قطعنامه در شورای حکام علیه کشورمان به تصویب رساندند و پرونده ایران را به شورای امنیت ارسال کردند. ایران در واکنش به قطعنامه 1669 شورای امنیت مجتمع آب سنگین اراک را افتتاح و در مقابل قطعنامه 1737 در دیماه 1385 سه هزار سانتریفیوژ را در نظنز فعال کرد.
همزمان با این اقدامات امریکا پیششرط خود برای حضور در مذاکره با ایران را تعلیق فعالیتهای هستهای کشورمان تعیین کرد تا ایران را وادار به عقبنشینی مجدد کند. اما ایران در سایه ثبات اقتصادی و سیاسی خود از موضع اقتدار گفتوگوها با آژانس را پیگیری میکرد.
این گفتوگوها باعث شد محمد البرادعی در اسفندماه سال 86 رسماً اعلام کند که همه نگرانیها درباره برنامه هستهای ایران مورد بررسی قرار گرفته و آژانس دیگر نگرانیای از بابت فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران ندارد. اما مسیر صدور قطعنامه توسط شورای امنیت مسدود نشد تا امریکا این پیام را صراحتاً مخابره کند که این پرونده نه یک پرونده فنی که زیاده خواهی سیاسی است.
ایران نیز با توسعه فعالیت هستهای خود و نصب و راهاندازی شش هزار سانتریفیوژ جدید یک بسته پیشنهادی مذاکراتی در سه حوزه سیاسی، امنیتی و اقتصادی به دبیرکل سازمان ملل، رئیس شورای امنیت، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خاویر سولانا، چین، روسیه و سفیر سوییس در تهران تحویل داد. 1+5 نیز یک ماه پس از این اقدام دیپلماتیک و فعالانه ایران، اقدام به تقویت بسته 6 ژوئن و ارائه آن به مقامات کشورمان کرد.
بوش عقبنشینی کرد
این اتفاقات درحالی بود که جمهوریخواهان به رهبری دولت بوش در امریکا قدرت را در دست داشتند و پیششرط تعلیق فعالیتهای هستهای ایران را برای حضور در مذاکرات مطرح کرده بودند. اما حرکت قدرتمند و رو به جلوی ایران در سایه اتحاد داخلی باعث شد تا دولت تندروی امریکا مجبور به عقبنشینی از شرط و شروط خود شده و معاون کاندولیزا رایس یعنی ویلیام برنز در مقابل مسئول وقت مذاکرات یعنی سعید جلیلی در مذاکرات ژنو(1) بنشیند.
خبرگزاری آلمانی دویچهوله پس از حضور برنز در مذاکرات نوشت: «سیاست دولت بوش در قبال ایران با یک چرخش حیرتآور مواجه شده است.» دویچهوله در ادامه تحلیل قابل تأملی از این ماجرا ارائه داده بود:«آگاهان میگویند شرکت ویلیام برنز در نشست ژنو به مفهوم «چرخشی حیرتآور در سیاست تاکنون دولت بوش در برابر ایران» است؛ سیاستی که بر امتناع از هرگونه تماس مستقیم با ایران استوار بود.
نامه «فدایت شوم» اوباما به رهبرانقلاب
افزایش قدرت هستهای ایران، نصب هزاران سانتریفیوژ و اراده مستحکم در مقابله با دشمنیها باعث شد امید دشمن از تغییر رفتار ایران ناامید شود. علاوه بر اینها پیشبینی برگزاری انتخاباتی پرشور در سال 88 و رأی مردم به ادامه جریان انقلابی باعث شد باراک اوباما دو روز مانده به انتخابات در نامهای به رهبر معظم انقلاب اعتراف کند که خواهان همکاری با ایران برای حل مسائل منطقهای و جهانی است. اما زمزمههای فتنهانگیزی و بیثباتی در ایران این وضعیت را دگرگون کرد و عقبنشینی امریکا در برابر ایران را تا سالها به تأخیر انداخت.
اولینبار رهبرانقلاب در خطبههای معروف 29خرداد1388 خبر از نامه رئیسجمهور امریکا دادند. ایشان در این خصوص فرمودند: «وقتی اعتراض بعضی از نامزدها را دیدند، ناگهان احساس کردند فرصتی برایشان پیش آمد. این فرصت را مغتنم شمردند تا بتوانند موجسواری کنند. لحنشان از روز شنبه و یکشنبه(روزهای بعد از انتخابات) عوض شد و وقتی یواشیواش چشمشان افتاد به بعضی از اجتماعات مردمی که به دعوت نامزدها مثلاً در خیابانها پیدا شدند، امیدوار شدند، یواشیواش نقابهایشان کنار رفت و حقیقت خودشان را بنا کردند نشان دادن. چند تا از وزرای خارجه و رؤسای دولتهای چند تا کشور اروپایی و امریکا حرفهایی زدند که باطن آنها را به انسان نشان میداد. از قول رئیسجمهور امریکا نقل شد که گفته ما منتظر چنین روزی بودیم که مردم به خیابانها بریزند. از آن طرف نامه بنویسند، اظهار علاقه به روابط کنند، ابراز احترام به جمهوری اسلامی بکنند، از این طرف این حرفها را بزنند. کدام را ما باور کنیم؟»
10 سال بعد رهبرانقلاب در 24 اردیبهشت 98 و در دیدار مسئولان نظام به یادآوری این مسأله پرداخته و فرمودند: «اوباما که ظاهرش خیلی اتو کشیدهتر از اینها بود یک نامه فدایت شوم برای ما نوشت و بنده بعد از مدتی جوابی به او دادم، بلافاصله نامه دوم را نوشت، میخواستم جواب بدهم که فتنه ۸۸ پیش آمد و او با فراموش کردن همه آن حرفها و ابراز ارادتها، با خوشحالی به حمایت و دفاع از فتنه و فتنهگرها شتافت.»
تحریم امریکا برای روشن ماندن آتش فتنه در تهران
روزنامه نیویورک تایمز نیز بعدها خبر داد عامل اصلی که ساکنان کاخ سفید را به سمت افزایش شدت تحریمها و ایجاد اجماع و صدور قطعنامه 1929 برد فتنه سال 88 بود.
این روزنامه امریکایی با اشاره به تاریخچه اعمال تحریمهای امریکا علیه ایران به مرور سفر هیلاری کلینتون و مشاوران وی به عمان و تلاشهای آنها برای پیدا کردن کانالهایی برای مذاکره با ایران پرداخت و نوشت کلینتون، دنیس راس مشاور ویژه خود را در سال 2009 مکلف کرد با مقامات عمانی درباره چگونگی مذاکره با ایران دیدار و گفتوگو کند. اما چند هفته بعد اعتراضات ضددولتی در ایران، کاخ سفید را واداشت تا به جای تعامل با ایران، راهبرد فشار را پیگیری کند.
هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت امریکا چند سال بعد در کتاب خاطرات خود نوشت که پس از اعتراضها به نتیجه انتخابات در سال ۸۸، امریکا توانست کشورهای دیگر را برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران همراه سازد.
باید به این نکته توجه داشت که قطعنامه 1929 در سال 89 و همزمان با یکسالگی فتنه برای حمایت از فتنهگران به تصویب رسید. در همان مقطع «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه وقت امریکا در پاسخ به سؤال خبرنگار واشنگتن پست که پرسیده بود قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران چه اثر قابل توجهی دارد؟ گفته بود:«این قطعنامه در حمایت از جنبش سبز صادر شده است.»
«جان مک کین» سناتور معروف امریکایی نیز-خرداد 89- پس از تصویب قطعنامه 1929 در «بنیاد ملی دموکراسی» گفت:«بالاخره قطعنامه تحریمهای بیشتر علیه ایران به تصویب رسید...ما باید در کنار جنبش سبز بایستیم، لازم است که اهداف آنان را اهداف خود بدانیم. منافع آنان منافع ماست و تلاشهایشان، تلاشهای ما.»
افت شاخصهای اقتصادی پس از فتنه88
بی ثباتی و به طمع افتادن دشمنان برای ماهیگیری از آب گلآلود منجر به تزلزل در اقتصاد کشور شد. به این صورت که رشد اقتصادی شش و نیم درصدی سال 87 در سال 88 بشدت نزولی شد، همچنین ارزش کل صادرات ایران در سال 88 نسبت به سال قبل از آن نزدیک به 14 درصد کاهش یافت. علاوه بر تحریم نفت ایران توسط واشنگتن و اروپا، امریکا برای اولین بار تحریمهای ثانویه بانکی علیه ایران وضع کرد و نزدیک به 600 فرد و نهاد و بانک ایرانی از جمله بانک مرکزی را در لیست تحریمها قرار داد.
فتنه 88 همچنین باعث شد بهانه جدیدی به دست دشمنان مردم ایران بیفتد و تحریمهایی تحت عنوان نقض حقوق بشر توسط امریکا و اتحادیه اروپا وضع شود.
همه این موضوعات باعث شد غرب به پشتوانه بیثباتی داخلی و گروههای مورد اعتماد در ایران جنگ اقتصادی علیه کشورمان را رقم بزند و سالها مردم ایران با آن دست و پنجه نرم کنند.
محمدحسین رجبی دوانی در گفتوگو با «ایران»:
فتنهگری، ناشی از نفاق بوده است
هرگاه جریان حق حاکم میشود، جریانهای متعدد نفاق که مهمترین آنها جریان انقلابیون استحاله شده و عوض شده است، دوباره فعال میشوند
قراین تاریخی فتنه 88 چه بود؟ آیا میتوان از آنچه در سال 88 بر کشور و نظام رفت، در تاریخ اسلام هم نشانههایی یافت؟ راه مقابله با این وقایع چیست و مهمتر از همه این که، آیا وقوع چنین فتنههایی در آینده نیز محتمل است؟ درباره این پرسشها با محمدحسین رجبی دوانی گفتوگو کردهایم. پاسخهای این استاد دانشگاه و تاریخ اسلام را میخوانید.
٭٭٭
میخواهیم بدانیم که ریشهها و قراین تاریخی فتنه 88 در تاریخ اسلام چیست و اساساً چه فرایندهای تاریخی یا سیاسی است که به فتنههایی مانند فتنه 88 منتهی میشود؟
سابقه تاریخی نشان میدهد هرگاه جریان حق و جبهه حقیقت به قدرت و حاکمیت رسیدهاند، غیر از دشمنیهایی که جبهه کفر و شرک با این جریان دارد و در برابرش قد علم کرده و با آن به مبارزه برمی خیزد، در داخل نیز جریانهای نفاق پدید میآیند که با حاکمیت حق به معارضه برمیخیزند. اساساً از دورانی که بشر تاریخ را تجربه کرده است، از زمانی که انبیای الهی به هدایت بشریت برخاستند، بویژه انبیایی که توانستند حکومتی تشکیل دهند، ما میبینیم که غیر از کافران، از داخل هم منافقانی مقابل آنان پدید میآیند.
در دوره رسالت پیغمبر اکرم(ص)، حضرت در یک سو با کفار و مشرکان در ستیز بود و مشرکان نمیخواستند بگذارند حکومت حق پا بگیرد، زیرا حیات و هستی خود را با قدرت یافتن حق در خطر نابودی میدیدند. اما از سوی دیگر در داخل هم میبینیم جریان نفاقی پدید میآید که به ظاهر مسلمان است و به ظاهر با پیغمبر(ص) همراه است، اما از موقعیتهایی برای ضربه زدن و از پا در آوردن حکومت اسلام و نابودی آن استفاده میکند.
وجه اشتراک فتنه88 با فتنههای تاریخی در اسلام که اشاره کردید در چیست؟
ما وجه اشتراک همه این دشمنیهای داخلی و جریانهای نفاق را میتوانیم در این موارد ببینیم که اساساً منافقان زمانی مقابل جبهه حق پدید میآیند که با به قدرت رسیدن این جبهه، آنان یا منافعی که انتظار داشتند به آن برسند را از دست رفته میبینند و یا اینکه منافعی و موقعیتی داشتند که با حاکمیت جبهه حق از بین میرود. به تعبیر دیگر میتوان گفت نفاق به خاطر از دست دادن موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پدید میآید، یا اینکه، جریان نفاق در پی رسیدن به این موقعیتها بوده است، اما به خاطر حاکمیت حق این منافع را از دست رفته میبیند. لذا اگر در زمان پیغمبر(ص) جریان نفاق را میبینیم که مقابل آن حضرت قد علم میکند و از زمان آغاز تشکیل حکومت اسلام در مدینه، یعنی از همان روز ورود پیغمبر(ص) به این شهر میبینیم که جریان نفاق فعال میشود و تا زمان رحلت آن وجود مبارک فعال است، به خاطر این است که رئیس این جریان نفاق یعنی عبدالله ابن ابی، قرار بود پیش از آن حضرت به مقام فرمانروایی مدینه برسد و از این ناحیه موقعیت ممتاز سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای او در انتظار بود، اما هجرت پیغمبر(ص) و تشکیل دولت اسلام باعث ناکامی او در رسیدن به این جایگاه شد. لذا نفاق پیشه کرد و از فرصتها برای لطمه زدن به اسلام استفاده میکرد. از اینرو است که آیات فراوان و حتی یک سوره کامل منافقون در ارتباط با آنان نازل میشود. وقتی امیرالمؤمنین(ع) نیز به خلافت میرسند، میبینیم که جریان نفاق جدید پدید میآید. این امر نشان میدهد هرگاه جریان حق حاکم میشود، جریانهای متعدد نفاق که مهمترین آنها جریان انقلابیون استحاله شده و عوض شده در عصر امیرالمؤمنین(ع) است، دوباره فعال میشوند.
اگر بخواهیم این فرایند تاریخی را با فتنه 88 متناظر کنیم، چه تعبیر یا تعریفی میتوان از فتنه 88 ارائه کرد؟
در زمان امیرالمؤمنین(ع) طلحه و زبیر که سوابق انقلابی درخشانی در دوران رسالت پیغمبر(ص) داشتند و همراه با وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) با کفار، مشرکان و دشمنان اسلام مقابله کرده بودند، انتظار داشتند امیرالمؤمنین(ع) به آنان موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بدهد که به منافع آنان افزوده شود. اما امیرالمؤمنین(ع) میدید که اینها عوض شدند و چهرههای انقلابی زمان پیغمبر(ص) نیستند و به همین دلیل به آنان موقعیتی نداد، لذا آن حرکت منافقانه سخت را در پیش گرفتند که امیرالمؤمنین(ع) از مسیر پیغمبر(ص) خارج شوند و حاکمیت آن حضرت را براندازند. فتنهگری آنان نخست در قالب افکار عمومی و در پوشش دروغین خونخواهی عثمان و مقصر نشان دادن امیرالمؤمنین(ع) آغاز شد و بعد که توانستند در میان مردم فریبخورده تأثیرگذار باشند، براندازی رسمی و جنگ مسلحانه را پیش کشیدند. عین همین قضیه در فتنه 88 هم اتفاق میافتد. گروهی به سرکردگی سران فتنه که خودشان در دهه اول انقلاب جزو مسئولان نظام بودند و سوابق انقلابی داشتند، یعنی از رؤسای جمهور پیشین و رئیس مجلس گرفته تا نخستوزیر در میان آنان حضور داشتند، به سبب اینکه نسبت به دوران اول انقلاب تغییر پیدا کرده و از اصول و ارزشهای انقلاب دور شده بودند، درصدد این بودند به قدرتی برسند، اما در این مسیر رهبری نظام و ولایت را مانع خود میدیدند. این بود که در پوشش دروغین، خائنانه و بهانه تقلب در انتخابات، اصل نظام را نشانه رفتند. به سبب سوابقی که داشتند، توانستند گروهی از مردم را فریب دهند و آنان را به بهانه تقلب در انتخابات به خیابان بکشند، درحالی که به صراحت اعتراف کردند این کلیدواژه بهانهای بوده و آنان اصل نظام را نشانه رفته بودند.
نخبگان چگونه میتوانند با روشنگریهای خود پشت پرده نفاق را برملا کنند؟
اگر به مسائل سال 88 نگاه کنیم، یعنی به اندکی پیش از انتخابات آن سال و بعد اعلامیههایی که سران فتنه صادر کردند و مواضعی که میگرفتند، دقت و تعمق کنیم، بخوبی در مییابیم که اینها بهدنبال آن بودند که نه تنها حاکمیت ولایت را به چالش بکشند، بلکه از اقتدار بیندازند و چه بسا با توجه به حمایتهای گسترده امریکای تبهکار از سران فتنه و نیز اسرائیل جنایتکار، یک هماهنگی میان اینها در این جهت صورت گرفته بود.
سخنانی که میرحسین موسوی در مصاحبه با یک مجله امریکایی، اندکی قبل از انتخابات مطرح کرد، نشان این مسأله است. هنوز انتخابات برگزار نشده، در این مصاحبه نقل به مضمون میگوید ما میخواهیم رهبری مجبور شود به خواستههای ما تن بدهد و به آنچه ما میخواهیم عمل کند. لذا میبینیم که بعد از برگزاری انتخابات برخلاف همه قواعد و حتی زمانی که انتخابات هنوز به پایان نرسیده، خود را پیروز انتخابات اعلام میکند و با دروغ پردازی و حمایت دیگر افرادی که مثل او استحاله شده بودند، فضایی را ایجاد میکنند تا نظام در برابر خواست نامشروع و ناحق آنان تسلیم شود و در حقیقت آنچه را که با هماهنگی بیگانگان برای ازپا درآوردن نظام طراحی کرده بودند، به مقام عمل برسانند. اما به لطف الهی، با رهبری هوشمندانه ولایت و پیروی آگاهانه مردم که نمایش و نمود آن در حماسه نهم دی ماه ظهور پیدا کرد، این توطئه خنثی شد. از نخبگان نیز انتظار میرود که با تلاش بموقع و روشنگری نقشههای دشمن، از تکرار چنین توطئهها و فتنههایی جلوگیری کنند.
٭٭٭
میخواهیم بدانیم که ریشهها و قراین تاریخی فتنه 88 در تاریخ اسلام چیست و اساساً چه فرایندهای تاریخی یا سیاسی است که به فتنههایی مانند فتنه 88 منتهی میشود؟
سابقه تاریخی نشان میدهد هرگاه جریان حق و جبهه حقیقت به قدرت و حاکمیت رسیدهاند، غیر از دشمنیهایی که جبهه کفر و شرک با این جریان دارد و در برابرش قد علم کرده و با آن به مبارزه برمی خیزد، در داخل نیز جریانهای نفاق پدید میآیند که با حاکمیت حق به معارضه برمیخیزند. اساساً از دورانی که بشر تاریخ را تجربه کرده است، از زمانی که انبیای الهی به هدایت بشریت برخاستند، بویژه انبیایی که توانستند حکومتی تشکیل دهند، ما میبینیم که غیر از کافران، از داخل هم منافقانی مقابل آنان پدید میآیند.
در دوره رسالت پیغمبر اکرم(ص)، حضرت در یک سو با کفار و مشرکان در ستیز بود و مشرکان نمیخواستند بگذارند حکومت حق پا بگیرد، زیرا حیات و هستی خود را با قدرت یافتن حق در خطر نابودی میدیدند. اما از سوی دیگر در داخل هم میبینیم جریان نفاقی پدید میآید که به ظاهر مسلمان است و به ظاهر با پیغمبر(ص) همراه است، اما از موقعیتهایی برای ضربه زدن و از پا در آوردن حکومت اسلام و نابودی آن استفاده میکند.
وجه اشتراک فتنه88 با فتنههای تاریخی در اسلام که اشاره کردید در چیست؟
ما وجه اشتراک همه این دشمنیهای داخلی و جریانهای نفاق را میتوانیم در این موارد ببینیم که اساساً منافقان زمانی مقابل جبهه حق پدید میآیند که با به قدرت رسیدن این جبهه، آنان یا منافعی که انتظار داشتند به آن برسند را از دست رفته میبینند و یا اینکه منافعی و موقعیتی داشتند که با حاکمیت جبهه حق از بین میرود. به تعبیر دیگر میتوان گفت نفاق به خاطر از دست دادن موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پدید میآید، یا اینکه، جریان نفاق در پی رسیدن به این موقعیتها بوده است، اما به خاطر حاکمیت حق این منافع را از دست رفته میبیند. لذا اگر در زمان پیغمبر(ص) جریان نفاق را میبینیم که مقابل آن حضرت قد علم میکند و از زمان آغاز تشکیل حکومت اسلام در مدینه، یعنی از همان روز ورود پیغمبر(ص) به این شهر میبینیم که جریان نفاق فعال میشود و تا زمان رحلت آن وجود مبارک فعال است، به خاطر این است که رئیس این جریان نفاق یعنی عبدالله ابن ابی، قرار بود پیش از آن حضرت به مقام فرمانروایی مدینه برسد و از این ناحیه موقعیت ممتاز سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای او در انتظار بود، اما هجرت پیغمبر(ص) و تشکیل دولت اسلام باعث ناکامی او در رسیدن به این جایگاه شد. لذا نفاق پیشه کرد و از فرصتها برای لطمه زدن به اسلام استفاده میکرد. از اینرو است که آیات فراوان و حتی یک سوره کامل منافقون در ارتباط با آنان نازل میشود. وقتی امیرالمؤمنین(ع) نیز به خلافت میرسند، میبینیم که جریان نفاق جدید پدید میآید. این امر نشان میدهد هرگاه جریان حق حاکم میشود، جریانهای متعدد نفاق که مهمترین آنها جریان انقلابیون استحاله شده و عوض شده در عصر امیرالمؤمنین(ع) است، دوباره فعال میشوند.
اگر بخواهیم این فرایند تاریخی را با فتنه 88 متناظر کنیم، چه تعبیر یا تعریفی میتوان از فتنه 88 ارائه کرد؟
در زمان امیرالمؤمنین(ع) طلحه و زبیر که سوابق انقلابی درخشانی در دوران رسالت پیغمبر(ص) داشتند و همراه با وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) با کفار، مشرکان و دشمنان اسلام مقابله کرده بودند، انتظار داشتند امیرالمؤمنین(ع) به آنان موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بدهد که به منافع آنان افزوده شود. اما امیرالمؤمنین(ع) میدید که اینها عوض شدند و چهرههای انقلابی زمان پیغمبر(ص) نیستند و به همین دلیل به آنان موقعیتی نداد، لذا آن حرکت منافقانه سخت را در پیش گرفتند که امیرالمؤمنین(ع) از مسیر پیغمبر(ص) خارج شوند و حاکمیت آن حضرت را براندازند. فتنهگری آنان نخست در قالب افکار عمومی و در پوشش دروغین خونخواهی عثمان و مقصر نشان دادن امیرالمؤمنین(ع) آغاز شد و بعد که توانستند در میان مردم فریبخورده تأثیرگذار باشند، براندازی رسمی و جنگ مسلحانه را پیش کشیدند. عین همین قضیه در فتنه 88 هم اتفاق میافتد. گروهی به سرکردگی سران فتنه که خودشان در دهه اول انقلاب جزو مسئولان نظام بودند و سوابق انقلابی داشتند، یعنی از رؤسای جمهور پیشین و رئیس مجلس گرفته تا نخستوزیر در میان آنان حضور داشتند، به سبب اینکه نسبت به دوران اول انقلاب تغییر پیدا کرده و از اصول و ارزشهای انقلاب دور شده بودند، درصدد این بودند به قدرتی برسند، اما در این مسیر رهبری نظام و ولایت را مانع خود میدیدند. این بود که در پوشش دروغین، خائنانه و بهانه تقلب در انتخابات، اصل نظام را نشانه رفتند. به سبب سوابقی که داشتند، توانستند گروهی از مردم را فریب دهند و آنان را به بهانه تقلب در انتخابات به خیابان بکشند، درحالی که به صراحت اعتراف کردند این کلیدواژه بهانهای بوده و آنان اصل نظام را نشانه رفته بودند.
نخبگان چگونه میتوانند با روشنگریهای خود پشت پرده نفاق را برملا کنند؟
اگر به مسائل سال 88 نگاه کنیم، یعنی به اندکی پیش از انتخابات آن سال و بعد اعلامیههایی که سران فتنه صادر کردند و مواضعی که میگرفتند، دقت و تعمق کنیم، بخوبی در مییابیم که اینها بهدنبال آن بودند که نه تنها حاکمیت ولایت را به چالش بکشند، بلکه از اقتدار بیندازند و چه بسا با توجه به حمایتهای گسترده امریکای تبهکار از سران فتنه و نیز اسرائیل جنایتکار، یک هماهنگی میان اینها در این جهت صورت گرفته بود.
سخنانی که میرحسین موسوی در مصاحبه با یک مجله امریکایی، اندکی قبل از انتخابات مطرح کرد، نشان این مسأله است. هنوز انتخابات برگزار نشده، در این مصاحبه نقل به مضمون میگوید ما میخواهیم رهبری مجبور شود به خواستههای ما تن بدهد و به آنچه ما میخواهیم عمل کند. لذا میبینیم که بعد از برگزاری انتخابات برخلاف همه قواعد و حتی زمانی که انتخابات هنوز به پایان نرسیده، خود را پیروز انتخابات اعلام میکند و با دروغ پردازی و حمایت دیگر افرادی که مثل او استحاله شده بودند، فضایی را ایجاد میکنند تا نظام در برابر خواست نامشروع و ناحق آنان تسلیم شود و در حقیقت آنچه را که با هماهنگی بیگانگان برای ازپا درآوردن نظام طراحی کرده بودند، به مقام عمل برسانند. اما به لطف الهی، با رهبری هوشمندانه ولایت و پیروی آگاهانه مردم که نمایش و نمود آن در حماسه نهم دی ماه ظهور پیدا کرد، این توطئه خنثی شد. از نخبگان نیز انتظار میرود که با تلاش بموقع و روشنگری نقشههای دشمن، از تکرار چنین توطئهها و فتنههایی جلوگیری کنند.
«ایران» از چالشهای صادرات محصولات کشاورزی خارج از فصل گزارش میدهد
رنج کشاورز، گنج صادرات
در سال 98 به یکباره به بهانه کمبود بازار داخلی، صادرات پیاز ممنوع شد و 10 هزار تن پیاز روی دست کشاورز ان کرمانی ماند
زهره افشار
خبرنگار
مزارع کشاورزی جنوب کرمان هم بازار داخلی را دارد هم بازار خارجی را. کشاورزان مهمترین مرکز تولید محصولات استراتژیک خارج از فصل کشور، مشتریان دست به نقدی در روسیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس دارند. اما این محصولات نه براحتی به بازار داخلی میرود نه بازار خارجی. آنها برای تداوم صادرات تولیدات خود خواهان ایجاد شرکتهای مدیریت صادرات حرفهای شدهاند؛ شرکتهایی که هم تجارت بینالملل را بلد باشند و هم توان مالی برای پیش نیازهای صادرات مانند سورتینگ و بستهبندی داشته باشند.
کرمان یکی از شش استان کشور است که طرح کشت محصولات خارج از فصل در آن اجرا میشود. محصولات خارج از فصل این استان از جمله پیاز، سیب زمینی و گوجه فرنگی نه تنها بخش عمدهای از نیاز بازار داخلی استانهایی مانند تهران، اصفهان و دیگر استانها را تأمین میکند بلکه راهی بازارهای صادراتی روسیه و کشورهای خلیج فارس میشود.
اما اوضاع همیشه بر وفق مراد کشاورزان نیست و معادلات با مشکلی در بازار داخلی مانند عرضه محصول در استان دیگر یا خللی در صادرات به هم میریزد و کسی که در این میان بیشتر ضرر میکند کشاورز است.
این قصه تکراری است که کام کشاورزان منطقه را همه ساله در بازه زمانی اواخر آذر تا پایان خرداد که فصل برداشت محصول است تلخ میکند و کشاورزان با انبوهی از محصولات روی زمین مانده، روبهرو میشوند که بهدلیل پایین بودن قیمت حتی چیدن آن صرفه اقتصادی ندارد.
برخی معتقدند بازار صادراتی مستمر چاره کار است و برخی اجرای کشت قراردادی را علاج درد کشاورزی جنوب کرمان میدانند، اما به گفته مسئولان هر کدام از این راهکارها در حال حاضر با کمبود زیرساخت مواجه است و مسئولان بخش کشاورزی و صادرات محصولات کشاورزی استان کرمان چشم انتظار تصمیمات فرا استانی در این زمینه هستند.
«فرامرز رستگاری» معاون زراعت جهاد کشاورزی کرمان در گفتوگو با «ایران» تصریح میکند: بازار برخی محصولاتی که کشاورزان جنوب کرمان تولید میکنند مانند خیار جالیزی، سیب زمینی، پیاز و گوجه فرنگی هم تابع بازار داخلی است و هم بازار خارجی و با عرضه محصول در استانی دیگر یا کاهش تقاضا برای صادرات، این بازار دچار نوسان میشود. در حال حاضر حدود 20 روز است که خیار گلخانهای استان بهدلیل عرضه خیار ورامین و هرمزگان و کاهش تقاضا در بازار آسیای میانه و اروپا با مشکل کاهش قیمت روبهرو شده است ولی کاهش قیمت خیار یا محصول دیگری از جمله گوجه فرنگی به حدی نیست که نیاز به مداخله دولت و خرید توافقی داشته باشد.
بهگفته وی اکنون هرکیلو گوجه فرنگی در بازار داخلی جنوب کرمان با کیلویی 3 تا 6 هزار تومان خریداری میشود. این در حالی است که کشاورزان گوجهکار جنوب کرمان این قیمت را با توجه به زحمتی که آنها چند ماه است کشیدهاند و قیمت تمام شده گوجه فرنگی اصلاً عادلانه نمیدانند و خواستار مداخله دولت هستند.
آنها میگویند دولت محصولات خارج از فصل تولید شده در جنوب کرمان را زیر پوشش کشت قراردادی ببرد تا آنها از این کابوس هر ساله رها شوند.
«فرامرز رستگاری» معاون جهاد کشاورزی جنوب کرمان در واکنش به این درخواست کشاورزان توضیح داد: ما نیز در جنوب کرمان کلید این طرح را از سال 96 زدهایم و من شخصاً عقیده دارم که کشت قراردادی میتواند نجات بخش کشاورزانی باشد که دسترنج یکسالهشان روی دستشان میماند اما واقعیت این است که هنوز زیرساختهای آن از جمله تشکلهای صنفی قوی کشاورزان را نداریم.
وی خاطرنشان کرد: شکی نیست که کشاورزان زیر بار تغییر الگوی کشت حاکمیتی و دستوری نمیروند و ما اگر میخواهیم در قطب تولیدی مانند جنوب کرمان به کشاورز بگوییم فرضاً به جای پیاز بیاید «سورگوم» (ذرت خوشهای) بکارد، باید صنایع فرآوری و زیرساخت آن را هم فراهم کنیم.
واقعیت این است که جنوب کرمان مازاد تولید محصولات کشاورزی دارد اما برای بازاریابی داخلی و خارجی باید تشکل صنفی قوی و صادر کننده پای کار بیایند و دولت هم موانع پیش روی صادرات را تا جایی که سیاستهای دولت اجازه میدهد برطرف کند. بهگفته وی سالانه در این منطقه 4.5 میلیون تن محصول کشاورزی تولید میشود.
در جنوب کرمان در حال حاضر 12هزار هکتار زیر کشت خارج از فصل پیاز، 11 هزار هکتار سیب زمینی، 1850 هکتار خیار گلخانهای، 150 هزار هکتار گوجه فرنگی گلخانهای و... میرود.
آغاز بهکار پایانه صادرات کشاورزی جنوب کرمان خرداد 1401
«عباس جبالبارزی» عضو اتاق بازرگانی کرمان نیز در گفتوگو با «ایران» تأکید کرد: محصولات کشاورزی استان کرمان از جمله پسته و صیفیجات سهم بزرگی در صادرات غیرنفتی استان دارد اما ما هم مانند دیگر نقاط کشور با مشکلات و حلقههای مفقودهای بین تولید محصول کشاورزی با صادرات مواجه هستیم که همین مسأله موجب میشود در شرایطی مانند حال حاضر که محصول روی دست کشاورز میماند کمک عاجلی نتوانیم به کشاورزان داشته باشیم.
وی با اشاره به اینکه معمولاً محصولات صادراتی کشاورزی استان کرمان به روسیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس میرود، افزود: خلأ ما در این بخش شرکتهای مدیریت صادرات حرفهای است چرا که در کشورهای مقصد ما با هلدینگهای صادراتی و شرکتهای قوی طرف هستیم، پس لازم است شرکتهای صادر کننده ما هم تجارت بینالملل بلد باشند و هم توان مالی برای پیش نیازهای صادرات مانند سورتینگ و بستهبندی داشته باشند.
اما متأسفانه مشکل فقط این بخش نیز نیست و سیاستگذاریهای یکشبه و مقطعی سد بزرگی برسر راه صادرات محصولات کشاورزی است.
بهعنوان مثال ما در سال 98 با تلاش شرکتهای صادراتی فعال در آن موقع حجم خوبی از صادرات پیاز از جنوب کرمان داشتیم ولی به بهانه کمبود بازار داخلی، صادرات پیاز به یکباره ممنوع شد و متأسفانه 10 هزار تن پیاز روی دست کشاورز ماند؛ در واقع نه صادر شد نه در بازار داخلی مصرف شد.
این خط صادراتی که برای آن بسیار زحمت کشیده شده بود به یکباره قطع شد و بعداً هم کشور دیگری بازار صادراتی ما را گرفت، البته حرف ما این نیست که به بازار داخل توجه نشود بلکه دولت باید پادرمیانی کرده و به نوعی هزینه این تصمیم را بپردازد .در واقع ما وقتی میگوییم جنوب کرمان قطب کشاورزی است و انتظار صادرات محصولات کشاورزی آن را داریم، باید به نوعی سیاست پایدار را برای آن داشته باشیم.
وی تصریح کرد: در حال حاضر هم با وجود مشکلاتی که بحث سموم برای صادرات محصولات ما بر سر زبانها انداخته ما به روسیه و برخی کشورهای خلیج فارس صادرات داریم، ولی باید اعتراف کنیم این صادرات هیچ همخوانی با تولید محصول در جنوب کرمان ندارد.
رئیس دفتر اتاق بازرگانی جنوب کرمان بحث تحریمها و مشکلات وارد کردن ارز حاصل از صادرات را از دیگر مشکلات این بخش خواند و افزود: امیدواریم دولت سیزدهم با ایجاد فضای بهتر برای کسبوکار بتواند برخی مشکلات این بخش را از پیش پای صادرکنندگان بردارد.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا کار پایانه صادرات محصولات کشاورزی که از چند سال پیش در جنوب کرمان آغاز شده به پایان نرسیده است؟ توضیح داد: البته کار ساخت ساختمانهای مورد نیاز این پایانه صددرصد به اتمام رسیده و برخی ماشینآلات وارد شده اما کرونا و تحریمها جلوی کار را گرفت ولی با تلاشهایی که از سوی استانداری و فعالان بخش صورت گرفته انتظار میرود این پایانه بتواند کار خود را از خردادماه 1401 آغاز کند.
نیم نگاه
در سال 98 با تلاش شرکتهای صادراتی فعال، حجم خوبی پیاز از جنوب کرمان صادر شد ولی به بهانه کمبود بازار داخلی، صادرات پیاز به یکباره ممنوع شد و متأسفانه 10 هزار تن پیاز روی دست کشاورز ماند. در نهایت پیازها نه صادر و نه در بازار داخلی مصرف شد
خبرنگار
مزارع کشاورزی جنوب کرمان هم بازار داخلی را دارد هم بازار خارجی را. کشاورزان مهمترین مرکز تولید محصولات استراتژیک خارج از فصل کشور، مشتریان دست به نقدی در روسیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس دارند. اما این محصولات نه براحتی به بازار داخلی میرود نه بازار خارجی. آنها برای تداوم صادرات تولیدات خود خواهان ایجاد شرکتهای مدیریت صادرات حرفهای شدهاند؛ شرکتهایی که هم تجارت بینالملل را بلد باشند و هم توان مالی برای پیش نیازهای صادرات مانند سورتینگ و بستهبندی داشته باشند.
کرمان یکی از شش استان کشور است که طرح کشت محصولات خارج از فصل در آن اجرا میشود. محصولات خارج از فصل این استان از جمله پیاز، سیب زمینی و گوجه فرنگی نه تنها بخش عمدهای از نیاز بازار داخلی استانهایی مانند تهران، اصفهان و دیگر استانها را تأمین میکند بلکه راهی بازارهای صادراتی روسیه و کشورهای خلیج فارس میشود.
اما اوضاع همیشه بر وفق مراد کشاورزان نیست و معادلات با مشکلی در بازار داخلی مانند عرضه محصول در استان دیگر یا خللی در صادرات به هم میریزد و کسی که در این میان بیشتر ضرر میکند کشاورز است.
این قصه تکراری است که کام کشاورزان منطقه را همه ساله در بازه زمانی اواخر آذر تا پایان خرداد که فصل برداشت محصول است تلخ میکند و کشاورزان با انبوهی از محصولات روی زمین مانده، روبهرو میشوند که بهدلیل پایین بودن قیمت حتی چیدن آن صرفه اقتصادی ندارد.
برخی معتقدند بازار صادراتی مستمر چاره کار است و برخی اجرای کشت قراردادی را علاج درد کشاورزی جنوب کرمان میدانند، اما به گفته مسئولان هر کدام از این راهکارها در حال حاضر با کمبود زیرساخت مواجه است و مسئولان بخش کشاورزی و صادرات محصولات کشاورزی استان کرمان چشم انتظار تصمیمات فرا استانی در این زمینه هستند.
«فرامرز رستگاری» معاون زراعت جهاد کشاورزی کرمان در گفتوگو با «ایران» تصریح میکند: بازار برخی محصولاتی که کشاورزان جنوب کرمان تولید میکنند مانند خیار جالیزی، سیب زمینی، پیاز و گوجه فرنگی هم تابع بازار داخلی است و هم بازار خارجی و با عرضه محصول در استانی دیگر یا کاهش تقاضا برای صادرات، این بازار دچار نوسان میشود. در حال حاضر حدود 20 روز است که خیار گلخانهای استان بهدلیل عرضه خیار ورامین و هرمزگان و کاهش تقاضا در بازار آسیای میانه و اروپا با مشکل کاهش قیمت روبهرو شده است ولی کاهش قیمت خیار یا محصول دیگری از جمله گوجه فرنگی به حدی نیست که نیاز به مداخله دولت و خرید توافقی داشته باشد.
بهگفته وی اکنون هرکیلو گوجه فرنگی در بازار داخلی جنوب کرمان با کیلویی 3 تا 6 هزار تومان خریداری میشود. این در حالی است که کشاورزان گوجهکار جنوب کرمان این قیمت را با توجه به زحمتی که آنها چند ماه است کشیدهاند و قیمت تمام شده گوجه فرنگی اصلاً عادلانه نمیدانند و خواستار مداخله دولت هستند.
آنها میگویند دولت محصولات خارج از فصل تولید شده در جنوب کرمان را زیر پوشش کشت قراردادی ببرد تا آنها از این کابوس هر ساله رها شوند.
«فرامرز رستگاری» معاون جهاد کشاورزی جنوب کرمان در واکنش به این درخواست کشاورزان توضیح داد: ما نیز در جنوب کرمان کلید این طرح را از سال 96 زدهایم و من شخصاً عقیده دارم که کشت قراردادی میتواند نجات بخش کشاورزانی باشد که دسترنج یکسالهشان روی دستشان میماند اما واقعیت این است که هنوز زیرساختهای آن از جمله تشکلهای صنفی قوی کشاورزان را نداریم.
وی خاطرنشان کرد: شکی نیست که کشاورزان زیر بار تغییر الگوی کشت حاکمیتی و دستوری نمیروند و ما اگر میخواهیم در قطب تولیدی مانند جنوب کرمان به کشاورز بگوییم فرضاً به جای پیاز بیاید «سورگوم» (ذرت خوشهای) بکارد، باید صنایع فرآوری و زیرساخت آن را هم فراهم کنیم.
واقعیت این است که جنوب کرمان مازاد تولید محصولات کشاورزی دارد اما برای بازاریابی داخلی و خارجی باید تشکل صنفی قوی و صادر کننده پای کار بیایند و دولت هم موانع پیش روی صادرات را تا جایی که سیاستهای دولت اجازه میدهد برطرف کند. بهگفته وی سالانه در این منطقه 4.5 میلیون تن محصول کشاورزی تولید میشود.
در جنوب کرمان در حال حاضر 12هزار هکتار زیر کشت خارج از فصل پیاز، 11 هزار هکتار سیب زمینی، 1850 هکتار خیار گلخانهای، 150 هزار هکتار گوجه فرنگی گلخانهای و... میرود.
آغاز بهکار پایانه صادرات کشاورزی جنوب کرمان خرداد 1401
«عباس جبالبارزی» عضو اتاق بازرگانی کرمان نیز در گفتوگو با «ایران» تأکید کرد: محصولات کشاورزی استان کرمان از جمله پسته و صیفیجات سهم بزرگی در صادرات غیرنفتی استان دارد اما ما هم مانند دیگر نقاط کشور با مشکلات و حلقههای مفقودهای بین تولید محصول کشاورزی با صادرات مواجه هستیم که همین مسأله موجب میشود در شرایطی مانند حال حاضر که محصول روی دست کشاورز میماند کمک عاجلی نتوانیم به کشاورزان داشته باشیم.
وی با اشاره به اینکه معمولاً محصولات صادراتی کشاورزی استان کرمان به روسیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس میرود، افزود: خلأ ما در این بخش شرکتهای مدیریت صادرات حرفهای است چرا که در کشورهای مقصد ما با هلدینگهای صادراتی و شرکتهای قوی طرف هستیم، پس لازم است شرکتهای صادر کننده ما هم تجارت بینالملل بلد باشند و هم توان مالی برای پیش نیازهای صادرات مانند سورتینگ و بستهبندی داشته باشند.
اما متأسفانه مشکل فقط این بخش نیز نیست و سیاستگذاریهای یکشبه و مقطعی سد بزرگی برسر راه صادرات محصولات کشاورزی است.
بهعنوان مثال ما در سال 98 با تلاش شرکتهای صادراتی فعال در آن موقع حجم خوبی از صادرات پیاز از جنوب کرمان داشتیم ولی به بهانه کمبود بازار داخلی، صادرات پیاز به یکباره ممنوع شد و متأسفانه 10 هزار تن پیاز روی دست کشاورز ماند؛ در واقع نه صادر شد نه در بازار داخلی مصرف شد.
این خط صادراتی که برای آن بسیار زحمت کشیده شده بود به یکباره قطع شد و بعداً هم کشور دیگری بازار صادراتی ما را گرفت، البته حرف ما این نیست که به بازار داخل توجه نشود بلکه دولت باید پادرمیانی کرده و به نوعی هزینه این تصمیم را بپردازد .در واقع ما وقتی میگوییم جنوب کرمان قطب کشاورزی است و انتظار صادرات محصولات کشاورزی آن را داریم، باید به نوعی سیاست پایدار را برای آن داشته باشیم.
وی تصریح کرد: در حال حاضر هم با وجود مشکلاتی که بحث سموم برای صادرات محصولات ما بر سر زبانها انداخته ما به روسیه و برخی کشورهای خلیج فارس صادرات داریم، ولی باید اعتراف کنیم این صادرات هیچ همخوانی با تولید محصول در جنوب کرمان ندارد.
رئیس دفتر اتاق بازرگانی جنوب کرمان بحث تحریمها و مشکلات وارد کردن ارز حاصل از صادرات را از دیگر مشکلات این بخش خواند و افزود: امیدواریم دولت سیزدهم با ایجاد فضای بهتر برای کسبوکار بتواند برخی مشکلات این بخش را از پیش پای صادرکنندگان بردارد.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا کار پایانه صادرات محصولات کشاورزی که از چند سال پیش در جنوب کرمان آغاز شده به پایان نرسیده است؟ توضیح داد: البته کار ساخت ساختمانهای مورد نیاز این پایانه صددرصد به اتمام رسیده و برخی ماشینآلات وارد شده اما کرونا و تحریمها جلوی کار را گرفت ولی با تلاشهایی که از سوی استانداری و فعالان بخش صورت گرفته انتظار میرود این پایانه بتواند کار خود را از خردادماه 1401 آغاز کند.
نیم نگاه
در سال 98 با تلاش شرکتهای صادراتی فعال، حجم خوبی پیاز از جنوب کرمان صادر شد ولی به بهانه کمبود بازار داخلی، صادرات پیاز به یکباره ممنوع شد و متأسفانه 10 هزار تن پیاز روی دست کشاورز ماند. در نهایت پیازها نه صادر و نه در بازار داخلی مصرف شد
میهمانی نخستوزیر رژیم صهیونیستی برای رئیس تشکیلات خودگردان
خنجر بر پهلوی انتفاضه فلسطین
زهره صفاری/ رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در دیداری بیسابقه میهمان خانه وزیر جنگ رژیم صهیونیستی شد؛ دیداری که فارغ از محکومیتهای داخلی، حتی از سوی طرفین این گفتوگو نیز با دو خروجی کاملاً متفاوت مبارزه با تروریسم و مذاکرات صلح مورد تفسیر قرار گرفت.بهگزارش «فرانس پرس»، این دومین دیدار «بنی گانتس» و «محمودعباس» پس از ملاقات اواخر آگوست سال جاری آنها در دفتر تشکیلات خودگردان در رامالله در حالی بازتاب بسیار گستردهای داشت که آخرین ملاقات رسمی مقامات فلسطین و رژیم صهیونیستی به 10 سال قبل بازمیگردد.اما به نوشته رسانههای عبری، پس از دیدار روز سهشنبه، «گانتس» در حالی محور گفتوگو را مبارزه با تروریسم اعلام کرد که دفتر تشکیلات خودگردان تأکید داشت که رئیس دولت فلسطین برای باز کردن باب مذاکرات صلح به خانه وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در «روش هاعین» رفته است. آن هم در شرایطی که پیشتر «نفتالی بنت» نخستوزیر اسرائیل صراحتاً هر گونه مذاکره صلحی را رد کرده بود. بنا به گزارش شبکه خبری «الجزیره»، وزارت دفاع رژیم صهیونیستی در بیانیهای اعلام کرد: «طرفین در این دیدار بر سر مسائل امنیتی و مدنی مذاکره داشتند.» اخبار درز کرده از این ملاقات اما نشان میدهد که «بنی گانتس» در این دیدار بار دیگر بر وعدههای پیشین خود برای ارتقای اقتصادی و بسترسازیهای مدنی تأکید کرده است و حتی برای این هدف وام کلانی نیز به تشکیلات برای تسویه بدهیهایش پیشنهاد کرده است. «حسین الشیخ»، مشاور ارشد «محمود عباس» و وزیر رفاه فلسطین اما بدون اشاره به این پیشنهاد در توئیتی نوشت: «آخرین دیدار عباس و گانتس بر سر مسائل مهمی مانند ایجاد دریچهای برای حل و فصل سیاسی بحران فلسطین و اسرائیل در چهارچوب قطعنامههای جهانی عنوان شده است. موضوع شهرکسازیها و بسیاری از مسائل اقتصادی، امنیتی و حقوق بشری نیز به بحث و تبادل نظر گذاشته شد.»
موضعگیری سخت داخلی
جنبش حماس با انتقاد از سفر «محمود عباس» به اراضی اشغالی و ملاقات در خانه وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، این اقدام را محکوم کرد و آن را ناقض هویت ملی مردم فلسطین خواند. به نوشته «المیادین»، «حازم قاسم»، سخنگوی جنبش حماس گفت: «تطابق برنامهریزی این دیدار با حملات شهرکنشینان به فلسطینیها در کرانه باختری جرم تشکیلات خودگردان فلسطین را سنگینتر میکند و همچون خنجری در پشت انتفاضه مردمان کرانه باختری فرو خواهد رفت. از سوی دیگر چنین رفتاری از سوی رئیس تشکیلات خودگردان شکاف میان فلسطینیان را عمیقتر خواهد کرد و پیچیدگی شرایط، برخی از احزاب را برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی جسورتر کرده و موضع فلسطین را در مقابله با این موضوع تضعیف خواهد کرد.»
براساس آخرین گزارشها، این دیدار به مذاق احزاب اسرائیلیها نیز چندان خوش نیامده است. به طوری که به نوشته «فرانس پرس»، حزب لیکود با محکوم کردن میهمانی «گانتس» برای رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، آن را در برهه فعلی تهدیدی برای امنیت اسرائیل عنوان کرد. سران این حزب همچنین از این فرصت برای نقد «بنت»، رقیب جدی «بنیامین نتانیاهو» استفاده کردند و ائتلاف نخستوزیر فعلی با حزب اعراب اسرائیل را زمینهساز چنین وقایعی عنوان کردند. در بیانیه این حزب آمده است: «فلسطین و اسرائیل، بار دیگر فلسطینیان و عباس را بهعنوان موضوع روز مطرح کردند که این اتفاق برای اسرائیل خطرناک است.»
بسترسازی خارجی
ناظران معتقدند فشار امریکا برای برقراری این مذاکرات میان فلسطین و رژیم صهیونیستی، بستر این دیدار را فراهم کرده است. «هری فاچت»، کارشناس شبکه الجزیره گفت: «با وجود مخالفتهای بنت اما امریکا کنسولگری خود را در قدس بازگشایی کرد. از سوی دیگر نابسامانیهای امنیتی در اراضی اشغالی کرانه باختری و قدس شرقی در هفتههای اخیر نیز بهانه این دیدار را فراهم آورد.»این در حالی است که به نوشته ایسنا به نقل از العربیه، «نبیه ابوردینه» سخنگوی تشکیلات خودگردان پیشتر اعلام کرده بود فرایند بازگشایی کنسولگری امریکا نیازی به موافقت رژیم صهیونیستی ندارد. در میانه این هیاهو، حماس خواهان ارائه جدول زمانی برای مذاکره تبادل اسرا با رژیم صهیونیستی شده است. العربی الجدید به نقل از منابع مصری تأکید کرد؛ حماس با هرگونه تلاش جدید و مداخله خارجی برای تعلل درباره اجرای تعهدات در خصوص آتشبس و بهبود اوضاع معیشتی غزه و همچنین تبادل اسرا مخالف است.این در شرایطی است که خبرگزاری «سما»ی فلسطین نیز از تصمیم دادگاه استیناف عربستان برای کاهش مدت حبس نماینده حماس در این کشور خبر داده است. کمیته بازداشتشدگان اردنی در عربستان در بیانیهای اعلام کرد: «دادگاه استیناف عربستان، حکم حبس محمد الخضری، نماینده سابق جنبش حماس در ریاض را از 15 سال به 3 سال کاهش داد.»
موضعگیری سخت داخلی
جنبش حماس با انتقاد از سفر «محمود عباس» به اراضی اشغالی و ملاقات در خانه وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، این اقدام را محکوم کرد و آن را ناقض هویت ملی مردم فلسطین خواند. به نوشته «المیادین»، «حازم قاسم»، سخنگوی جنبش حماس گفت: «تطابق برنامهریزی این دیدار با حملات شهرکنشینان به فلسطینیها در کرانه باختری جرم تشکیلات خودگردان فلسطین را سنگینتر میکند و همچون خنجری در پشت انتفاضه مردمان کرانه باختری فرو خواهد رفت. از سوی دیگر چنین رفتاری از سوی رئیس تشکیلات خودگردان شکاف میان فلسطینیان را عمیقتر خواهد کرد و پیچیدگی شرایط، برخی از احزاب را برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی جسورتر کرده و موضع فلسطین را در مقابله با این موضوع تضعیف خواهد کرد.»
براساس آخرین گزارشها، این دیدار به مذاق احزاب اسرائیلیها نیز چندان خوش نیامده است. به طوری که به نوشته «فرانس پرس»، حزب لیکود با محکوم کردن میهمانی «گانتس» برای رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، آن را در برهه فعلی تهدیدی برای امنیت اسرائیل عنوان کرد. سران این حزب همچنین از این فرصت برای نقد «بنت»، رقیب جدی «بنیامین نتانیاهو» استفاده کردند و ائتلاف نخستوزیر فعلی با حزب اعراب اسرائیل را زمینهساز چنین وقایعی عنوان کردند. در بیانیه این حزب آمده است: «فلسطین و اسرائیل، بار دیگر فلسطینیان و عباس را بهعنوان موضوع روز مطرح کردند که این اتفاق برای اسرائیل خطرناک است.»
بسترسازی خارجی
ناظران معتقدند فشار امریکا برای برقراری این مذاکرات میان فلسطین و رژیم صهیونیستی، بستر این دیدار را فراهم کرده است. «هری فاچت»، کارشناس شبکه الجزیره گفت: «با وجود مخالفتهای بنت اما امریکا کنسولگری خود را در قدس بازگشایی کرد. از سوی دیگر نابسامانیهای امنیتی در اراضی اشغالی کرانه باختری و قدس شرقی در هفتههای اخیر نیز بهانه این دیدار را فراهم آورد.»این در حالی است که به نوشته ایسنا به نقل از العربیه، «نبیه ابوردینه» سخنگوی تشکیلات خودگردان پیشتر اعلام کرده بود فرایند بازگشایی کنسولگری امریکا نیازی به موافقت رژیم صهیونیستی ندارد. در میانه این هیاهو، حماس خواهان ارائه جدول زمانی برای مذاکره تبادل اسرا با رژیم صهیونیستی شده است. العربی الجدید به نقل از منابع مصری تأکید کرد؛ حماس با هرگونه تلاش جدید و مداخله خارجی برای تعلل درباره اجرای تعهدات در خصوص آتشبس و بهبود اوضاع معیشتی غزه و همچنین تبادل اسرا مخالف است.این در شرایطی است که خبرگزاری «سما»ی فلسطین نیز از تصمیم دادگاه استیناف عربستان برای کاهش مدت حبس نماینده حماس در این کشور خبر داده است. کمیته بازداشتشدگان اردنی در عربستان در بیانیهای اعلام کرد: «دادگاه استیناف عربستان، حکم حبس محمد الخضری، نماینده سابق جنبش حماس در ریاض را از 15 سال به 3 سال کاهش داد.»
مرغ هر کیلو 4هزارتومان کمتر از نرخ مصوب دولتی
قیمت مرغ عقب نشست
گروه اقتصادی / قیمت مصوب هر کیلو مرغ برای مصرف کننده 31 هزارتومان است که با افزایش تولید، در حال حاضر هر کیلو مرغ بهطور متوسط 4 هزار تومان کمتر از نرخ مصوب و با قیمت 27 هزار تومان فروخته میشود. اما با وجود کاهش قیمت، مرغ قطعهبندی با نرخ دو برابری در بازار به فروش میرسد.
قیمت مصوب هر کیلو مرغ 31 هزارتومان است که مشاهدات میدانی خبرنگار «ایران» نشان میدهد این قیمتها در بسیاری از فروشگاههای عرضه مرغ تا 27 هزار تومان کاهش یافته است. قیمت مصوب شانه 30 تایی تخم مرغ هم 43هزار تومان تعیین شده است که در بازار تا 39هزار تومان کاهش یافته است.
در روزهای گذشته انتشار اخباری در مورد قطع ارز ترجیحی از اول دی، موجب ایجاد بیثباتی و بالارفتن قیمت مرغ و تخم مرغ در بازار شده و قبل از اینکه اصلاح ارز 4200 تومانی برای کالاهای اساسی شروع شود قیمت دو محصول مرغ و تخم مرغ افزایش یافته بود. با توجه به تأکید مسئولان وزارت جهاد کشاورزی در این خصوص که ارز 4200 تومانی نهادهها در دیماه تأمین شده است، فعالان بازار میگویند دلیلی برای بالا رفتن قیمت مرغ و تخم مرغ بازار وجود ندارد. پیش از این قیمت این دو محصول 4 هزار تومان کمتر از نرخ مصوب دولتی هر کیلو مرغ 27 هزار تومان و شانه تخم مرغ 39 هزار تومان به فروش میرفت و بعد از چند روز افزایش قیمت، در بازار دوباره قیمت مرغ و تخم مرغ کاهشی شده است. اما در فروشگاهها مرغ قطعهبندی که بهصورت بستهبندی فروخته میشود قیمتهایی نامتعارف دارد که حتی دو برابر قیمت مرغ سالم است. مثلاً قیمت بسته 180 گرمی سینه مرغ 100 هزار تومان است که حتی بیش از دو برابر قیمت مصوب است.
فروردین امسال با کاهش تولید و افزایش قیمت مرغ، فروش مرغ بهصورت قطعهبندی ممنوع شد و فقط چند شرکت مجوز فروش داشتند، بعد از آن و با ثبات بازار، مجوز فروش مرغ قطعهبندی دوباره داده شد اما آنچه در بازار میبینیم قیمت بالای آن است.
غلامحسین جافر، رئیس هیأت مدیره اتحادیه سراسری مرغداران گوشتی در خصوص قیمت مرغ قطعهبندی گفت: بخش مشخصی از تولید مرغ در هر استانی به شرکتهای قطعهبندی فروخته میشود. اما قیمت فروش مرغ برای قطعهبندی همان قیمت مصوب است و شرکتها مرغ را برای قطعهبندی گرانتر نمیخرند. اما بعد از قطعهبندی و بسته بندی، با درصدی سود مرغ باید قیمتگذاری شود اما آنچه که در بازار میبینیم قیمت بسیار بالای این نوع مرغ است. نهادهای نظارتی باید در مورد نرخ غیرمعمولی مرغ قطعهبندی توضیح دهند. بهنظر میرسد نبود نظارت باعث فروش مرغ قطعهبندی بسیار بالاتر از نرخ مصوب شده است.
قیمت مصوب مرغ در دامداری 19 هزار و 700 تومان است که مرغ با همین قیمت به شرکتهای قطعهبندی فروخته میشود. برخی شرکتها هزینه بستهبندی را دلیل قیمت بسیار بالاتر مرغ قطعهبندی عنوان میکنند. اما به گفته مسئولان بازرگانی و تنظیم بازار حتی به اضافه شدن هزینه بستهبندی قیمت مرغ قطعهبندی نباید بیش از دوبرابر نرخ مصوب باشد.
تولید تخم مرغ بیش از نیاز
محمدمرادی زیارانی، مدیرعامل اتحادیه مرکزی مرغداران میهن نیز در گفتوگو با «ایران» از ادامه تخصیص ارز 4200 تومانی در دیماه خبر داد و گفت: تولید تخم مرغ در حال حاضر 3 هزار و 200 تن در روز است که حدود 200 تن آن مازاد مصرف است. بهگفته مرادی قیمت مصوب هرکیلو تخم مرغ در دامداری، 18 هزار و 300 تومان است و تغییر در قیمت مصوب نداریم اما در بازار تحت تأثیر اخبار ارز ترجیحی، چند روز قیمتها افزایشی شد اما دوباره قیمت به قبل بازگشته است. او گفت: با این میزان تولید پیشبینی ما صادرات تخم مرغ است که دولت با آن موافقت کرده است و بزودی مازاد تخم مرغ تولیدی صادر میشود.
همچنین ایوب فصاحت، رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان تهران در خصوص قیمت مرغ و تخم مرغ گفت: با توجه به اینکه رفتارهای هیجانی باعث افزایش قیمت شده برآورد ما این است که ظرف کمتر از سه روز این موضوع برطرف شود.
وی اظهار کرد: علت گران شدن چند روز اخیر در خصوص تخم مرغ و مرغ، رفتارهای هیجانی تولیدکنندگان و توزیع کنندگان در واکنش به شایعات مربوط به ارز ترجیحی است. با توجه به اینکه این ارز در ماه جاری هم همانند ماههای قبل برای نهادههای دامی تأمین شده و نهادهها با همان قیمت قبلی در سامانه بازارگاه بارگذاری شدهاند هرگونه گرانی در بازار مرغ و تخم مرغ قابل قبول نیست.
قیمت مصوب هر کیلو مرغ 31 هزارتومان است که مشاهدات میدانی خبرنگار «ایران» نشان میدهد این قیمتها در بسیاری از فروشگاههای عرضه مرغ تا 27 هزار تومان کاهش یافته است. قیمت مصوب شانه 30 تایی تخم مرغ هم 43هزار تومان تعیین شده است که در بازار تا 39هزار تومان کاهش یافته است.
در روزهای گذشته انتشار اخباری در مورد قطع ارز ترجیحی از اول دی، موجب ایجاد بیثباتی و بالارفتن قیمت مرغ و تخم مرغ در بازار شده و قبل از اینکه اصلاح ارز 4200 تومانی برای کالاهای اساسی شروع شود قیمت دو محصول مرغ و تخم مرغ افزایش یافته بود. با توجه به تأکید مسئولان وزارت جهاد کشاورزی در این خصوص که ارز 4200 تومانی نهادهها در دیماه تأمین شده است، فعالان بازار میگویند دلیلی برای بالا رفتن قیمت مرغ و تخم مرغ بازار وجود ندارد. پیش از این قیمت این دو محصول 4 هزار تومان کمتر از نرخ مصوب دولتی هر کیلو مرغ 27 هزار تومان و شانه تخم مرغ 39 هزار تومان به فروش میرفت و بعد از چند روز افزایش قیمت، در بازار دوباره قیمت مرغ و تخم مرغ کاهشی شده است. اما در فروشگاهها مرغ قطعهبندی که بهصورت بستهبندی فروخته میشود قیمتهایی نامتعارف دارد که حتی دو برابر قیمت مرغ سالم است. مثلاً قیمت بسته 180 گرمی سینه مرغ 100 هزار تومان است که حتی بیش از دو برابر قیمت مصوب است.
فروردین امسال با کاهش تولید و افزایش قیمت مرغ، فروش مرغ بهصورت قطعهبندی ممنوع شد و فقط چند شرکت مجوز فروش داشتند، بعد از آن و با ثبات بازار، مجوز فروش مرغ قطعهبندی دوباره داده شد اما آنچه در بازار میبینیم قیمت بالای آن است.
غلامحسین جافر، رئیس هیأت مدیره اتحادیه سراسری مرغداران گوشتی در خصوص قیمت مرغ قطعهبندی گفت: بخش مشخصی از تولید مرغ در هر استانی به شرکتهای قطعهبندی فروخته میشود. اما قیمت فروش مرغ برای قطعهبندی همان قیمت مصوب است و شرکتها مرغ را برای قطعهبندی گرانتر نمیخرند. اما بعد از قطعهبندی و بسته بندی، با درصدی سود مرغ باید قیمتگذاری شود اما آنچه که در بازار میبینیم قیمت بسیار بالای این نوع مرغ است. نهادهای نظارتی باید در مورد نرخ غیرمعمولی مرغ قطعهبندی توضیح دهند. بهنظر میرسد نبود نظارت باعث فروش مرغ قطعهبندی بسیار بالاتر از نرخ مصوب شده است.
قیمت مصوب مرغ در دامداری 19 هزار و 700 تومان است که مرغ با همین قیمت به شرکتهای قطعهبندی فروخته میشود. برخی شرکتها هزینه بستهبندی را دلیل قیمت بسیار بالاتر مرغ قطعهبندی عنوان میکنند. اما به گفته مسئولان بازرگانی و تنظیم بازار حتی به اضافه شدن هزینه بستهبندی قیمت مرغ قطعهبندی نباید بیش از دوبرابر نرخ مصوب باشد.
تولید تخم مرغ بیش از نیاز
محمدمرادی زیارانی، مدیرعامل اتحادیه مرکزی مرغداران میهن نیز در گفتوگو با «ایران» از ادامه تخصیص ارز 4200 تومانی در دیماه خبر داد و گفت: تولید تخم مرغ در حال حاضر 3 هزار و 200 تن در روز است که حدود 200 تن آن مازاد مصرف است. بهگفته مرادی قیمت مصوب هرکیلو تخم مرغ در دامداری، 18 هزار و 300 تومان است و تغییر در قیمت مصوب نداریم اما در بازار تحت تأثیر اخبار ارز ترجیحی، چند روز قیمتها افزایشی شد اما دوباره قیمت به قبل بازگشته است. او گفت: با این میزان تولید پیشبینی ما صادرات تخم مرغ است که دولت با آن موافقت کرده است و بزودی مازاد تخم مرغ تولیدی صادر میشود.
همچنین ایوب فصاحت، رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان تهران در خصوص قیمت مرغ و تخم مرغ گفت: با توجه به اینکه رفتارهای هیجانی باعث افزایش قیمت شده برآورد ما این است که ظرف کمتر از سه روز این موضوع برطرف شود.
وی اظهار کرد: علت گران شدن چند روز اخیر در خصوص تخم مرغ و مرغ، رفتارهای هیجانی تولیدکنندگان و توزیع کنندگان در واکنش به شایعات مربوط به ارز ترجیحی است. با توجه به اینکه این ارز در ماه جاری هم همانند ماههای قبل برای نهادههای دامی تأمین شده و نهادهها با همان قیمت قبلی در سامانه بازارگاه بارگذاری شدهاند هرگونه گرانی در بازار مرغ و تخم مرغ قابل قبول نیست.
گفتوگو با رئیس سازمان حفظ نباتات:
قوانین صادرات محصولات کشاورزی تغییر میکند
به دروغ گفتند کیوی ایران از هند برگشت خورده است
دلیل برگشت خوردن سیب زمینی ایران از ازبکستان، خاک بیش از حد گونیها بود، متأسفانه از هر 40 کیلو، 5 کیلو خاک در می آمد
سهیلا یادگاری / مشکلاتی در یک ماه گذشته برای صادرات برخی محصولات کشاورزی به وجود آمد که دلایل متعددی در رسانهها و فضای مجازی برای مسأله صادرات کالاها عنوان میشود اما شاهپور علایی مقدم، سرپرست سازمان حفظ نباتات کشور (سازمان متولی صدور گواهی بهداشت تولیدات کشاورزی) میگوید مشکل صادراتی مربوط به ناکارآمدی قوانین صادراتی است و ربطی به سلامت محصولات ندارد به همین دلیل قوانین مزبور به صادرات کالاهای کشاورزی و غذایی بزودی تغییر میکند تا هماهنگی در صادرات با کشورهای مقصد ایجاد شود.
در کمتر از یک ماه صادرات 3محصول کشاورزی از طرف کشورهای مقصد پذیرفته نشده است. به همین دلیل شبهاتی در مورد سلامت محصولات مطرح میشود که نگرانیهایی را ایجاد کرده است. پاسخ شما به این نگرانیها چیست؟
در کل کشور102 پست قرنطینه داریم که عمده آنها در فرودگاهها، مبادی خروجی و ورودی، گمرکات و ایستگاههای راهآهن قرار دارد. بهداشت محصولات کشاورزی (نه سلامت آن)، در پست های قرنطینه رصد میشود و مشکل اصلی صادرات هم همین است.
یعنی محصولات صادراتی از نظر بهداشتی بررسی میشود ولی سلامت آن ارزیابی نمیشود؟
سازمان حفظ نباتات، عضو کمیسیون بینالمللی حفظ نباتات است بنابراین تابع مقررات بینالمللی است. بررسی میزان باقیمانده سم فلزات و نیترات در بافتهای گیاهی بر عهده سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت و درمان است. مقررات بهداشتی از نظر آفات، بیماریها و علفهای هرز در سازمان حفظ نباتات بررسی میشود. در صادرات محصولات به کشورهای عضو اوراسیا و همسایگان ما، گمرک ما صرفاً گواهی بهداشتی را مبنای خروج کالا میداند و پروتکلهای بهداشتی فقط از نظر گواهی بهداشتی که سازمان حفظ نباتات آن را نظارت میکند، بررسی میشود و گمرک الزامی برای بررسی گواهی سلامت که سازمان غذا و دارو باید آن را تأیید کند، ندارد. چون در قانون صادرات کشور الزام گواهی سلامت برای محصولات صادراتی نیامده است.
خلأ قانونی موجب شده تا صادرات کالاهای کشاورزی محدود شود؟ چرا قوانین ما منطبق بر قوانین بینالمللی نیست در حالی که ایران عضو معاهدات بینالمللی تجاری و همچنین عضو مهم درمنطقه اوراسیا است.
دو موضوع اینجا مطرح میشود. نخست اینکه پروتکلها و مقررات قرنطینهای کشورهای مقصد سال به سال تغییر میکند. و نکته دوم این است که ما محصولی به نام محصول برگشتی از کشوری را نداریم و آنچه در مورد برگشت محصولات کشاورزی در رسانهها یا فضای مجازی منتشر میشود نادرست است. محصول اگر آلوده باشد کشور مقصد بر اساس پروتکلها و کنوانسیونهای بینالمللی موظف است آن محصول را امحا کند. همچنین قبل از صادرات، اگر شرایط محصول متناسب با شرایط قرنطینهای کشور مقصد نباشد پستهای قرنطینه کشور آن را مرجوع میکند و اجازه صادرات نمیدهد.
مثلاً در مورد کیوی، که گفته شد از هند برگشت خورده است. اصلاً محصول کیوی ایران از هند برگشت نخورده است. محصولی که قرار بوده به هند صادر شود، شرایط قرنطینهای کشور مقصد را نداشته و پست قرنطینه ایران از صادرات محصول جلوگیری کرده است. شرایط قرنطینهای کشور مقصد(هند) این بود که آفت، علف هرز و بیماری برای آن محصول (کیوی) میزانش مشخص است. اما مثلاً شرایط قرنطینهای کشور امارات متفاوت است. امارات فقط تأیید بهداشتی میخواهد و تأیید آفت بیماری یا علف هرز را در شرایط واردات به کشورش ندارد چون در کشور امارات کشت مزرعه ای نیست که نگران انتقال آفت باشد. مقصد صادرات کیوی ایران، امارات بود. تاجر تصمیم گرفته کیوی از امارات به هند ری اکسپورت یا صادرات دوباره کند. اما چون منشأ تولید کیوی ایران بوده است، هند اعلام کرده که کیوی ایران شرایط بهداشتی آن کشور را ندارد در حالیکه ما مجوز صادرات آن را برای امارات و با مقررات بهداشتی امارات صادر کرده بودیم.
استاندارد برای هر کشور مخصوص خودش است، مانند محدودیتهایی که مثلاً در مورد سرعت مجاز در رانندگی است و هرکشور با توجه به شرایطی که دارد سرعت مجاز را تعیین میکند. در بحث حفظ نباتات، هرکشوری شرایط خودش را دارد در برخی کشورها شرایط سختگیرانه است در برخی کشورها سختگیرانه نیست. اما برای حفظ جایگاه صادراتی باید محصولات را طبق شرایط کشور مقصد صادر کنیم. مثلاً در موضوع سم آفلاتوکسین پسته، میزان آن برای صادرات از 7 تا 20 پی پیام (درصد آلودگی)است. یک کشور درصد 7 را قبول نمیکند و یک کشور میگوید از درصد 9 را قبول دارد، مبنای کشورها به این معنی نیست که آن محصول سم دارد و قابل مصرف نیست.
استاندارد محصولات تولیدی را از نظر میزان آلودگی یا سم باقیمانده تأیید میکنید؟
استاندارد ایران هم با کشورهای دیگر فرق دارد. در کشور ما محصولات فلهای فروخته میشود اما در اروپا یا مثلاً روسیه فروش محصول فقط با برچسب(لیبل) مجاز است. در کشور ما فرهنگ مصرف متفاوت است. در کشورما بارکد ردیابی یا شناسنامه کالا موقع فروش روی کالا نیست اما در کشورهای اروپایی کالای فروشی قابل ردیابی است. از تولید تا مصرف سموم، فرآوری و صادرات برای کالاها قابل ردیابی است. نداشتن برچسب ردیابی دلیلی بر استاندارد نبودن محصول نیست. 4.5 میلیون تولید کننده کشاورزی داریم. خانوار بخش کشاورزی حدود 40 میلیون نفر است و تولید محصول ناسالم به خانواده تولیدکننده هم آسیب میزند. اما اظهارنظرهای نادرست که مبنای علمی ندارد جو روانی جامعه را متشنج میکند. بههیچ وجه محصولات ما ناسالم نیست که به مردم ضرر برساند. مرجع قانونی که اعلام میکند محصول سالم است یا نه؛ یا سازمان حفظ نباتات است یا سازمان غذا و دارو. اینکه میگویند محصول را برگرداندهاند و ما در کشور داریم مصرف میکنیم درست نیست.
در مورد مشکل صادرات سیب زمینی هم باید بگویم، علت وجود خاک بیش از اندازه مجاز در گونیها بود. بهطور متوسط در هرگونی 5 کیلو خاک بود یعنی از هر 40 کیلو سیب زمینی 5 کیلوی آن خاک بود بنابراین تجار ازبکستان آن را قبول نکردند. از نظر علمی و گیاهپزشکی هم وقتی خاک موجود در محصولی بیش از حد مجاز باشد بعضی از آفات و بیماریهای خاکزی وارد خاک آن کشور میشود و همین باعث منع وارداتی است. با ازبکستان جلسه داشتیم و توافق کردیم اگر میزان خاک 2درصد بیشتر باشد صادرات انجام نشود و خاک سیب زمینی صادراتی باید کمتر از 2 درصد باشد. بر اساس همین توافق، برگشت محصول سیب زمینی از قرنطینه ما بود چون درصد خاک از 2 درصد بیشتر بود و اصلاً اجازه صادرات داده نشد.
بهنظر میرسد مسأله اصلی در برگشت محصولات کشاورزی از کشورهای مختلف، عدم هماهنگی متولیان تولید و صادرات در کشور است.
بله. مدیریت واحد بستگی به قانون اساسی هر کشوری دارد. قانون اساسی ما با کشورهای مقصد متفاوت است. برخی وزارتخانهها در کشور ما تشکیل شده اما در کشورهای دیگر این وزارتخانهها تشکیل نشده است یا بر عکس. مثلاً گواهی سلامت محصولات را وزارت بهداشت صادر میکند اما گواهی بهداشت محصولات کشاورزی در سازمان حفظ نباتات تأیید میشود در حالی که در بیشتر کشورها متولی یکسانی برای تأییدیه صادراتی وجود دارد. همین ناهماهنگی و چالش قانونی باعث شد تا صادرات فلفل دلمهای به روسیه متوقف شود. اوایل تیرماه روسیه مکاتباتی با سازمان حفظ نباتات داشته و اعلام کرده 4سم که در تولید فلفل دلمهای استفاده شده در کشور روسیه ثبت نشده است. اما چون سازمان حفظ نباتات مسئول بررسی سموم نیست در جواب درخواست روسیه اظهار کرده که بر اساس قانون کشور ما، سازمان غذا و دارو مسئول بررسی سلامت محصول و باقیمانده سموم است. میبینید بهخاطر قوانین داخلی بههمین راحتی محصولی که بیشترین صادرات را به روسیه داشتیم، صادرات آن متوقف شد. در قانون گمرک هم نیامده که گواهی سلامت از صادر کننده مطالبه شود در حالیکه در همه کشورها صادرات باید دارای گواهی سلامت کشور صادرکننده باشد و این خلأ بزرگی در قانون صادرات ما است. اما با توجه به این مشکل، قوانین صادراتی بزودی تغییر میکند و محصولات صادراتی علاوه بر گواهی بهداشتی باید گواهی سلامت هم داشته باشد و گمرک ملزم به دریافت این دو تأییدیه از صادرکننده است.
در کمتر از یک ماه صادرات 3محصول کشاورزی از طرف کشورهای مقصد پذیرفته نشده است. به همین دلیل شبهاتی در مورد سلامت محصولات مطرح میشود که نگرانیهایی را ایجاد کرده است. پاسخ شما به این نگرانیها چیست؟
در کل کشور102 پست قرنطینه داریم که عمده آنها در فرودگاهها، مبادی خروجی و ورودی، گمرکات و ایستگاههای راهآهن قرار دارد. بهداشت محصولات کشاورزی (نه سلامت آن)، در پست های قرنطینه رصد میشود و مشکل اصلی صادرات هم همین است.
یعنی محصولات صادراتی از نظر بهداشتی بررسی میشود ولی سلامت آن ارزیابی نمیشود؟
سازمان حفظ نباتات، عضو کمیسیون بینالمللی حفظ نباتات است بنابراین تابع مقررات بینالمللی است. بررسی میزان باقیمانده سم فلزات و نیترات در بافتهای گیاهی بر عهده سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت و درمان است. مقررات بهداشتی از نظر آفات، بیماریها و علفهای هرز در سازمان حفظ نباتات بررسی میشود. در صادرات محصولات به کشورهای عضو اوراسیا و همسایگان ما، گمرک ما صرفاً گواهی بهداشتی را مبنای خروج کالا میداند و پروتکلهای بهداشتی فقط از نظر گواهی بهداشتی که سازمان حفظ نباتات آن را نظارت میکند، بررسی میشود و گمرک الزامی برای بررسی گواهی سلامت که سازمان غذا و دارو باید آن را تأیید کند، ندارد. چون در قانون صادرات کشور الزام گواهی سلامت برای محصولات صادراتی نیامده است.
خلأ قانونی موجب شده تا صادرات کالاهای کشاورزی محدود شود؟ چرا قوانین ما منطبق بر قوانین بینالمللی نیست در حالی که ایران عضو معاهدات بینالمللی تجاری و همچنین عضو مهم درمنطقه اوراسیا است.
دو موضوع اینجا مطرح میشود. نخست اینکه پروتکلها و مقررات قرنطینهای کشورهای مقصد سال به سال تغییر میکند. و نکته دوم این است که ما محصولی به نام محصول برگشتی از کشوری را نداریم و آنچه در مورد برگشت محصولات کشاورزی در رسانهها یا فضای مجازی منتشر میشود نادرست است. محصول اگر آلوده باشد کشور مقصد بر اساس پروتکلها و کنوانسیونهای بینالمللی موظف است آن محصول را امحا کند. همچنین قبل از صادرات، اگر شرایط محصول متناسب با شرایط قرنطینهای کشور مقصد نباشد پستهای قرنطینه کشور آن را مرجوع میکند و اجازه صادرات نمیدهد.
مثلاً در مورد کیوی، که گفته شد از هند برگشت خورده است. اصلاً محصول کیوی ایران از هند برگشت نخورده است. محصولی که قرار بوده به هند صادر شود، شرایط قرنطینهای کشور مقصد را نداشته و پست قرنطینه ایران از صادرات محصول جلوگیری کرده است. شرایط قرنطینهای کشور مقصد(هند) این بود که آفت، علف هرز و بیماری برای آن محصول (کیوی) میزانش مشخص است. اما مثلاً شرایط قرنطینهای کشور امارات متفاوت است. امارات فقط تأیید بهداشتی میخواهد و تأیید آفت بیماری یا علف هرز را در شرایط واردات به کشورش ندارد چون در کشور امارات کشت مزرعه ای نیست که نگران انتقال آفت باشد. مقصد صادرات کیوی ایران، امارات بود. تاجر تصمیم گرفته کیوی از امارات به هند ری اکسپورت یا صادرات دوباره کند. اما چون منشأ تولید کیوی ایران بوده است، هند اعلام کرده که کیوی ایران شرایط بهداشتی آن کشور را ندارد در حالیکه ما مجوز صادرات آن را برای امارات و با مقررات بهداشتی امارات صادر کرده بودیم.
استاندارد برای هر کشور مخصوص خودش است، مانند محدودیتهایی که مثلاً در مورد سرعت مجاز در رانندگی است و هرکشور با توجه به شرایطی که دارد سرعت مجاز را تعیین میکند. در بحث حفظ نباتات، هرکشوری شرایط خودش را دارد در برخی کشورها شرایط سختگیرانه است در برخی کشورها سختگیرانه نیست. اما برای حفظ جایگاه صادراتی باید محصولات را طبق شرایط کشور مقصد صادر کنیم. مثلاً در موضوع سم آفلاتوکسین پسته، میزان آن برای صادرات از 7 تا 20 پی پیام (درصد آلودگی)است. یک کشور درصد 7 را قبول نمیکند و یک کشور میگوید از درصد 9 را قبول دارد، مبنای کشورها به این معنی نیست که آن محصول سم دارد و قابل مصرف نیست.
استاندارد محصولات تولیدی را از نظر میزان آلودگی یا سم باقیمانده تأیید میکنید؟
استاندارد ایران هم با کشورهای دیگر فرق دارد. در کشور ما محصولات فلهای فروخته میشود اما در اروپا یا مثلاً روسیه فروش محصول فقط با برچسب(لیبل) مجاز است. در کشور ما فرهنگ مصرف متفاوت است. در کشورما بارکد ردیابی یا شناسنامه کالا موقع فروش روی کالا نیست اما در کشورهای اروپایی کالای فروشی قابل ردیابی است. از تولید تا مصرف سموم، فرآوری و صادرات برای کالاها قابل ردیابی است. نداشتن برچسب ردیابی دلیلی بر استاندارد نبودن محصول نیست. 4.5 میلیون تولید کننده کشاورزی داریم. خانوار بخش کشاورزی حدود 40 میلیون نفر است و تولید محصول ناسالم به خانواده تولیدکننده هم آسیب میزند. اما اظهارنظرهای نادرست که مبنای علمی ندارد جو روانی جامعه را متشنج میکند. بههیچ وجه محصولات ما ناسالم نیست که به مردم ضرر برساند. مرجع قانونی که اعلام میکند محصول سالم است یا نه؛ یا سازمان حفظ نباتات است یا سازمان غذا و دارو. اینکه میگویند محصول را برگرداندهاند و ما در کشور داریم مصرف میکنیم درست نیست.
در مورد مشکل صادرات سیب زمینی هم باید بگویم، علت وجود خاک بیش از اندازه مجاز در گونیها بود. بهطور متوسط در هرگونی 5 کیلو خاک بود یعنی از هر 40 کیلو سیب زمینی 5 کیلوی آن خاک بود بنابراین تجار ازبکستان آن را قبول نکردند. از نظر علمی و گیاهپزشکی هم وقتی خاک موجود در محصولی بیش از حد مجاز باشد بعضی از آفات و بیماریهای خاکزی وارد خاک آن کشور میشود و همین باعث منع وارداتی است. با ازبکستان جلسه داشتیم و توافق کردیم اگر میزان خاک 2درصد بیشتر باشد صادرات انجام نشود و خاک سیب زمینی صادراتی باید کمتر از 2 درصد باشد. بر اساس همین توافق، برگشت محصول سیب زمینی از قرنطینه ما بود چون درصد خاک از 2 درصد بیشتر بود و اصلاً اجازه صادرات داده نشد.
بهنظر میرسد مسأله اصلی در برگشت محصولات کشاورزی از کشورهای مختلف، عدم هماهنگی متولیان تولید و صادرات در کشور است.
بله. مدیریت واحد بستگی به قانون اساسی هر کشوری دارد. قانون اساسی ما با کشورهای مقصد متفاوت است. برخی وزارتخانهها در کشور ما تشکیل شده اما در کشورهای دیگر این وزارتخانهها تشکیل نشده است یا بر عکس. مثلاً گواهی سلامت محصولات را وزارت بهداشت صادر میکند اما گواهی بهداشت محصولات کشاورزی در سازمان حفظ نباتات تأیید میشود در حالی که در بیشتر کشورها متولی یکسانی برای تأییدیه صادراتی وجود دارد. همین ناهماهنگی و چالش قانونی باعث شد تا صادرات فلفل دلمهای به روسیه متوقف شود. اوایل تیرماه روسیه مکاتباتی با سازمان حفظ نباتات داشته و اعلام کرده 4سم که در تولید فلفل دلمهای استفاده شده در کشور روسیه ثبت نشده است. اما چون سازمان حفظ نباتات مسئول بررسی سموم نیست در جواب درخواست روسیه اظهار کرده که بر اساس قانون کشور ما، سازمان غذا و دارو مسئول بررسی سلامت محصول و باقیمانده سموم است. میبینید بهخاطر قوانین داخلی بههمین راحتی محصولی که بیشترین صادرات را به روسیه داشتیم، صادرات آن متوقف شد. در قانون گمرک هم نیامده که گواهی سلامت از صادر کننده مطالبه شود در حالیکه در همه کشورها صادرات باید دارای گواهی سلامت کشور صادرکننده باشد و این خلأ بزرگی در قانون صادرات ما است. اما با توجه به این مشکل، قوانین صادراتی بزودی تغییر میکند و محصولات صادراتی علاوه بر گواهی بهداشتی باید گواهی سلامت هم داشته باشد و گمرک ملزم به دریافت این دو تأییدیه از صادرکننده است.
گپ و گفتی با داوطلبان امداد و نجات در ارتفاعات
فرشتگان کوهستان
محمد معصومیان
گزارش نویس
شروع زمستان برای علاقهمندان به کوهنوردی هم فصل ماجراجویی است هم هنگامه دیدن مناظر برفی منحصربفرد در ارتفاعات کوهستانی اما برای داوطلبان امداد و نجات این فصل زیبا بیشتر یادآور سختی و تلاشی است که برای نجات دیگران تحمل میکنند. فصل عملیاتهای پی درپی برای نجات کوهنوردانی که یا راه را گم میکنند یا درگیر بهمن و اتفاقات غیرمترقه میشوند. اشکان افشار مدرس بینالمللی نجات در ارتفاع میگوید گاهی این عملیات در روز به چند مورد هم میرسد که به فرسوده شدن و آسیبهای روحی و جسمی این داوطلبان میانجامد. داوطلبانی که بیادعا و بدون دریافت دستمزد و تنها بواسطه تخصصی که دارند مسئولیت نجات جان دیگران را به عهده میگیرند.
با آغاز همهگیری کرونا و بسته شدن اماکن ورزشی، کوهستانهای شمال تهران یا ارتفاعات مازندران از پررفت و آمدترین نقاط کشور برای ورزشکاران، کوهنوردان و طبیعت گردان بود. بهترین نقطه برای اینکه رخوت خانهنشینی را ترک کنند، از هوای پاک کوهستان استفاده کنند و البته ورزشی هم کرده باشند. اما همه کسانی که دل به کوهستان میزنند نه آموزشی دیدهاند و نه تجهیزات مناسب برای کوهنوردی دارند. همین مسأله باعث شده که داوطلبان امداد و نجات کوهستان هم متحمل سختی بیشتری شوند. حالا میشود درک کرد امداد و نجات در ارتفاع با چه سختیهایی روبهروست. شاید شنیدن این سختیها باعث شود کسانی که چشم بسته وارد کوهستان میشوند سراغ آموزش بروند و به هشدارها اهمیت بیشتری بدهند.
اگر یکبار برای قدم زدن یا ورزش به منطقهای کوهستانی رفته باشید خوب میدانید که راه رفتن در کوره راههای کوهستانی احتیاج به توان بدنی و تمرکز بالا دارد. حالا فرض کنید در همان راه قرار باشد فردی مصدوم را جا به جا کنید. یکی از سختترین کارها برای یک امدادگر کوهستان جابه جایی مصدوم یا پیکر بیجان افراد است. البرز مولانا مربی نجات فدراسیون کوهنوردی راحتترین راه برای جا به جایی مصدوم یا متوفی را هلی کوپتر میداند اما بلند شدن هلی کوپتر به آب و هوا بستگی دارد به تاریک یا روشن بودن یا نقطه امن فرود و این باعث میشود بسیار کم برای نجات از آن استفاده کنند. مولانا از حادثهای در علم کوه میگوید که در آن به علت جدا شدن سنگ از دیواره یک نفر فوت کرد و فرد دیگر با سینه شکافته و خونریز در کوه مانده بودند: «منطقه بالای 4 هزار متر بود و از قاطر هم برای حملونقل نمیشد استفاده کرد ما مجبور شدیم بعد از بستن سینه فرد سه ساعت راه برویم و از دیواره بگذریم تا به محل امنی برای آمدن هلی کوپتر برسیم اگر در آن اتفاق هلی کوپتر نیامده بود حتماً یک نفر دیگر هم فوت میکرد اما در 90 درصد مواقع هلی کوپتر در کار نیست و ما مجبوریم از «بسکت» استفاده کنیم که همان برانکارد است.»
این راه یکی از سختترین راههای انتقال مجروح یا متوفی است. از طرفی باید یک برانکارد را تا ارتفاع بالا با پای پیاده حمل کنید و بعد از گذاشتن فرد داخل آن دوباره همه راه را برگردید: «اگر مصدوم آسیب نخاعی و گردن یا لگن باشد از بسکت استفاده میکنیم که سخت و پردردسر است. اگر فرد فوت شده باشد بسیار سنگینتر است و دست برای جا به جایی خسته و زخمی میشود. مجبور میشویم بارها دست را جا به جا کنیم به عقب و جلو برویم یا بسکت را پایین بگذاریم و دوباره راه بیفتیم. این کار به حدی سخت است که تنها احساس مسئولیت میطلبد.»
فکر کنید با این همه مشقت فرد را به جاده میرسانید و تازه خانواده فرد داغدار یا نگران با چه وضعیتی روبه رو میشوند و چه کسی در دسترستر از داوطلبان که داغ دل را بر سر آنها آوار کنند: «یکبار بعد از شنیدن اتفاق تمام راه کوهستانی را برای رسیدن به مصدوم دویدم و 40 دقیقه عملیات احیا را به تنهایی انجام دادم اما فرد از دست رفته بود و بعد از رساندن متوفی به جاده، خانواده به من میگفتند چرا زودتر نرسیدی؟ توهین شنیدم اما واقعیت این است که با تجهیزات شخصی رفته بودم و از زندگی شخصی خودم زده بودم. چند روز بعد مادر آن فرد زنگ زد از من پرسید میخواهم خرج ازدواج فرزندم را بدهم تجهیزات بخرم چه بخرم؟ گفتم هلی کوپتر. ولی آنقدر داغدار بود که متوجه نشد و گفت میخرم. در نهایت 5 ست کامل امداد خرید و به پنج نقطه مازندران دادیم که داوطلبان برای تکمیل تجهیزات قبل از عملیات زمان کمتری از دست بدهند.»
تنها ماندن با فردی در حال جان دادن در سکوت کوهستان چه به روز انسان میآورد؟ مولانا میگوید: «راستش بعد از چند عملیات خسته میشوی وقتی میبینی یک عده تجهیزات دارند و حقوق بگیر هستند اما کاری از دستشان بر نمیآید. به خودت میآیی میبینی خودت این راه را انتخاب کردهای و باید بروی. دیدن خود مرده حس آدم را به زندگی عوض میکند. شاید آن لحظه که داری آسیب میبینی حس نکنی و فکر کنی بعد از چند روز از یادت میرود ولی واقعیت این نیست. سال گذشته یک سنگنورد سقوط کرد و من احیا انجام دادم و او را تا هلی کوپتر رساندم چون از آشناها بود. اما تا یک سال نتوانستم سنگنوردی کنم چون واقعاً روی ذهنم تأثیر گذاشته بود.»
اشکان افشار 33 ساله است. مسئول عملیات و فرمانده سابق امداد و نجات کوهستان که از اواخر سال 83 تا الان با هلال احمر همکاری داشته است. او بیش از 500 عملیات امداد و نجات در همه نقاط کوهستانی شمال کشور انجام داده است. او امداد را از 14 سالگی و زیر نظر برادر بزرگترش که در این زمینه متخصص بود شروع کرد. او هم یکی از سختترین کارها در امداد را حمل میداند. از ازدیاد کوهنوردان در این دو ساله همهگیری کرونا میگوید که باعث بیشتر شدن عملیات شده است: «هر پنجشنبه یا جمعه در شمال تهران باید 30 نفر آماده باش باشند اما حالا در مجموع حول و حوش 16 نفر هستند. برای انتقال 4 ساعته یک مصدوم 12 نفر لازم است حالا شما تصور کنید اگر راه بیشتر باشد چقدر به داوطلب بیشتر نیاز داریم. ما هر هفته حادثه داریم. خاطرم هست سال 84 یا 85 ماهی یک یا دو مأموریت میرفتیم که نیاز به حمل و امداد داشتیم. اما حالا هر هفته مأموریت داریم و گاهی پیش میآید در یک روز 5 مأموریت با همان نفرات میرویم.»
او سختترین لحظات سالها کارش را زمانی میداند که بعد از بازنگشتن فرد مصدوم به زندگی احیا را متوقف کرده است: «آدمهای زیادی زیر دست من فوت کردهاند. بعضی وقتها خانواده هم حضور داشتهاند و باید آن لحظه در کنار خانواده فرد اعلام میکردم که احیا ممکن نیست. این لحظات، لحظات بسیار سختی است و بیشتر از هر چیزی به لحاظ روحی به من آسیب وارد کرده. متأسفانه ما مشاوری هم نداشتیم که بعد از این حوادث با آنها حرف بزنیم و فکر میکنم این مشکل برای همه بچهها وجود دارد.» او عشق به مردم را تنها انگیزه این کار میداند.
نکته مهمی که در حرفهای این امدادگران وجود دارد کمبود تجهیزات برای امدادرسانی است. بسیاری از آنان از امکانات شخصی برای رفتن به عملیات استفاده میکنند. همه اینها در کنارتوقع مردم از داوطلبان، کار را سختتر میکند درحالی که در کشورهای دیگر شرکتهای خصوصی با پرداخت هزینه بالا این امدادگران را استخدام میکنند تا با سرعت و کیفیت بهترین روند امداد و نجات را برای در کوه ماندگان انجام دهند.
گزارش نویس
شروع زمستان برای علاقهمندان به کوهنوردی هم فصل ماجراجویی است هم هنگامه دیدن مناظر برفی منحصربفرد در ارتفاعات کوهستانی اما برای داوطلبان امداد و نجات این فصل زیبا بیشتر یادآور سختی و تلاشی است که برای نجات دیگران تحمل میکنند. فصل عملیاتهای پی درپی برای نجات کوهنوردانی که یا راه را گم میکنند یا درگیر بهمن و اتفاقات غیرمترقه میشوند. اشکان افشار مدرس بینالمللی نجات در ارتفاع میگوید گاهی این عملیات در روز به چند مورد هم میرسد که به فرسوده شدن و آسیبهای روحی و جسمی این داوطلبان میانجامد. داوطلبانی که بیادعا و بدون دریافت دستمزد و تنها بواسطه تخصصی که دارند مسئولیت نجات جان دیگران را به عهده میگیرند.
با آغاز همهگیری کرونا و بسته شدن اماکن ورزشی، کوهستانهای شمال تهران یا ارتفاعات مازندران از پررفت و آمدترین نقاط کشور برای ورزشکاران، کوهنوردان و طبیعت گردان بود. بهترین نقطه برای اینکه رخوت خانهنشینی را ترک کنند، از هوای پاک کوهستان استفاده کنند و البته ورزشی هم کرده باشند. اما همه کسانی که دل به کوهستان میزنند نه آموزشی دیدهاند و نه تجهیزات مناسب برای کوهنوردی دارند. همین مسأله باعث شده که داوطلبان امداد و نجات کوهستان هم متحمل سختی بیشتری شوند. حالا میشود درک کرد امداد و نجات در ارتفاع با چه سختیهایی روبهروست. شاید شنیدن این سختیها باعث شود کسانی که چشم بسته وارد کوهستان میشوند سراغ آموزش بروند و به هشدارها اهمیت بیشتری بدهند.
اگر یکبار برای قدم زدن یا ورزش به منطقهای کوهستانی رفته باشید خوب میدانید که راه رفتن در کوره راههای کوهستانی احتیاج به توان بدنی و تمرکز بالا دارد. حالا فرض کنید در همان راه قرار باشد فردی مصدوم را جا به جا کنید. یکی از سختترین کارها برای یک امدادگر کوهستان جابه جایی مصدوم یا پیکر بیجان افراد است. البرز مولانا مربی نجات فدراسیون کوهنوردی راحتترین راه برای جا به جایی مصدوم یا متوفی را هلی کوپتر میداند اما بلند شدن هلی کوپتر به آب و هوا بستگی دارد به تاریک یا روشن بودن یا نقطه امن فرود و این باعث میشود بسیار کم برای نجات از آن استفاده کنند. مولانا از حادثهای در علم کوه میگوید که در آن به علت جدا شدن سنگ از دیواره یک نفر فوت کرد و فرد دیگر با سینه شکافته و خونریز در کوه مانده بودند: «منطقه بالای 4 هزار متر بود و از قاطر هم برای حملونقل نمیشد استفاده کرد ما مجبور شدیم بعد از بستن سینه فرد سه ساعت راه برویم و از دیواره بگذریم تا به محل امنی برای آمدن هلی کوپتر برسیم اگر در آن اتفاق هلی کوپتر نیامده بود حتماً یک نفر دیگر هم فوت میکرد اما در 90 درصد مواقع هلی کوپتر در کار نیست و ما مجبوریم از «بسکت» استفاده کنیم که همان برانکارد است.»
این راه یکی از سختترین راههای انتقال مجروح یا متوفی است. از طرفی باید یک برانکارد را تا ارتفاع بالا با پای پیاده حمل کنید و بعد از گذاشتن فرد داخل آن دوباره همه راه را برگردید: «اگر مصدوم آسیب نخاعی و گردن یا لگن باشد از بسکت استفاده میکنیم که سخت و پردردسر است. اگر فرد فوت شده باشد بسیار سنگینتر است و دست برای جا به جایی خسته و زخمی میشود. مجبور میشویم بارها دست را جا به جا کنیم به عقب و جلو برویم یا بسکت را پایین بگذاریم و دوباره راه بیفتیم. این کار به حدی سخت است که تنها احساس مسئولیت میطلبد.»
فکر کنید با این همه مشقت فرد را به جاده میرسانید و تازه خانواده فرد داغدار یا نگران با چه وضعیتی روبه رو میشوند و چه کسی در دسترستر از داوطلبان که داغ دل را بر سر آنها آوار کنند: «یکبار بعد از شنیدن اتفاق تمام راه کوهستانی را برای رسیدن به مصدوم دویدم و 40 دقیقه عملیات احیا را به تنهایی انجام دادم اما فرد از دست رفته بود و بعد از رساندن متوفی به جاده، خانواده به من میگفتند چرا زودتر نرسیدی؟ توهین شنیدم اما واقعیت این است که با تجهیزات شخصی رفته بودم و از زندگی شخصی خودم زده بودم. چند روز بعد مادر آن فرد زنگ زد از من پرسید میخواهم خرج ازدواج فرزندم را بدهم تجهیزات بخرم چه بخرم؟ گفتم هلی کوپتر. ولی آنقدر داغدار بود که متوجه نشد و گفت میخرم. در نهایت 5 ست کامل امداد خرید و به پنج نقطه مازندران دادیم که داوطلبان برای تکمیل تجهیزات قبل از عملیات زمان کمتری از دست بدهند.»
تنها ماندن با فردی در حال جان دادن در سکوت کوهستان چه به روز انسان میآورد؟ مولانا میگوید: «راستش بعد از چند عملیات خسته میشوی وقتی میبینی یک عده تجهیزات دارند و حقوق بگیر هستند اما کاری از دستشان بر نمیآید. به خودت میآیی میبینی خودت این راه را انتخاب کردهای و باید بروی. دیدن خود مرده حس آدم را به زندگی عوض میکند. شاید آن لحظه که داری آسیب میبینی حس نکنی و فکر کنی بعد از چند روز از یادت میرود ولی واقعیت این نیست. سال گذشته یک سنگنورد سقوط کرد و من احیا انجام دادم و او را تا هلی کوپتر رساندم چون از آشناها بود. اما تا یک سال نتوانستم سنگنوردی کنم چون واقعاً روی ذهنم تأثیر گذاشته بود.»
اشکان افشار 33 ساله است. مسئول عملیات و فرمانده سابق امداد و نجات کوهستان که از اواخر سال 83 تا الان با هلال احمر همکاری داشته است. او بیش از 500 عملیات امداد و نجات در همه نقاط کوهستانی شمال کشور انجام داده است. او امداد را از 14 سالگی و زیر نظر برادر بزرگترش که در این زمینه متخصص بود شروع کرد. او هم یکی از سختترین کارها در امداد را حمل میداند. از ازدیاد کوهنوردان در این دو ساله همهگیری کرونا میگوید که باعث بیشتر شدن عملیات شده است: «هر پنجشنبه یا جمعه در شمال تهران باید 30 نفر آماده باش باشند اما حالا در مجموع حول و حوش 16 نفر هستند. برای انتقال 4 ساعته یک مصدوم 12 نفر لازم است حالا شما تصور کنید اگر راه بیشتر باشد چقدر به داوطلب بیشتر نیاز داریم. ما هر هفته حادثه داریم. خاطرم هست سال 84 یا 85 ماهی یک یا دو مأموریت میرفتیم که نیاز به حمل و امداد داشتیم. اما حالا هر هفته مأموریت داریم و گاهی پیش میآید در یک روز 5 مأموریت با همان نفرات میرویم.»
او سختترین لحظات سالها کارش را زمانی میداند که بعد از بازنگشتن فرد مصدوم به زندگی احیا را متوقف کرده است: «آدمهای زیادی زیر دست من فوت کردهاند. بعضی وقتها خانواده هم حضور داشتهاند و باید آن لحظه در کنار خانواده فرد اعلام میکردم که احیا ممکن نیست. این لحظات، لحظات بسیار سختی است و بیشتر از هر چیزی به لحاظ روحی به من آسیب وارد کرده. متأسفانه ما مشاوری هم نداشتیم که بعد از این حوادث با آنها حرف بزنیم و فکر میکنم این مشکل برای همه بچهها وجود دارد.» او عشق به مردم را تنها انگیزه این کار میداند.
نکته مهمی که در حرفهای این امدادگران وجود دارد کمبود تجهیزات برای امدادرسانی است. بسیاری از آنان از امکانات شخصی برای رفتن به عملیات استفاده میکنند. همه اینها در کنارتوقع مردم از داوطلبان، کار را سختتر میکند درحالی که در کشورهای دیگر شرکتهای خصوصی با پرداخت هزینه بالا این امدادگران را استخدام میکنند تا با سرعت و کیفیت بهترین روند امداد و نجات را برای در کوه ماندگان انجام دهند.
پیشنهادات فرهنگی آخر هفته
■«جمشید و خورشید» انیمیشن با قصه ایرانی
■نمایش «چشمها چهرا میبینند؟»
■کتاب فاطو و پری دریایی، داستانهایی برآمده از تجربیات زیسته
صفحه 15 را بخوانید
9 دی؛ حاصل اراده سیاسی یا نیروی تاریخی؟
جعفر حسنخانی
سیاست پژوه
پیرامون وقوع حرکتهای جمعی بزرگ نظیر جنگها، مهاجرتها، انقلابها و... نظریهپردازان بسیاری تلاش کردهاند صورتبندیهایی را در جهت توضیح و تفسیر این قبیل رخدادها ارائه کنند. برخی از این رخدادها و حرکتهای جمعی به قدری بزرگ و گسترده بودند که در تفسیر و تحلیل چرایی وقوع آن، نظریهپردازان از وجود عاملیت انسانی صرفنظر کرده و رخداد را حاصل وضع و ساخت زمانه و خارج از اراده آدمی دانستهاند. مبتنی بر این نگاه بسیاری بر این نظرند که رخداد انقلاب، «آمدنی» است نه «شدنی»؛ یعنی انقلاب حاصل و پیشامد زمانه و ساختار حاکم بر آن است نه در نتیجه اراده افراد. خانم «تدا اسکاچپل» هم همین نظر پیرامون وقوع انقلاب را صورتبندی کرده و بر این باور است که نمیشود «انقلاب کرد» بلکه «انقلاب میآید».
بله برخی رخدادهای بزرگ میآیند و عاملیت و اراده انسانی کمتر بر آن تأثیر میگذارد. این رخدادها بیش از آنکه حاصل اراده افراد باشند، حاصل نیروهای تاریخی - اجتماعی هستند که در زمانه جریان یافته و در گذر زمان رخداد آفریدهاند و تاریخ را شکل دادهاند. وقتی رخدادی ابعاد میلیونی به خود میگیرد دیگر به سختی میتوان وقوع آن را به اراده چند نفر محدود کرد. آنگاه زمانی است که باید به عناصر تأثیرگذار دیگر بر وقوع رخداد نیز اندیشید. از جمله کنشهای میلیونی تاریخ معاصر ایرانی وقوع رخداد بزرگ نهم دی ماه سال 1388 است. رخدادی اعتراضی و برآمده از خشمی فزاینده. حال سؤال اینجاست این رخداد بزرگ و میلیونی حاصل اراده سیاسی بود یا نیروی تاریخی؟
در پاسخ به این پرسش به کرات از سوی اپوزیسیون و برخی نیروهای سیاسی تندرو اصلاحطلب شنیده میشود که جمهوری اسلامی با تمسک و سوءاستفاده از عاشورا و امام حسین(ع) توانست یک بسیج اجتماعی عمومی علیه جنبش سبز شکل دهد و آن را به محاق ببرد. منطق پرتکرار این جریان در این سالها این بوده است که جمهوری اسلامی از وقایع روز عاشورای سال 1388 پیراهن عثمانی ساخته تا مخالفان خود را از میدان به در کند. در پاسخ به این مدعا میتوان به این مهم توجه کرد که پیشفرض این ادعا این نگره است که مردم رشید نیستند، توان تشخیص ندارند و منفعلانه بازیچه دست اراده سیاسی میشوند.
جز این پاسخ قابل تأمل میتوان از منظری دیگر نیز به این ادعا پاسخ گفت.
آنچه به مثابه یک رخداد عظیم جمعی در 9 دی 1388 به وقوع پیوست ابعادی بسیار فراتر از اراده سیاسی داشت و برآمده از نیرویی تاریخی بود. اراده سیاسی نظام، هشت ماه در مقابله با غائله دروغ بزرگ تقلب گسترده و اعتراضهای پس از آن دچار بحران بود، اما به ناگاه در وضعیتی شگفتانه با سیل خروشان مردم خشمگین از هتک حرمت محرم و عاشورا مواجه شد که بساط آشوب را جمع کرد و اینگونه شد که رخداد عظیم 9 دی پدید آمد.
عاشورا نیروی تاریخی قدرتمندی در جامعه شیعی است که هماوردی با آن محکوم به شکست است. بیش از آنکه عاشورا تاریخی باشد، این تاریخ است که عاشورایی است. بیش از آنکه عاشورا مورد استفاده تاریخ قرار بگیرد، این تاریخ است که بستر ظهور عاشورا شده است. این تاریخ است که مملو از رخدادهایی است که نیروی تاریخی عاشورا آن را آفریده است. عاشورا در تاریخ زنده است و تاریخ را به پیش میبرد. 9 دی آمد تا این مهم را یادآور شود. 9 دی آمد تا نیروی تاریخی و غلبه آن به هر اراده سیاسی را پیش چشم ببینیم. تا عصر عاشورای 1388 بسیاری از غرب تا شرق عالم از ضد انقلاب تا نیروهای افراطی داخلی در یک همایندی بر این اراده بودند تا نظام سیاسی فرو بریزد، اما به ناگاه نیروی تاریخی عاشورا آمد و بر همه ارادههای انسانی چیره شد و همه را در هم شکست.
سیاست پژوه
پیرامون وقوع حرکتهای جمعی بزرگ نظیر جنگها، مهاجرتها، انقلابها و... نظریهپردازان بسیاری تلاش کردهاند صورتبندیهایی را در جهت توضیح و تفسیر این قبیل رخدادها ارائه کنند. برخی از این رخدادها و حرکتهای جمعی به قدری بزرگ و گسترده بودند که در تفسیر و تحلیل چرایی وقوع آن، نظریهپردازان از وجود عاملیت انسانی صرفنظر کرده و رخداد را حاصل وضع و ساخت زمانه و خارج از اراده آدمی دانستهاند. مبتنی بر این نگاه بسیاری بر این نظرند که رخداد انقلاب، «آمدنی» است نه «شدنی»؛ یعنی انقلاب حاصل و پیشامد زمانه و ساختار حاکم بر آن است نه در نتیجه اراده افراد. خانم «تدا اسکاچپل» هم همین نظر پیرامون وقوع انقلاب را صورتبندی کرده و بر این باور است که نمیشود «انقلاب کرد» بلکه «انقلاب میآید».
بله برخی رخدادهای بزرگ میآیند و عاملیت و اراده انسانی کمتر بر آن تأثیر میگذارد. این رخدادها بیش از آنکه حاصل اراده افراد باشند، حاصل نیروهای تاریخی - اجتماعی هستند که در زمانه جریان یافته و در گذر زمان رخداد آفریدهاند و تاریخ را شکل دادهاند. وقتی رخدادی ابعاد میلیونی به خود میگیرد دیگر به سختی میتوان وقوع آن را به اراده چند نفر محدود کرد. آنگاه زمانی است که باید به عناصر تأثیرگذار دیگر بر وقوع رخداد نیز اندیشید. از جمله کنشهای میلیونی تاریخ معاصر ایرانی وقوع رخداد بزرگ نهم دی ماه سال 1388 است. رخدادی اعتراضی و برآمده از خشمی فزاینده. حال سؤال اینجاست این رخداد بزرگ و میلیونی حاصل اراده سیاسی بود یا نیروی تاریخی؟
در پاسخ به این پرسش به کرات از سوی اپوزیسیون و برخی نیروهای سیاسی تندرو اصلاحطلب شنیده میشود که جمهوری اسلامی با تمسک و سوءاستفاده از عاشورا و امام حسین(ع) توانست یک بسیج اجتماعی عمومی علیه جنبش سبز شکل دهد و آن را به محاق ببرد. منطق پرتکرار این جریان در این سالها این بوده است که جمهوری اسلامی از وقایع روز عاشورای سال 1388 پیراهن عثمانی ساخته تا مخالفان خود را از میدان به در کند. در پاسخ به این مدعا میتوان به این مهم توجه کرد که پیشفرض این ادعا این نگره است که مردم رشید نیستند، توان تشخیص ندارند و منفعلانه بازیچه دست اراده سیاسی میشوند.
جز این پاسخ قابل تأمل میتوان از منظری دیگر نیز به این ادعا پاسخ گفت.
آنچه به مثابه یک رخداد عظیم جمعی در 9 دی 1388 به وقوع پیوست ابعادی بسیار فراتر از اراده سیاسی داشت و برآمده از نیرویی تاریخی بود. اراده سیاسی نظام، هشت ماه در مقابله با غائله دروغ بزرگ تقلب گسترده و اعتراضهای پس از آن دچار بحران بود، اما به ناگاه در وضعیتی شگفتانه با سیل خروشان مردم خشمگین از هتک حرمت محرم و عاشورا مواجه شد که بساط آشوب را جمع کرد و اینگونه شد که رخداد عظیم 9 دی پدید آمد.
عاشورا نیروی تاریخی قدرتمندی در جامعه شیعی است که هماوردی با آن محکوم به شکست است. بیش از آنکه عاشورا تاریخی باشد، این تاریخ است که عاشورایی است. بیش از آنکه عاشورا مورد استفاده تاریخ قرار بگیرد، این تاریخ است که بستر ظهور عاشورا شده است. این تاریخ است که مملو از رخدادهایی است که نیروی تاریخی عاشورا آن را آفریده است. عاشورا در تاریخ زنده است و تاریخ را به پیش میبرد. 9 دی آمد تا این مهم را یادآور شود. 9 دی آمد تا نیروی تاریخی و غلبه آن به هر اراده سیاسی را پیش چشم ببینیم. تا عصر عاشورای 1388 بسیاری از غرب تا شرق عالم از ضد انقلاب تا نیروهای افراطی داخلی در یک همایندی بر این اراده بودند تا نظام سیاسی فرو بریزد، اما به ناگاه نیروی تاریخی عاشورا آمد و بر همه ارادههای انسانی چیره شد و همه را در هم شکست.
ناامیدی اجتماعی؛ استراتژی فعلی فتنه گران
علی خضریان
نماینده مجلس
«فتنه» عبارت از شرایط و وضعیتی برای یک جامعه است که قدرت تشخیص حق از باطل برای بخشهایی از آن تضعیف شده یا بر اثر غلبه ابهامات و تردیدها، جامعه توان تشخیص خود را از دست داده باشد؛ مانند شرایطی که در روزهای پس از برگزاری انتخابات سال 88 عینیت یافت و با تدبیر رهبری معظم انقلاب مدیریت شد.
عناصری که جامعه را مستعد فتنه میکند
عناصری وجود دارد که میتواند جامعه را دچار فتنه کند و شناخت این عناصر میتواند سبب جلوگیری از فتنههای بعدی شود. نخستین ویژگی جامعهای که دچار فتنه میشود این است که افراد آن جامعه، «حق و باطل را با اشخاص میسنجند.» یعنی به جای رجوع به اصول و ارزشها، مواضع افراد را شاخص شناخت حق و باطل قرار میدهند.
«معارضه برخی افراد درون حاکمیت علیه حاکمیت»، دومین ویژگی جامعه مستعد فتنه است. زمانی که در یک جامعه، حق را با افراد بسنجند و برخی خودیها علیه حاکمیت شورش کنند، شناخت حق برای عامه مردم مشکل خواهد شد.
«لغزش خواص» سومین ویژگی جامعه مستعد فتنه است. خواص، گروه مرجع اجتماعی هستند که جامعه در شرایط ابهام و تردید به آنها رجوع میکند. اگر خواص برای اظهار حق به صحنه نیایند، جامعه به دلیل بقای فضای ابهام، دچار فتنه میشود.
«به هم ریختن مرز بین دوست و دشمن» چهارمین ویژگی جامعه مستعد فتنه است. اگر مرز بین دوست و دشمن به هم بریزد، شناخت حق و باطل نیز سخت میشود.
گسترش شبهات میان مردم پنجمین ویژگی جامعه مستعد فتنه است که همین موضوع مدیریت و مهار آن را دشوار و پیچیده میکند. یعنی اینکه فتنه و جریان فتنهگر از بخشی از بدنه مردم ولو اندک، در آغاز برخوردار باشد. این مسأله از چند جهت چالشساز است و به عمیقتر شدن فتنه میانجامد.
عنصر ششم ایجادکننده فتنه «جابهجا شدن متن با حاشیه» است. کسانی که در معارضه با جریان حق قرار دارند همیشه با صراحت به مقابله با آن برنمیخیزند، چرا که میدانند معارضه مستقیم با حق موجب پس زدن آنها از سوی مردم و جامعه میشود. بنابراین جابهجا کردن مسائل و تبدیل مسائل فرعی به مسائل اصلی و کوچک کردن مسائل بزرگ و بزرگ نشان دادن مسائل کوچک، یکی از مؤلفههایی است که تشخیص جامعه را دچار چالش جدی میکند.
نحوه مقابله رهبر انقلاب با فتنه 88
در چنین شرایطی، تدابیر عالی رهبر انقلاب در شرایط فتنه 88 و خنثیسازی آن از آسیب رسیدن جدی به نظام جلوگیری کرد. اولین محور در مدیریت رهبری، تحلیل حوادث بعد از انتخابات با عنوان «فتنه عمیق» بود. چرا که اغتشاشات سال 88 همه مؤلفههای فتنه را دارا بود. محور دوم در مدیریت رهبری انقلاب، بهکارگیری «آنتی تز فتنه» یعنی شفافسازی و بصیرتافزایی بود.
با توجه به اینکه جنس فتنه از جنس «چالش نرم» است، لذا مواجهه با آن از طریق ابزارهای سخت انتظامی و حتی نیمه سخت قضایی چندان کارایی نخواهد داشت و جنس برخورد باید از جنس چالش فتنه و از نوع نرم باشد. در واقع باید فضایی به وجود آورد تا وضعیت بهم آمیختگی حق و باطل شفاف شود. به صورتی که آحاد جامعه قدرت تشخیص از دست داده را مجدداً به دست آورند. سومین محور مدیریت رهبری، بهکارگیری مدارا و قاطعیت توأمان در مواجهه با جریان فتنه بود. از مقطع خطبههای نماز جمعه 29 خرداد 88 که محوریترین رهیافت رهبر انقلاب در این دوران برای حفظ جریان غیر پیروز در چهارچوب نظام و جلوگیری از شکسته شدن مرزهای قانونی و جمهوریت توسط آنهاست تا حادثه عاشورای 88 که اتمام حجت بر جریان فتنه بود، با مرور بیانات رهبری در طرح مسأله جنگ نرم میتوان دریافت که ایشان در دیدار مستقیم با مجموعههایی از نخبگان از جمله دانشجویان تحت عنوان افسران جنگ نرم، اساتید دانشگاه به عنوان فرماندهان جنگ نرم، هنرمندان، شعرا و روحانیون برجسته منتخب مردم در خبرگان که میداندار اصلی این نبرد نرم محسوب میشوند، در تحرکبخشی به آنها و خروج از انفعال مؤثر بودند تا خلأ خودیهای سقوط کرده یا خواص دچار لغزش شده در هدایت اجتماعی جبران شود.
حال پس از آنکه از فتنه سال 88 با حضور مردم و جنبش اجتماعی با رهبری رهبر معظم انقلاب عبور کردهایم، سؤال اساسی این است که آیا آن فتنه با آن ابعاد تنها توسط تعداد معدودی سران آن جریان انجام شد؟ علیالقاعده این گونه نیست. برای بدنه اصلی فتنهگران که جامعه را دچار تشکیک کرد و زمینه این را فراهم کرد که با غلبه ابهامات و تردیدها توان تشخیص جامعه از آن گرفته شود یا با جابهجا کردن متن و حاشیه باعث شد که بدنهای در معارضه با جریان حق قرار بگیرد چه اتفاقی افتاد و اینها امروز در حال چه اقدامی هستند؟ آیا بعد از نهم دی 88 از کار افتادهاند و دیگر به فعالیت خود ادامه ندادهاند؟
این افراد همچنان فعالانه به دنبال این هستند که به دوگانه حاکمیت و مردم دامن بزنند و استراتژی اصلی آنان هم ناامیدسازی اجتماعی است. آنان در تقابل با حاکمیت هم از فعالیتهای خود چیزی کم نمیکنند و ظرفیت خود را تماماً به میدان آورده و از آن استفاده میکنند.
مسأله قابل تأمل این است که این افراد چگونه همچنان در قوای مختلف کشور حضور دارند. اگر نهم دی را گرامی میداریم پس چگونه بعضاً دستگاهایی که باید مانع حضور این افراد در برخی مدیریتها شوند به این مطالبه مهم مردمی گوش نسپردهاند؟ هرچند در فتنه سال 88 رهبر انقلاب در عین رفتار قاطعانه با فتنهگران مدارا کردند، اما این مدارا نباید به معنای بیتفاوتی نسبت به اقدام فتنهگران در ایجاد شبهه و ایجاد گرههای ادراکی برای مردم باشد.بزرگترین آموزه نهم دی ماه سال 88 آن است که با روشنگری مناسب، شرایط برای تشخیص حق و باطل در موقعیت فتنهگون برای مردم فراهم میشود و در چنین حالتی مردم بلافاصله به حق گرایش پیدا میکنند. در حال حاضر نیز که شبهه انگیزی توسط مخالفان نظام اسلامی ادامه دارد، با تأسی از حماسه نهم دی باید جریان انقلاب اعم از مردم و مسئولان، نقش روشنگری و بصیرت افزایی را در مقابل جریان تحریفگر ضدانقلاب ایفا کنند.
نماینده مجلس
«فتنه» عبارت از شرایط و وضعیتی برای یک جامعه است که قدرت تشخیص حق از باطل برای بخشهایی از آن تضعیف شده یا بر اثر غلبه ابهامات و تردیدها، جامعه توان تشخیص خود را از دست داده باشد؛ مانند شرایطی که در روزهای پس از برگزاری انتخابات سال 88 عینیت یافت و با تدبیر رهبری معظم انقلاب مدیریت شد.
عناصری که جامعه را مستعد فتنه میکند
عناصری وجود دارد که میتواند جامعه را دچار فتنه کند و شناخت این عناصر میتواند سبب جلوگیری از فتنههای بعدی شود. نخستین ویژگی جامعهای که دچار فتنه میشود این است که افراد آن جامعه، «حق و باطل را با اشخاص میسنجند.» یعنی به جای رجوع به اصول و ارزشها، مواضع افراد را شاخص شناخت حق و باطل قرار میدهند.
«معارضه برخی افراد درون حاکمیت علیه حاکمیت»، دومین ویژگی جامعه مستعد فتنه است. زمانی که در یک جامعه، حق را با افراد بسنجند و برخی خودیها علیه حاکمیت شورش کنند، شناخت حق برای عامه مردم مشکل خواهد شد.
«لغزش خواص» سومین ویژگی جامعه مستعد فتنه است. خواص، گروه مرجع اجتماعی هستند که جامعه در شرایط ابهام و تردید به آنها رجوع میکند. اگر خواص برای اظهار حق به صحنه نیایند، جامعه به دلیل بقای فضای ابهام، دچار فتنه میشود.
«به هم ریختن مرز بین دوست و دشمن» چهارمین ویژگی جامعه مستعد فتنه است. اگر مرز بین دوست و دشمن به هم بریزد، شناخت حق و باطل نیز سخت میشود.
گسترش شبهات میان مردم پنجمین ویژگی جامعه مستعد فتنه است که همین موضوع مدیریت و مهار آن را دشوار و پیچیده میکند. یعنی اینکه فتنه و جریان فتنهگر از بخشی از بدنه مردم ولو اندک، در آغاز برخوردار باشد. این مسأله از چند جهت چالشساز است و به عمیقتر شدن فتنه میانجامد.
عنصر ششم ایجادکننده فتنه «جابهجا شدن متن با حاشیه» است. کسانی که در معارضه با جریان حق قرار دارند همیشه با صراحت به مقابله با آن برنمیخیزند، چرا که میدانند معارضه مستقیم با حق موجب پس زدن آنها از سوی مردم و جامعه میشود. بنابراین جابهجا کردن مسائل و تبدیل مسائل فرعی به مسائل اصلی و کوچک کردن مسائل بزرگ و بزرگ نشان دادن مسائل کوچک، یکی از مؤلفههایی است که تشخیص جامعه را دچار چالش جدی میکند.
نحوه مقابله رهبر انقلاب با فتنه 88
در چنین شرایطی، تدابیر عالی رهبر انقلاب در شرایط فتنه 88 و خنثیسازی آن از آسیب رسیدن جدی به نظام جلوگیری کرد. اولین محور در مدیریت رهبری، تحلیل حوادث بعد از انتخابات با عنوان «فتنه عمیق» بود. چرا که اغتشاشات سال 88 همه مؤلفههای فتنه را دارا بود. محور دوم در مدیریت رهبری انقلاب، بهکارگیری «آنتی تز فتنه» یعنی شفافسازی و بصیرتافزایی بود.
با توجه به اینکه جنس فتنه از جنس «چالش نرم» است، لذا مواجهه با آن از طریق ابزارهای سخت انتظامی و حتی نیمه سخت قضایی چندان کارایی نخواهد داشت و جنس برخورد باید از جنس چالش فتنه و از نوع نرم باشد. در واقع باید فضایی به وجود آورد تا وضعیت بهم آمیختگی حق و باطل شفاف شود. به صورتی که آحاد جامعه قدرت تشخیص از دست داده را مجدداً به دست آورند. سومین محور مدیریت رهبری، بهکارگیری مدارا و قاطعیت توأمان در مواجهه با جریان فتنه بود. از مقطع خطبههای نماز جمعه 29 خرداد 88 که محوریترین رهیافت رهبر انقلاب در این دوران برای حفظ جریان غیر پیروز در چهارچوب نظام و جلوگیری از شکسته شدن مرزهای قانونی و جمهوریت توسط آنهاست تا حادثه عاشورای 88 که اتمام حجت بر جریان فتنه بود، با مرور بیانات رهبری در طرح مسأله جنگ نرم میتوان دریافت که ایشان در دیدار مستقیم با مجموعههایی از نخبگان از جمله دانشجویان تحت عنوان افسران جنگ نرم، اساتید دانشگاه به عنوان فرماندهان جنگ نرم، هنرمندان، شعرا و روحانیون برجسته منتخب مردم در خبرگان که میداندار اصلی این نبرد نرم محسوب میشوند، در تحرکبخشی به آنها و خروج از انفعال مؤثر بودند تا خلأ خودیهای سقوط کرده یا خواص دچار لغزش شده در هدایت اجتماعی جبران شود.
حال پس از آنکه از فتنه سال 88 با حضور مردم و جنبش اجتماعی با رهبری رهبر معظم انقلاب عبور کردهایم، سؤال اساسی این است که آیا آن فتنه با آن ابعاد تنها توسط تعداد معدودی سران آن جریان انجام شد؟ علیالقاعده این گونه نیست. برای بدنه اصلی فتنهگران که جامعه را دچار تشکیک کرد و زمینه این را فراهم کرد که با غلبه ابهامات و تردیدها توان تشخیص جامعه از آن گرفته شود یا با جابهجا کردن متن و حاشیه باعث شد که بدنهای در معارضه با جریان حق قرار بگیرد چه اتفاقی افتاد و اینها امروز در حال چه اقدامی هستند؟ آیا بعد از نهم دی 88 از کار افتادهاند و دیگر به فعالیت خود ادامه ندادهاند؟
این افراد همچنان فعالانه به دنبال این هستند که به دوگانه حاکمیت و مردم دامن بزنند و استراتژی اصلی آنان هم ناامیدسازی اجتماعی است. آنان در تقابل با حاکمیت هم از فعالیتهای خود چیزی کم نمیکنند و ظرفیت خود را تماماً به میدان آورده و از آن استفاده میکنند.
مسأله قابل تأمل این است که این افراد چگونه همچنان در قوای مختلف کشور حضور دارند. اگر نهم دی را گرامی میداریم پس چگونه بعضاً دستگاهایی که باید مانع حضور این افراد در برخی مدیریتها شوند به این مطالبه مهم مردمی گوش نسپردهاند؟ هرچند در فتنه سال 88 رهبر انقلاب در عین رفتار قاطعانه با فتنهگران مدارا کردند، اما این مدارا نباید به معنای بیتفاوتی نسبت به اقدام فتنهگران در ایجاد شبهه و ایجاد گرههای ادراکی برای مردم باشد.بزرگترین آموزه نهم دی ماه سال 88 آن است که با روشنگری مناسب، شرایط برای تشخیص حق و باطل در موقعیت فتنهگون برای مردم فراهم میشود و در چنین حالتی مردم بلافاصله به حق گرایش پیدا میکنند. در حال حاضر نیز که شبهه انگیزی توسط مخالفان نظام اسلامی ادامه دارد، با تأسی از حماسه نهم دی باید جریان انقلاب اعم از مردم و مسئولان، نقش روشنگری و بصیرت افزایی را در مقابل جریان تحریفگر ضدانقلاب ایفا کنند.
معجزه شیلی
کمیل سوهانی
پژوهشگر اجتماعی
در اکتبر سال 2019 اعتراضات گستردهای در چند شهر شیلی در واکنش به بالا رفتن هزینه مترو، به وجود آمد. اعتراضات از سانتیاگو پایتخت شیلی آغاز شد و دانشآموزان ایستگاههای اصلی مترو شهر را تصرف کردند و با پلیس درگیر شدند. در ۱۸ اکتبر وضعیت اعتراضات شدت گرفت و رئیس جمهور شیلی «سباستین پینیهرا» اعلام وضعیت اضطراری کرد و ارتش شیلی را برای برقراری نظم و جلوگیری از تخریب اموال عمومی و سرکوب نیروهای معترض به مناطق مختلف اعزام کرد. این اعتراضات بزرگترین ناآرامیها پس از دوران دیکتاتوری نظامی آگوستو پینوشه از نظر تعداد معترضین، میزان آسیب به زیرساختهای عمومی و مداخلات دولت لقب گرفت. «نئولیبرالیسم از شیلی آغاز شد و در شیلی هم به پایان خواهد رسید»، از جمله شعارهای مردم معترض در اکتبر 2019 بود. اکنون بعد از گذشت دو سال از آن اعتراضات، مردم شیلی در یک فرایند کاملاً دموکراتیک توانستند با انتخاب یک رئیس جمهور معتقد به دولت مداخلهگر، شعار آن روزهای خود را به کرسی بنشانند. با پیروزی «گابریل بوریک» رهبر 35 ساله اپوزیسیون چپگرای شیلی بر رقیب راست افراطی خود در انتخابات اخیر، مردم شیلی پس از ۴۸ سال به سلطه راست و سیاستهای نئولیبرال پایان دادند.
تحولات اساسی اقتصادی در شیلی از سپتامبر ۱۹۷۳ آغاز شد. در این تاریخ آگوستو پینوشه در یک کودتای نظامی، با همکاری سازمان سیا، دولت مردمی سالوادور آلنده را سرنگون کرد. این سرنگونی آغازی بود بر جابهجایی ثروتهای عمومی از مردم به سمت صاحبان سرمایه. آغاز دوران حکومت ابرشرکتها بهجای دولتها. آغاز دورانی از نظریات اقتصادی که امروزه با عنوان «نئولیبرالیسم» شناخته میشود. شیلی محل تولد و اولین جایی از جهان بود که نئولیبرالیسم در آن به اجرا گذاشته شد. آغاز این ایدئولوژیِ اقتصادی با یک دیکتاتوریِ خشن همراه بود. در زمان حاکمیت پینوشه بیش از 3 هزار نفر اعدام یا ناپدید شدند و دهها هزار تن دیگر در زندانها زیر شکنجه رفتند. گفته میشود که نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر از شهروندان شیلی نیز تبعید شدهاند.
دو سال بعد از کودتا، پینوشه دست به اصلاحات اقتصادی گسترده زد. این اصلاحات توسط یک گروه اقتصادی، معروف به پسران شیکاگو که در امریکا تحت نظر میلتون فریدمن نظریهپرداز نئولیبرالیسم، تحصیل کرده بودند طراحی و اجرا شد. با حاکمیت پسران شیکاگو، شیلی از اقتصادی درونگرا به اقتصادی آزادسازی شده و ادغام شده در اقتصاد جهان تبدیل شد که نیروهای بازار برای هدایت بیشتر تصمیمات اقتصادی، آزاد گذاشته شده بودند. میلتون فریدمن دو سال پس از کودتا در ۱۹۷۵ با پینوشه ملاقات کرد و ژنرال از او خواست در نامهای نظرش را راجع به اقتصاد شیلی بنویسد. فریدمن برای توصیف اقتصاد شیلی در زمان پینوشه از ترکیب «معجزه شیلی» استفاده کرد. در گذر سالها صنایع، بخش درمان، آموزش و تأمین اجتماعی خصوصی شد و قوانین کار از میان رفتند.
شیلی اگرچه در دهههای اخیر یکی از بالاترین رشدهای اقتصادی امریکای جنوبی را داشته اما این رشد اقتصادی به قیمت نابرابری شدید اقتصادی به دست آمد. طبق اعلام منابع رسمی، امروزه شیلی نابرابرترین جامعه جهان به حساب میآید طوری که در آن ثروت میلیاردرها نزدیک به 25 درصد تولید ناخالص ملی است. این رقم در کشورهایی همانند امریکا و مکزیک نصف شیلی و 12 درصد تولید ناخالص ملی است.بوریک که از رهبران سابق جنبش دانشجویی شیلی است، با وعده از میان برداشتن قوانین نئولیبرال، ایجاد سیستم تأمین اجتماعی همگانی، آموزش رایگان، حفاظت از محیط زیست و بازگرداندن صنایع پایهای به مالکیت عمومی، رقیب خود «خوزه آنتونیو کاست» را شکست داد. «کاست» که از یک خانواده مهاجر آلمانی و پدرش از اعضای ارتش آلمان نازی بود و از طرفداران سرسخت پینوشه محسوب میشود، هیچ گاه از عضویت پدرش در حزب نازی برائت نجست.به نظر میرسد امروز شیلی عریانترین کارزار نظریات اقتصادی با و بدون درنظر گرفتن مسأله عدالت است. این احتمال وجود دارد که با پیروزی بوریک در شیلی، در انتخاباتِ پیشرویِ برزیل با حضور «لوئیس لولا داسیلوا»، رئیس حزب کارگر و همچنین در انتخابات کلمبیا با حضور «گوستاوو پترو» نیز عدالتخواهان به پیروزی رسیده و موجی از عدالتخواهی در امریکای جنوبی برپا شود.
پژوهشگر اجتماعی
در اکتبر سال 2019 اعتراضات گستردهای در چند شهر شیلی در واکنش به بالا رفتن هزینه مترو، به وجود آمد. اعتراضات از سانتیاگو پایتخت شیلی آغاز شد و دانشآموزان ایستگاههای اصلی مترو شهر را تصرف کردند و با پلیس درگیر شدند. در ۱۸ اکتبر وضعیت اعتراضات شدت گرفت و رئیس جمهور شیلی «سباستین پینیهرا» اعلام وضعیت اضطراری کرد و ارتش شیلی را برای برقراری نظم و جلوگیری از تخریب اموال عمومی و سرکوب نیروهای معترض به مناطق مختلف اعزام کرد. این اعتراضات بزرگترین ناآرامیها پس از دوران دیکتاتوری نظامی آگوستو پینوشه از نظر تعداد معترضین، میزان آسیب به زیرساختهای عمومی و مداخلات دولت لقب گرفت. «نئولیبرالیسم از شیلی آغاز شد و در شیلی هم به پایان خواهد رسید»، از جمله شعارهای مردم معترض در اکتبر 2019 بود. اکنون بعد از گذشت دو سال از آن اعتراضات، مردم شیلی در یک فرایند کاملاً دموکراتیک توانستند با انتخاب یک رئیس جمهور معتقد به دولت مداخلهگر، شعار آن روزهای خود را به کرسی بنشانند. با پیروزی «گابریل بوریک» رهبر 35 ساله اپوزیسیون چپگرای شیلی بر رقیب راست افراطی خود در انتخابات اخیر، مردم شیلی پس از ۴۸ سال به سلطه راست و سیاستهای نئولیبرال پایان دادند.
تحولات اساسی اقتصادی در شیلی از سپتامبر ۱۹۷۳ آغاز شد. در این تاریخ آگوستو پینوشه در یک کودتای نظامی، با همکاری سازمان سیا، دولت مردمی سالوادور آلنده را سرنگون کرد. این سرنگونی آغازی بود بر جابهجایی ثروتهای عمومی از مردم به سمت صاحبان سرمایه. آغاز دوران حکومت ابرشرکتها بهجای دولتها. آغاز دورانی از نظریات اقتصادی که امروزه با عنوان «نئولیبرالیسم» شناخته میشود. شیلی محل تولد و اولین جایی از جهان بود که نئولیبرالیسم در آن به اجرا گذاشته شد. آغاز این ایدئولوژیِ اقتصادی با یک دیکتاتوریِ خشن همراه بود. در زمان حاکمیت پینوشه بیش از 3 هزار نفر اعدام یا ناپدید شدند و دهها هزار تن دیگر در زندانها زیر شکنجه رفتند. گفته میشود که نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر از شهروندان شیلی نیز تبعید شدهاند.
دو سال بعد از کودتا، پینوشه دست به اصلاحات اقتصادی گسترده زد. این اصلاحات توسط یک گروه اقتصادی، معروف به پسران شیکاگو که در امریکا تحت نظر میلتون فریدمن نظریهپرداز نئولیبرالیسم، تحصیل کرده بودند طراحی و اجرا شد. با حاکمیت پسران شیکاگو، شیلی از اقتصادی درونگرا به اقتصادی آزادسازی شده و ادغام شده در اقتصاد جهان تبدیل شد که نیروهای بازار برای هدایت بیشتر تصمیمات اقتصادی، آزاد گذاشته شده بودند. میلتون فریدمن دو سال پس از کودتا در ۱۹۷۵ با پینوشه ملاقات کرد و ژنرال از او خواست در نامهای نظرش را راجع به اقتصاد شیلی بنویسد. فریدمن برای توصیف اقتصاد شیلی در زمان پینوشه از ترکیب «معجزه شیلی» استفاده کرد. در گذر سالها صنایع، بخش درمان، آموزش و تأمین اجتماعی خصوصی شد و قوانین کار از میان رفتند.
شیلی اگرچه در دهههای اخیر یکی از بالاترین رشدهای اقتصادی امریکای جنوبی را داشته اما این رشد اقتصادی به قیمت نابرابری شدید اقتصادی به دست آمد. طبق اعلام منابع رسمی، امروزه شیلی نابرابرترین جامعه جهان به حساب میآید طوری که در آن ثروت میلیاردرها نزدیک به 25 درصد تولید ناخالص ملی است. این رقم در کشورهایی همانند امریکا و مکزیک نصف شیلی و 12 درصد تولید ناخالص ملی است.بوریک که از رهبران سابق جنبش دانشجویی شیلی است، با وعده از میان برداشتن قوانین نئولیبرال، ایجاد سیستم تأمین اجتماعی همگانی، آموزش رایگان، حفاظت از محیط زیست و بازگرداندن صنایع پایهای به مالکیت عمومی، رقیب خود «خوزه آنتونیو کاست» را شکست داد. «کاست» که از یک خانواده مهاجر آلمانی و پدرش از اعضای ارتش آلمان نازی بود و از طرفداران سرسخت پینوشه محسوب میشود، هیچ گاه از عضویت پدرش در حزب نازی برائت نجست.به نظر میرسد امروز شیلی عریانترین کارزار نظریات اقتصادی با و بدون درنظر گرفتن مسأله عدالت است. این احتمال وجود دارد که با پیروزی بوریک در شیلی، در انتخاباتِ پیشرویِ برزیل با حضور «لوئیس لولا داسیلوا»، رئیس حزب کارگر و همچنین در انتخابات کلمبیا با حضور «گوستاوو پترو» نیز عدالتخواهان به پیروزی رسیده و موجی از عدالتخواهی در امریکای جنوبی برپا شود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
یوم الله 9 دی گرامی باد
-
باید صادقالوعد باشیم
-
با یک گل بهار شد
-
فهرست ترک فعل در صنعت نفت
-
ریشه در ایران دارم
-
پیامدهای اقتصادی شورش علیه جمهور
-
فتنهگری، ناشی از نفاق بوده است
-
رنج کشاورز، گنج صادرات
-
خنجر بر پهلوی انتفاضه فلسطین
-
قیمت مرغ عقب نشست
-
قوانین صادرات محصولات کشاورزی تغییر میکند
-
فرشتگان کوهستان
-
پیشنهادات فرهنگی آخر هفته
-
9 دی؛ حاصل اراده سیاسی یا نیروی تاریخی؟
-
ناامیدی اجتماعی؛ استراتژی فعلی فتنه گران
-
معجزه شیلی
اخبارایران آنلاین